بخشی از مقاله
چکیده
توجه به فرم و محتوا و ساختار آثار ادبی، ابتدا در مکتب فرمالیسم مورد توجه قرار گرفت و سپس با نظریههای ساختارگرایی که بر اساس نظریه دوسوسور مطرح شده بود در مورد ساختار داستان ها دنبال شد و پس از آن ریخت شناسی قصّهها برای اولین بار توسّط فولکلور شناس مشهور روس »ولادیمیر پراپ« انجام شد. نقد و تحلیل اجزای سازنده داستان مسلمان شدن رستم دستان به دست امیرالمؤمنین - ع - با توجه به نظریه پراپ در باب ریخت شناسی، محور اصلی مقاله حاضر است.
به عبارتی مسأله اصلی این است که آیا این داستان از حیث ریخت شناسی قصههای پریان، آنگونه کهمدّ نظر پراپ بوده، در خور بحث هست یا نه؟ حاصل مقاله نشان می دهد که داستان مورد مطالعه در قالب نظریه پراپ میگنجد. با بررسی و مطالعه رستم نامه علاوه بر نمود و مشاهده برخی از کارکردهای پراپ، شاهد کارکردها و خویش کاری هایی نظیر: دعوت به دین، پذیرش دعوت، خشم و غضب، حضور نیروهای غیبی در جنگ، مفاخره و رجز خوانی، نامخواهی و نام پوشی، اطاعت در این کتاب هستیم.
مقدّمه
نخست باید چنین گفت که دست کم دو نوع تجزیه و تحلیل ساختاری در فولکلور وجود داردنوع. اوّل آن است که الگو و طرح نهفته در یک متن را - بر پایه یک اصل تقابل دوگانه قبلی - توصیف کرد. دیگری آن است که ریخت شناسی پراپ نمودار و مثل اعلای آن است. در این نوع، ساختار یا سازمان صوری یک متن فولکلوریک به دنبال همان توالی نظم زمانی متوالی خطی عناصر موجود در متن، به صورتی که از یک گوینده گزارش شده است، توصیف میشودبه. این ترتیب اگر قصّهای در بردارنده عناصر الف تا ی باشد، ساختار قصّه به موجب همان توالی تعیین میگردد.
به تبع لوی استراوس میتوان این تجزیه و تحلیل ساختاری توالی خطی را اصطلاحاً تجزیه و تحلیل ساختاری »زنجیری« در زبان نامید. و میتوان آنرا اینگونه تعریف کرد: بررسی اجزای سازنده قصّهها و روابط متقابل سازهها بایکدیگر و کل داستان است - پراپ، . - 8 :1386 در این مقاله که موضوع بحث ما نمونه دوم یعنی نظریه پراپ میباشد سعی بر این است با استفاده از این روش به بررسی اجزای سازنده داستان مسلمان شدن رستم دستان به دست امیرالمؤمنین - ع - بپردازیم و ببینیم که آیا این داستان از این دیدگاه قابل بررسی است یا نه؟ و اینکه از میان سی و یک کارکرد مطرح شده در این نظریّه چند نمونه از این کارکردها در این داستان قابل رویت است. به دلیل زیبایی و جذابیت این منظومه حماسی لازم به نظر میرسید که گامی در راه شناسایی این اثر ارزنده برداشته شود.
پیشینه تحقیق در مورد ریخت شناسی در آثار زبان فارسی تحقیقات زیادی انجام شده، که برخی نمونههای نزدیک به این جستار عبارتند از: اسماعیل قافله باشی در فصلنامه پژوهش های ادبی در مقالهایی تحت عنوان نقد ریختشناسی حکایتهای کشف المحجوب و تذکرهالاولیاء به این نتیجه رسید که از میان عناصر ثابت داستان در عارفانهها، شخصیّتها زاییده کنشها هستند - قافله باشی، . - 117- 140 :1386فاطمه کوپا در فصلنامه تخصّصی پیک نور زبان و ادبیات فارسی در مقالهایی تحت عنوان تجزیه و تحلیل حکایاتی از کوش نامه که در آن سعی کرده تا مطابق الگوی پراپ حرکتهای قصّه کوشنامه وکارکردهای آن را مورد بررسی قرار دهد میگوید اگر نگوییم کاملاً، ولی بسیار با نتایج تجزیه و تحلیل پراپ مطابقت دارد.
رحمان مشتاق مهر در فصلنامه تخصصی نقد ادبی در مقالهایی تحت عنوان ریختشناسی داستانهای کوتاه محمود دولت آبادی، داستانهای کوتاه دولت آبادی را نیز منطبق با نظریه پراپ می داند - مشتاق پور، - 110- 73 :1388 فاطمه کوپا در فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی در مقالهایی تحت عنوان شکل شناسی سه داستان از گرشاسب نامه بر بنیاد نظریه پراپ به این نتیجه دست یافت که بسیاری از اجزا و کنش های بررسی شده در روایات گرشاسب نامه با روایت شناسی پراپ یکسان است و با بررسی ساختار حکایات، همگونیهایی در زیر ظاهر آشفته و گوناگون آنها نمایان میشود - کوپا، - 6 - 19 :1389امّا. تاکنون تحقیق مستقلی در مورد ریخت شناسی رستم نامه مشاهده نشده است. لذا انجام این تحقیق ضروری به نظر میرسد.
پراپ و ریختشناسی
فرمالیست یا سگِرایِاخت برجسته روس متولّد 1895 در سنپطرزبورگ در خانوادهای با ریشه و تبار آلمانی به دنیا آمد. در سال 1913در دانشگاه سنپطرزبورگ به تحصیل در رشته فقه اللغه زبان روسی و آلمانی پرداخت. در سالهای دهه 1920 در یک دبیرستان تدریس میکرد. از سال 1932 تا هنگام مرگش در 1975استاد و رئیس بخشِ فولکلور در دانشگاه لینگراد بود. او یک نظریّهپرداز برجسته در حوزه فولکلور روسی بود با تمرکز بر داستان پریان و نیز شعر حماسی و معنیشناسیِ تاریخی. مهمترین کار او و شاخصترین مساهمتش در حوزه فرمالیسم ریختشناسی قصّههای پریان است - خدیش، 50 :1387؛ پراپ، :1386 چهارده؛ شفیعیکدکنی، - 344 : 1391اصطلاحی. که پراپ برای نخستین بار برای تحلیل ساختاری شکل قصّهها انتخاب کرد و آن را در زمینه مطالعه قصهها به کار گرفت، اصطلاح »ریختشناسی« است.
این واژه از اصطلاحات زیستشناسی گرفتهشده و دانشی است که از ساختمان و شکل ظاهری موجودات زنده - اعم از گیاهان و جانوران - و غیرزنده بحث میکند و به طور کلی تحقیق در اشکال ظاهری موجودات است. - سرامی، - 3 :1368 یکی از نخستین کاربردهای این اصطلاح در دانش گیاهشناسی بود و منظور از آن بررسی و شناخت اجزاء تشکیل دهنده گیاه و ارتباط آنها با یکدیگر و با کل گیاه یعنی ساختمان و ساختار گیاه است. پراپ معتقد بود همین روش را میتوان در مطالعه قصه به کار برد.
- پراپ، - 17 :1368 او در این باره میگوید: »کلمه ریختشناسی به معنای مطالعه صور و شکلها است. منظور از آن در گیاهشناسی، مطالعه اجزای تشکیلدهنده گیاه و مناسبات آنها با هم و با خود گیاه یا به بیان دیگر مطالعه ساختار گیاه است... صور و اشکال قصه را نیز میشود با همان دقّتی مطالعه کرد که در خور هریک از صورت بندیهای آلی است.« - همان: - 11 پراپ در مقدمهای که بر کتاب »ریختشناسی قصّههای پریان « مینویسد یادآور میشود: اگر» این کار برای قصّه به طور کلّی و با همه گسترش و بسط آن در خور تأکید نباشد امّدر هر حال برای آن گروه از قصّها که قصّههای پریان خوانده میشوند، یعنی قصّه در معنای محدود آن، قابل تأکید است .
« - همان: - 17 او همچنین به کارهای کارلوس لینائوس، معروف به کارل لینه، گیاهشناس سوئدی 1778 -1707 - م - و نیز آثار و نوشتههای گوته، درباره ریختشناسی گیاهان اشاره کردهاست. - خدیش، . - 52 : 1387 اصطلاح ریختشناسی به مطالعه ساختارها یا شکلها اشاره دارد با نگاه کردن به اجزای متشکّله یک نظام و دریافتن اینکه آنها چگونه با یکدیگر مربوط میشوند. این اصطلاح با قیاس با اصطلاح کالبدشکافی بهتر قابل درک است: هر دوی این تحلیلها مبنی بر این فرض هستند که هر اُرگانیسم از مجموعهای اجزاء شکل میگیرد.کالبدشکافی صرفاً اجزا را از هم باز میشناسد درحالی که ریختشناسی میگوید این اجزاء منفک در واقعبرسازنده یک کلّیّت سازمند و یکپارچه هستند.
ریختشناسی در گیاهشناسی به مطالعه بخش های تشکیلدهنده گیاه، مناسبات آن ها با یکدیگر و با کلﱢ گیاه دلالت دارد . به عبارت دیگر بررسی ساختمان گیاه. برگر می گوید: »ریختشناسی پراپ نه به گیاهان، که به قصّهای عامیّانه میپردازد. او این رویکرد را به این خاطر برگزیده است که اعتقاد دارد رویکردهای دیگر نارسا بوده اند. او برخی از پژوهش گران فرهنگ عامه را به باد انتقاد می گیرد که نمیتوانند مقدار کافی مادّه اوّلیّهرایب تحلیل قصّههای عامیّانه معیّنی، گرد آورند، چون استدلال میکنند که نسخههای فراوانی از آن داستانها موجود است« - برگر، - 37 :1380در. ادبیّات، شکلشناسی عبارت از تحقّق در ساختارهای آثار ادبی و شناسایی اشکال و گونههای آنهاست.
هر نوع تقسیمبندی در ادبیّاتکه بتواند آثار ادبی را بر اساس مشخصّههایی از یکدیگر متمایز کند از مقوله شکلشناسی است. در حقیقت شکلشناسی چیزی جز تجزبه ادبیّات و تفکیک آثار ادبی از یکدیگر و سرانجام تقسیم یک اثر ادبی به اجزاء متشکّله خویش نیست - سرامی، - 4 :1368امّا. ریختشناسی قصّه یعنی توصیف قصّهها بر پایه اجزای سازنده آنها و هم بستگی این سازه ها با یکدیگر و با کلقصّه - پراپ، . - 49 :1386 در یک تعریف کوتاه »ریختشناسی نظریّهای در باب شکلگیری و تکوین ساختارهای پیچیده از اجزاء منفک است« سبزیان - مرادآبادی و کزّازی، . - 333 :1388 بررسی ساختار یا ریختشناسی قصّه و عبور از لایههای ظاهری ساختمان قصّه و رسیدن به زیر ساختها و لایهای زیرین آن حائز اهمیّت بسیار استبه. قول مرحوم زرّینکوب، این امر هم قدرت گوینده را در ایجاد هماهنگی بین اجزای آن نشان دهدمی و هم قصّه را برای بیان مقصودِ بهتر، وافی و جاندار میسازد.
بنابراین تحلیل قصّه بدون توجّه به ساخت و شکل آن فایده چندانی ندارد زریّن - کوب، 464 :1366توجّه - . به ساختار قصّه یا ریختشناسی قصّه و دقیق شدن بر چگونگی خلق آنها مخاطب را یاری می کند تا ناگفتها را مجسّم کند و گفتهها را بهتر دریابد و با قصّه ارتباطی ژرف و صمیمانه برقرار سازد. گذشته از این، از طریق بحثهای ریختشناسی و رسیدن به ژرف ساخت قصّه میتوان بسیاری از اخذ و سرقتها را به نحو بهتری نشان داد - رضایی دشت ارژنه، . - 42 :1382 پراپ در مهمترین یافته خود به استخراج عناصر ثابت و متغیر قصه میپردازد. او عناصر ثابت قصه را که در تمام قصههای پریان البته به شیوههای گوناگون رخ میدادهاست را »کارکرد«، »خویشکاری« یا »نقش واژه« مینامد.
او در مطالعه خود سیویک کارکرد یا عملکرد را مشخص میکند که همواره با نظم خاصی در پی هم میآیند. در واقع مهمترین نکته در الگوی ریختشناسی پراپ » اعتقاد به اولویت عملکردها بر شخصیتهاست.« - ریکور، - 66 :1384 او کارکرد یا خویشکاری - نقشویژه - را چنین تعریف میکند: عمل شخصیتی از اشخاص قصه، از نظر اهمیتی که در جریان قصه دارد؛ یعنی کارکرد، عمل شخصیتهاست، از این نظر که در جریان عملیات قصه چه اهمیتی دارد. خویشکاری یا کارکردهای قصه، عناصر ثابت و پایدار را در یک قصه تشکیل میدهند؛ آنها سازههای بنیادی یک قصه هستند.
پراپ عقیده دارد هرچند ظاهر قصهها بسیار متنوع و متکثر است، اما تمام قصهها به لحاظ نوع شخصیت و نوع کارکرد و عمل داستانی، شامل تعداد محدود و معینی از شخصیت و عمل است. آنچه متغیر و متکثر می نماید، صفات ونام شخصیتها و شیوه انجام عمل از سوی آنهاست. فریدون بدرهای در مقدمه کتاب ریختشناسی قصههای پریان میگوید : »باری قدم اول شناخت و تعریف کوچکترین واحدهاست و شاید مشکلترین کار، یافتن کوچکترین واحد ساختاری باشد. - «پراپ، :1368 هشت - کار بزرگ پراپ در قصه پریان کشف این واحدها است. در حقیقت »خویشکاری« همین کوچکترین واحد قصه پریان است.
به گفته پراپ میتوان بر اساس کارکردهای قهرمانان قصه و خویشکاری آنها، به تحلیل قصه و روایت پرداختپراپ. با بررسی بیش از صد قصّه عامیانه روسی به سیویک کارکرد دست یافته است: وضعیت آغازین ، غیبت ، نهی ، نقض نهی ، خبرگیری شریر ، خبردهی شریر ،فریبکاری همدستی ، شرارت A کمبود و نیاز a، میانجی گریBمقابله، اوّلیه C، عزیمت ، اولین کارکرد بخشنده D، واکنش قهرمان E، دریافت عامل جادوییF، انتقال مکانی G، مبارزه H، داغ گذاشتنg پیروزی I، رفع مشکل K، بازگشت ، پیگیری، تعقیبPr، نجاتRs، ورود به طور ناشناسO، ادعاهای بی پایهL، کار دشوارM، انجام کار دشوارN، شناخته شدنQ، رسوایی شریر x، تغییر شکلT، مجازات شریر،U، عروسیW پراپ در کتاب ریشههای تاریخی قصّههایپریان عواملی را در تغییر ساختار کلّی قصّه مؤثّر دانسته است:
-1 کاهش
-2 گسترش
-3 آلایش
-4 باژگونگی
-5 تشدید و تخفیف
-6 جانشینی یک عنصر قصّه پریان به جای عنصر دیگر
-7 جانشینیهایی که انگیزه خارجی دارند
-8 جانشینیهای ایمانی
-9 جانشینیهای که معلول خرافات هستند
-10 جانشینهای ادبی
-11 نوسازی
-12 جانشینیهایی که اصل و ریشه آنها معلوم نیست
-13 تحلیل و همسان شدن یک عنصر قصّه پریان با عنصر دیگر