بخشی از مقاله

چکیده

در پی شکل گیری انقلاب مشروطه و اتفاقات تابعه آن در جامعه فرهنگی ایران قالب های جدید شعر و داستان به وجود آمد. یکی از قالب های جدیدی که در عصر مشروطه و به تبعیت از فرهنگ غرب وارد حوزه ادبیات ایران شد، داستان کوتاه بود. داستان های دهه اول دارای ساختار کلاسیک و بیشتر رئالیسم بود. ولی دهه دوم داستان نویسی ایران که از سال 1330 به بعد شکل گرفت با پشت سر نهادن سنت های کلاسیک وارد حوزه مدرنیسم گردید به طوری که ابزارهایی مانند شکست زمانی، به هم ریختگی طرح، چندصدایی، ساختار سوررئالیستی و... شکل تازه ای به داستان نویسی این دوره بخشید.

ابراهیم گلستان، صادق چوبک و هدایت را می توان از پیشروان سبک جدید داستان نویسی ایران دانست. داستان لنگ از مجموعه  شکار سایه با ساختاری متفاوت از داستان های کلاسیک فارسی و با رویکردی ناتورالیستی به بیان شکست، واخوردگی و تلاش های بی حاصل مردمی می پردازد که در نظام اداری فاسد عصر پهلوی به انزوا و افسردگی کشیده شده اند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی ساختار و محتوای داستان لنگ اثر ابراهیم گلستان می پردازد.

کلیدواژهها: پیرنگ، سیلان ذهن، ناتورالیسم، لنگ، ابراهیم گلستان

مقدمه و بیان مسئله

شکل گیری تدریجی طبقه متوسط و اندیشه تجدد در دوره قاجار، خواست مشروطیت، حکومت و قانون را به همراه دارد. در چنین وضعیتی ارزش های تثبیت شده کهن اهمیت خود را از دست می دهند و ملت و آزادی های بورژوایی اعتبار می یابند. ادبیات این دوره که متاثر از فرهنگ غرب است با پرداختن به مبرم تریم وسایل اجتماعی و انتقاد از استبداد، خرافات و موهوم پرستی نقشی متفاوت با نقش ادبیات اشرافی بر عهده می گیرد.

در همین روزگار گروه از روشنفکران ایرانی در پی اقدامات فرهنگی کسانی مثل عباس میرزا، امیر کبیر و ورود صنعت چاپ به ایران با جلوه های جدیدی از فرهنگ آشنا شدند و در پی آن به نقد ادبیات سنتی ایران پرداختند زیرا به زعم این روشنفکران ادبیات کهن و سنتی دیگر بستر مناسبی برای بیان واقعیت های جامعه نبود و آنان در پی قالب جدیدی بودند تا به خوبی نشانگر واقعیت های جامعه باشد.

اقتضای شرایط موجود جامعه نویسندگان را به سمت واقعگرایی سوق داد. ولی در ایران اگرچه شرایط در دوره هایی تا حدودی مهیا شد، از قبیل رشد طبقه متوسط جامعه در عصر مشروطه پس از آن وجود فقر و فحشا چه در عصر قاجار و چه در عصر پهلوی، وفور فساد مالی در اداره ها و مراکز دولتی و... هیچگاه مکتبی ادبی با عنوان رئالیسم پدید نیامد که عده ای نویسنده در لوای آن به نگارش آثار داستانی بپردازند.

نویسندگانی مثل جمالزاده، علوی، آل احمد و... به بیان واقعیت های زمان خویش پرداختند. در دوره های بعد، داستان نویسی ایران وارد مرحله پیشرفته تری شد و نویسندگانی مثل صادق هدایت، چوبک و ابراهیم گلستان ظهور نمودند که بر خلاف دوره قبل داستان های آن ها از سبک های واقع گرایی کلاسیک فاصله گرفت و وارد حوزه های جدید داستان نویسی مدرن شد. ابراهیم گلستان پس از هدایت و چوبک، داستان های ذهنی می نویسد و علاقه ای ندارد که به شیوه واقع گرایان سنتی، واقعیت را به صورت حوادثی که به طور منظم و در پی هم می آیند و داستان را در زمینه خاص به پیش می برند، تصویر کند، بلکه به شیوه داستان نویسان مدرن واقعیت و محدودی از زمان حال را می گیرد و در خلال آن زمان گذشته طولانی تری را بیان می کند.

داستان های ابراهیم گلستان هم مانند صادق چوبک پا از دایره واقعیت فرا می گذارد و به بیان جزئیات معضلات اجتماعی عصر قاجار می پردازد و این واقعیت گرایی عینی حاصل ترجمه آثار غربی به زبان فارسی است.انعکاس واقعیت های اجتماعی و زندگی مردم عادی که از اصول مکتب رئالیسم بود، در آثار داستانی دوره مشروطه قابل رد یابی است داستان لنگ اثر ابراهیم گلستان با رویکردی ناتورالیستی پا از دایره واقعیت خاص سبک رئالیسم فراتر نهاده و به بیان اضمحلال و شکست مردمی می پردازد که در فساد و تباه جامعه عصر پهلوی به انزوا کشیده شده اند، آدم های سرخورده ای که اندوه و تنهایی شان نشان دهنده پایان یک نسل و دوره است.

همچنین در این داستان اصلی ترین درون مایه های داستان های ناتورالیستی از قبیل دشواری بقا، حیوانی بودن طبع انسان، جبر زیست شناختی و ناکامی در اعمال کردن اراده فردی دیده می شود علاوه براین ساختار متفاوت این داستان با داستان های دوره قبل نشان از ورود داستان نویسی ایران به سبک مدرنیسم دارد. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی ساختار و محتوا در داستان لنگ می پردازد و می کوشد تا در حین پژوهش به سوالات زیر پاسخ دهد:لنگ داستانی رئالیستی است یا ناتورالیستی؟ دلایل مدرنیستی بودن داستان های ابراهیم گلستان با تکیه بر ساختار داستان لنگ چگونه قابل توجیه است؟ به چه دلیل لنگ یک داستان پیکارسک است؟

پیشینه پژوهش

در مورد ابراهیم گلستان و سبک داستان نویسی وی پژوهش هایی در ادبیات داستانی فارسی انجام شده که به شناخت بهتر سبک و سیاق آثار وی کمک فراوانی نموده است. به عنوان مثال: اکبری بیرق در پژوهشی به بررسی روایت واقعگرا در آثار داستانی ابراهیم گلستان پرداخته است. لیلا مرادی در پژوهشی به بررسی فرمالیسم در مجموعه آذر ماه آخر پاییز پرداخته است. همچنین بیگدلی و همکاران در پژوهشی به بررسی بازتاب کودتای 28 مرداد 1332 در آثار ابراهیم گلستان پرداخته اند.

در مورد ویژگی های سبکی و زبانی داستان های ابراهیم گلستان مقالات خوبی نوشته شده است؛ اما پژوهشی که از نظر بررسی گونه روایی، ساختار و محتوا فقط به داستان لنگ از مجموعه شکار سایه پرداخته باشد؛ تا کنون در ادبیات فارسی انجام نشده است. بنابراینلزوم پژوهشی از این دست را لازم شمردیم و از حسن های دیگر پژوهش حاضر این است که با تکیه بر جدید ترین نظریه های ساختار گرایی و روایت شناسی به بررسی ساختار طرح و محتوا در داستان لنگ می پردازد.

بدبختی ناشی از فقر و الزام به کارسخت، عامل ناتورالیستی بودن داستان لنگ

داستان لنگ طرحی به غایت ساده دارد. حسن و مادرش انسان هایی فقیر و بیکار هستند که برای کار و بدست آوردن مخارج زندگی از روستا به سمت شهر حرکت می کنند و قرار است که حسن در خانه ارباب متمول، پسرش منوچهر را که فلج مادر زاد است بر دوش خود حمل کند. داستان از سه بخش اصلی تشکیل شده است. بخش نخست: حسن همراه مادرش از روستا به سوی شهر حرکت می کند و ماجرای رسیدن وی تا خانه ارباب توصیف می گردد. بخش دوم: حسن در خانه ارباب مشغول به کار می شود و شاهد صحنه های تلخ فراوان است و بخش سوم که در جای جای داستان با استفاده از ابزار فلاش بک به آن اشاره می شود،جدال حسن با خویش جهت نابودی چرخ و خلاصی وی از بیکاری است.

شخصیت اصلی لنگ کودکی فقیر است که از مواهب اجتماعی برخوردار نیست و برای کار همراه مادرش که او نیز کارگر است، از روستا به سوی شهر می رود. پسرکی کم سن که حوادث داستان حول شخصیت وی و اعمالش شکل می گیرد، او به قشری پایین از جامعه تعلق دارد و برای گذران امور زندگی خویش ناچار همراه مادرش صبح زود برای کار به سمت شهر روانه می شود. او همان گونه که جایگاه اجتماعی ثابتی ندارد از هویت مشخصی نیز برخوردار نیست.

از سرنوشت پدرش در داستان چیزی بیان نشده است و مادرش نمونه یک مادر زمخت و بد اخلاق است که مادام او را کتک می زند: و آنگاه دیده بود که مادرش کنارش نیست و زیر گریه زده بود و بعد مادرش سراسیمه رسیده بود و توی سرش زده بود ،خانم گفت: حسن! و او نفهمید که خانم صدایش می زند و نمی دانست چه کند و مادرش دوان آمد و زدش که چرا جواب نمی دهد و او از خانم می ترسید و خانم گفت: اگه بخواد نق نقی باشه که نمیشه و مادرش باز زدش و خانم به مادرش گفت نزنش. در وجود هیچ مادری طبیعت خشونت و بداخلاقی قرار نداده و همه ما از مادر انتظار شخصیتی مهربان و رئوف داریم منته در جهان داستان ناتورالیسم این گونه نیست.

از ابتدا مادر حسن خشن و بد اخلاق نبوده است، بلکه شرایط اجتماع و جبر روزگار از او شخصیت نامهربان و مادری خشن ساخته است. او به این دلیل که می ترسد مبادا گریه حسن باعث شود تا زن ارباب او را نپذیرد، با حسن تندی می کند زیرا نمی خواهد موقعیت کاری پیش آمده را از دست بدهد و بیشتر از این در منجلاب فقر و بدبختی فرو رود. بنابراین حسن را تنبه می کند. در جای دیگر رفتار خشونت آمیز تند او با حسن دل هر خواننده ای را نسبت به پسرک به رحم می آورد.

خانم به مادرش گفت: بیارش بالا و مادرش گفت: بیا و پیش افتاد و برگشت و نگاه تندی به او انداخت و دستش را گرفت و دنبال خود کشاندش، سخت و سپس کمتر. پسرک به دلیل این که با خانه و خانواده ارباب آشنایی ندارد و از آنجایی که از زن ارباب می ترسد در رفتن درنگ می کند ولی با برخورد بسیار خشن مادر خود رو به رو می شود، به طوری که با قساوت تمام او را به دنبال خود می کِشد.

از ویژگی های شخصیت ها و اعمال آن ها می توان به وضوح حکم به ناتورالیستی بودن داستان داد زیرا شخصیت های داستان های ناتورالیستی عمدتا افراد ی بی سواد یا کم سواد از اقشار تحتانی طبقه متوسط و یا پایین ترین طبقه جامعه هستند و از آنجا که این داستان ها به بیان معضلات و گرفتاری های اجتماعی حاکم بر یک جامعه می پردازند، بنابراین می توان داستان لنگ را نمونه کامل زندگی مردم جامعه عصر قاجار و فساد حاکم بر آن دانست. از آنجایی که داستان های ناتورالیستی صرفا به منظور نمایش پلشتی ها نوشته نمی شود، بلکه این نوع داستان پژوهشی است درباره معضلات اجتماعی. نویسنده داستان های ناتورالیستی مانند عالم علوم اجتماعی است که دست به تحقیقات درباره اوضاع جامعه می زند.

ابراهیم گلستان نیز در این داستان همانند یک محقق علوم اجتماعی با چشمی بینا و دیدی گسترده به بیان چند و چون زندگی مردم عصر قاجار پرداخته است. در واقع می توان گفت داستان لنگ روایت به تصویر کشیدن مبارزه انسان در جهان و بیان طنز تلخ دگرگونی های تاریخی و اجتماعی جامعه روستایی است. حکایت تنازع بقا و کشمکش انسان هایی است که درگیر و دار زندگی و جزر و مد های زمانه گرفتار شده اند و از حداقل امکانات بی بهره اند.

گلستان در این داستان به بیان جزئیات زندگی حسن و روزگار او پرداخته است و می توان گفت او بیننده آگاه عصر خویش است که قصد دارد آن را خوب بشناسد و نیز بشناساند، بنابراین دنیای داستان را جایگاه مناسبی می یابد و برای بیان دیدگاه هایش درباره اجتماع و مردم عصر خود. در واقع دغدغه اصلی گلستان در داستان هایش تقطیر روح روزگار و نشان دادن زمانه می باشد این ویژگی داستان های ابراهیم گلستان، را به سبک ناتورالیسم نزدیک تر می کند. البته گاه قضاوت در مورد داستان های گلستان دشوار است، زیرا داستان های وی هم سبقه رئالیستی و هم ناتورالیستی دارد و نمی توان جنبه رئالیستی آن ها را نادیده گرفت.

اگر چه در عالم هنر نیز تشخیص مرز دقیق بین رئالیسم و ناتورالیسم دشوار است و به راحتی نمی توان مرز معینی بین آن ها ایجاد کرد»ناتورالیسم از بطن رئالیسم پدید آمد و این دو شیوه داستان نویسی، در مبنای نظری و روش هایشان اشتراکات فراوانی دارند. ناتورالیست ها اعتقاد داشتند همان طور که دانشمندان علوم طبیعی با رویکردی کاملا عینیت مبنا طبیعت را مطالعه می کنند، نویسندگان و شاعران نیز باید با نگرشی معطوف به واقعیت های عینی موضوعات آثارشان را بپرورانند به این منظور همان گونه که دانشمندان علوم طبیعی کار خود را با مشاهده پدیدها آغاز می کنند، نویسنده باید با دقت و با چشمانی تیز بین چند و چون زندگی را مشاهده کند.

فقر و بیکاری از مضامین اصلی داستان های ناتورالیستی و رئالیستی است. اما این مضمون به گونه ای در داستان لنگ پرداخته شده است که بیشتر با ویژگی های سبک ناتورالیستی هم پوشانی دارد تا داستان های رئالیستی. زیرا ناتورالیسم از صرف نمایش واقعیت فراتر می رود تا بر ناگذیر بودن تنگناهای اجتماعی تاکید گذارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید