بخشی از مقاله

چکیده

طنز، نوع ادبی است که با رویکردی انتقادی و معترضانه به بررسی و تحلیل مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی میپردازد. و در آن طنزپرداز متعهّد با نگرشی حکیمانه و منتقدانه، پلشتیهای جوامع را در معرض دید مردم قرار میدهد.

سیّد ابراهیم نبوی از جمله طنزپردازان موفّقی است که در دهههای اخیر مسائل اجتماعی، سیاسی و... در آثارش بازتاب بسیاری داشته و با دید نقّادانه و طنزآمیز به آنها نگریسته است.

در این پژوهش مجموعهی داستانی تهرانجلس ازسیّد نبوی به منظور تبیین شیوههای طنزآفرینی و کارکردهای موضوعی طنز، بررسی و تحلیل شده است. وی برای آفرینش طنز در مجموعهی مذکور از قالب »داستان کوتاه « بهره گرفته است و در طنزآفرینی بنا به موقعیّت، شرایط و نوع اثر به انتخاب تکنیکهایی چون بزرگنمایی، کوچکنمایی، پرسش و پاسخ، تضادّ شخصیّتی، گزارش خبری، مقایسه و تشبیه، ایجاز، کنایه، اسامی طنزآمیز، تجاهلالعارف، تکیه کلام و طنز موقعیّتدست زده است.

نبوی در مجموعهی تهرانجلس در قالب طنزاز تصوّرات قالبی رایج در جامعه، عشقهای بیپایه و اساس، تورّم، عاقبتاندیش نبودن و غربزدگی انتقاد کرده است.

.1  مقدمه

در ادبیّات گذشته فارسی اعم از نظم و نثر، بعضی از واژهها از جمله هزل، هجو، فکاهه و طنز به جای یکدیگر به کار رفتهاند و مرز بین آنها برای بسیاری از مردم، حتّی شعرا و نویسندگان مبهم بوده است و یا در برخی موارد، هزل و طنز ذیل هجو گنجانده شده و به عنوان نوع مستقل ادبی مطرح نشدهاند. برخی هم طنز را زیر مجموعهی هزل و هجو و گروهی هجو را از فروع طنز شمردهاند و بعضی آنقدر به هزل بها دادهاند که زبان را به دو دستهی جد و هزل تقسیم کردهاند، حال آنکه با توجّه به تعاریف و مضامینی که در هزل ذکر میشود، این تقسیمبندی شایسته به نظر نمیرسد.

هزل، یعنی شوخی رکیک به منظور تفریح و نشاط است. »هزل به معنی سخن بیهوده و مسخره به صورتی غیراخلاقی است. دهخدا از تعریفات جرجانی نقل میکند: »هزل آن است که از لفظ معنای آن اراده نشود. نه معنای حقیقی و نه معنای مجازی، و آن ضدّ جد است،« باز میگوید: »در اصطلاح ادب شعری است که در آن کسی را ذم گویند و به او نسبتهای ناروا دهند یا سخنی است که در آن مضامین خلاف اخلاق و ادب آید

اگر هزل به دور از زشتگویی بیان شود و تنها هدفش خنداندن مخاطب باشد به فکاهه بدل میشود. فکاهه صورت تکامل یافته و عمیق هزل است که از جنبه شخصی درآمده و مخاطب عام یافته است و به همین دلیل، در همه جا قابل استفاده است »فکاهی یا مطایبه بیشتر بر رفتارهای غریب، نقاط ضعف و بلاهتهای اخلاقی نظر دارد... کاشفی سبزواری آن را هزلی معتدل تعریف کرده است.

بنابراین انگیزه خنده در فکاهه نه مانند هجو اغراض شخصی و بیپروایی است و نه مثل هزل مضمونی خلاف ادب و زبانی رکیک دارد، زبان آن ملایم و بیشتر بر نقاط ضعف و بلاهتهای اخلاقی نظر دارد.

هجو زبانی گستاخ و پردهدر است. معایب و زشتیها را به شکلی هر چه عریانتر و با زبانی رکیک بیان میکند»هجو یعنی به تمسخر گرفتن عیبها و نقصها به منظور تحقیر و تنبیه از روی غرض شخصی، و آن ضدّ مدح است.

طنز واژهای عربی است و در لغت معنی مسخرهکردن، طعنهزدن، عیبکردن، سخن مرموز گفتن و به استهزا از کسی سخن گفتن، میدهد... در اصطلاح ادبی طنز به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته میشود که اشتباهات یا جنبههای نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی، سیاسی و یا حتی تفکّرات فلسفی را به شیوههای خندهدار به چالش میکشد.

کیومرث صابری- طنزپرداز معاصر- در کتاب گزیدهی دو کلمه حرف حساب در بیان تفاوت هجو، طنز و هزل میگوید:»طنز جراحی است و هجو سلاخی. هزل و شوخی و مطایبه، بدون اینکه قصد ارزشگذاری داشته باشیم یا بخواهیم آن را نفی کنیم زنگ تفریح زندگی است. طنز سیلی محکمی است که به صورت یک مسموم میزنند تا خوابش نبرد. هدف کمک به ادامهی حیات اوست.

طنز را در سیر تاریخی آن میتوان به پیش از مشروطه و پس از آن تقسیم کرد. طنز پیش از مشروطه بیشتر فردی و شخصی بوده است و طنز پس از مشروطه، اجتماعی و ملی.

در این جستار تکنیکهای طنزآفرینی و کارکردهای موضوعی طنز در مجموعهی داستانی تهرانجلساز سیّد ابراهیم نبوی بررسی و تحلیل میکنیم

سیّد ابراهیم نبوی - - -1337 از طنزپردازان سیاسی - اجتماعی پس از انقلاب است که نوشتههایش طی سالهای اخیر در مطبوعات، مورد اقبال فراوان قرار گرفته است. از آثار اوست: ستون پنجم، راپورتهای یومیه، تذکرهها، قصّههای نصرالدین، تهرانجلس، در سال 77 اتفاق افتاد

داستانهای مجموعه »تهرانجلس« عبارتند از: تب عشق، لیلی و مجنون، هدیه، خل، آقای شایسته خصلت، دو سنگر انفرادی، شنبهها، مردی برای فروش، زنی شوهرش را کشت و به خانه مادرش گریخت و تهرانجلس. نویسنده در مجموعهی مذکور با استفاده از شگردهایی چون بزرگنمایی، کوچکنمایی، پرسش و پاسخ، تضادّ شخصیّتی، گزارش خبری، مقایسه و تشبیه، ایجاز، کنایه، اسامی طنزآمیز، تجاهلالعارف، تکیه کلام، نزط موقعیّت با زبانی طنزآمیز به ایراد معایب پرداخته است.این مقاله شامل دو بخش است در بخش نخست به شگردهای طنزآفرینی نبوی در مجموعهی تهرانجلس میپردازیم سپس کارکرد موضوعی طنز در مجموعه مذکوررا بررسی و تحلیل میکنیم.

.2  بحث
 
1.2.    شگردهای طنزآفرینی

طنز در قالبهای مختلفی چون رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، تمثیل، سفرنامه خیالی، انواع شعر و…میتواند جلوهگر شود. به تعبیری دیگر، همهی قالبهای ادبی میتوانند بستری مناسب برای ادای طنز باشند. علاوه بر وجود قالبهای گوناگون برای طنزپردازی، شیوههای طنزآفرینی نیز با تنوّع چشمگیری همراه است؛زیرا طنز محدودیّت و دستهبندی ندارد و با توجّه به ویژگی هنجارشکنی که طنز دارد طنزپرداز میتواند از تکنیکهای گوناگونی برای تأثیرگذاری بیشتر استفاده کند. در این بخش تعدادی از تکنیکهای طنز که نبوی در مجموعهی تهرانجلس استفاده کرده، ذکر شده است:

1.1.2.    بزرگنمایی

این شگرد یکی از رایجترین تکنیکهایی است که همواره مورد استفاده طنزپردازان بوده و در اکثر آثار طنز به کار رفته است. نویسنده در این شیوه برای انتقاد از رفتار و یا گفتاری که اهمّیّت چندانی ندارد، پا از حد معقول فراتر گذاشته، با زبانی فاخر به توصیف آن پرداخته، چنان با آب و تاب به تحلیل میپردازد که گویی راجع به مطلبی مهّم و ارزشمند صحبت میکند. او مسائل بی ارزش را چنان با اغراق و مبالغه بیان میکند که برای خواننده تضادّی شیرین و خندهآور ایجاد میکند و باعث آفرینش طنز می-شود. به بیانی دیگر»وقتی طنزپرداز، کسی را احمقتر از آنچه هست مینماید، وقتی جرم و گناهی را بیشتر از واقعیّت نشان می دهد، و آنگاه که رویداد کوچک را تا حد غیرقابل باوری بزرگ میکند؛ در حقیقت به مخاطب خود این واقعیّت را گوشزد میکند که عیوب و رذایلی که به طنز کشیده شانده به قدر کافی بزرگ هستند امّا چون برخی از دیدن واقعیّت آن ناتوانند؛ طنزپرداز مجبور میشود آنها را با ذرّهبین به صورت واقعی به مخاطب نشان دهد و حقیقت و ماهیّت آن را بهتر بشناساند. -

در داستان»تب عشق«شخصیّت، اصلی داستان- »آقای عاشق پیشه-« با وجود اینکه به بیماری سرماخوردگی مبتلاست امّا در شبی که نامزدش مهمانش بود برای همراهی با او غذاهایی که برایش بسیار مضر بود، میل میکرد، راوی با بزرگنمایی این حماقت را از خودگذشتگی نامیده و سپس آن را با از خودگذشتگیهای عاشقان در داستانهای » لیلی و مجنون«، »رمئو و ژولیت« و »فرهاد و شیرین« مقایسه کرده است این بزرگنمایی بدین دلیل طنزآفرین است که خواننده میداند که اقدام »آقای عاشق پیشه« در حدّعاشقان داستانهای عاشقانه نیست و درمییابد قصد راوی بزرگنمایی بوده است..

»آقای عاشق پیشه یا به قول پدرشان»بچه مزلف « با هر سرفهای به یاد افسانه» لیلی و مجنون« و با هر عطسهای به یا حکایت»رمئو و ژولیت« میافتادند. به یاد رنجهای فرهاد میافتادند.

در داستان»هدیه« فضای داستان ادارهای است که کارکنان آن، مذهبیان متعصب و افراطی هستند که حتی استفاده از عطر برایشان جرم محسوب میشود »برادر مهران« قبل از آمدن به اداره به مناسبت سالگرد ازدواجشان برای همسرش عطر میخرد و فروشنده برای امتحان بوی عطر یک قطره از عطر را به دست او میزند وقتی به اداره میآید چون بوی خوش عطر در فضای اداره پخش شد با اخم همکارش مواجهه شد:

»برادر مهران دوباره بو کشید و یقین کرد که بوی خوشی در تمام اتاق پیچیده است. شاید هم به همین دلیل بود که برادر محسن آنقدر اخم کرده بود.

برادر» محسن با دقت به دروغ برادر مهران گوش داد و ضمناً چند بار بو کشید . برادر مهران این را فهمید و دستهایش را حتی-الامکان پشتش گرفت تا اگر ته ماندهای از آن بوی کذایی مانده است به بینی برادر محسن نرسد.

بزرگ جلوه دادن گناه برادر مهران زمانی طنزآمیز جلوه میکند که مخاطب میدریابد در ادارهایکه به این شدّت جلوی استفاده از عطر را میگیرد آثار استفاده از سیگار روی سطل اداره وجود دارد و کسی حساسیّتی خرج نمیدهد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید