بخشی از مقاله

چکیده

یکی از نامهایی که در قرآن کریم و روایات برای خداوند بیان شده، جبّار"" استجبّار. از ماده "جبر" است و ماده جبر در ساخت ثلاثی مجرد به معنای جبران کردن، و در ساخت باب افعال به معنای مجبورکردن است. سه پرسش درباره واژه جبار و کاربرد آن درباره خداوند مطرح است.

آیا جبار به معنای جبرانکننده است یا به معنای اجبارکننده؟

دوم آنکه آیا توصیف خداوند به صفت جبّاردلیل بر باور جبر است؟

و پرسش سوم آنکه آیا توصیف خداوند به صفت جبّار، در حالیکه این صفت درباره آدمیان عیب و کاستی است، رواست؟

برخی از لغتشناسان و مفسرِّان، جبّار را درنامهای خداوند به معنای جبرانکننده دانستهاند که این دیدگاه با لغت و شعر عربی، و آیات و روایات مورد بررسی قرار میگیرد. بر اساس شواهد در منابع ادبی و متون اسلامی، واژه جبّار همواره از باب افعال و به معنای مجبورساختن میباشد. ازبرخی مفسرِّان و متکلِّمان جبراندیش، توصیف خداوند به نام جبّار"" را دلیلی بر جبر مطلق و نبود اختیار و اراده برای آدمی دانستهاند که در برابر آنان مفسرِّان و متکلِّمان عدلی مسلک این استدلال را مخدوش دانستهاند و جبّار"" را موافق با دو اصل عدل الهی و حسن و قبح عقلی تفسیر نمودهاند. وصف جبّار"" برای آدمیان،صفت نقص و ذمّ است؛ زیرا آدمی در مقامی نیست که خود را برتر ببیند و دیگران را بر انجام کاری اجبار کند، ولی خداوند از آن جهت که مرگ و زندگی و بسیاری از احوالات آفریدگانش به دست اوست، به حقّ جبّار"" نام میگیرد.

مقدمه

خداوند در قرآن کریم؛ نامها، صفات و افعالی به خویشتن نسبت داده که از آن جمله جبّار"" است. قرآن کریم تنها یک بار این نام را به خداوند نسبت میدهد.

  - حشر59/، . - 23 اوست خداوندی که جز او خدایی نیست، پادشاه پاک نهاد، ایمن، گواه، نگاهبان، پیروزمند، فرمان فرمایِ بس بزرگ. خداوند از آنچه که شرک یم ورزند، منزّه است.

سه ابهام در شناخت معنای این نام و مسائل کلامی مرتبط بدان وجود دارد که بنده در این مقاله در صدد هستم این ابهامها را برطرف نمایم و به پرسشهای مطرحشده درباره این نام خداوند پاسخ دهم.

- 1 برخی مترجمان - مانند آیتی، ارفع و فولادوند - واژه جبّار"" را در این آیه ترجمه نکردهاند؛ برخی دیگر - مانند انصاریان، مکارم و فیضالاسلام - جبّار را به معنای اصلاحکننده و جبرانکننده ترجمه کردهاند که چنانچه خواهد آمد، این ترجمه ناصواب است. از مجموع ترجمههای فارسی که دیدم، مجتبوی جبّار"" را "برهمه چیره"و، جناب آقای محمدکاظم معزّی "فرمانفرما" ترجمه نموده بود که ترجمه معزی را برگزیدم.

نام جبّار در حدیثِ نبوی معروف اسماء حسنی، یکی از نودونه نام نیکوی خداوند شمرده شده است

صفت جبّار"" از آن رو که بر وقوع فعلی از خداوند و وجود نسبتی بین حق تعالی و بنده دلالت دارد، صفات ثبوتی و فعلی به شمار میآید.

معناشناسی واژه جبّار""

واژه جبّار""بر وزن فعّال و صیغه مبالغه از ماده "جبر" است، جبار به معنای صاحب عظمت همراه با اقتداری است که به چیرگی می تواند اختیار از دیگران سلب کند.

صفت جبّار"" درباره کسی به کار می رود که با استفاده از قدرت خویش بر دیگران حکم براند و بدانچه آنان رضایت ندارند، فرمانشان دهد. صفت جبّار"" آن گاه که درباره آدمی بکار رود؛ تکبّر، چیرگی، خشونت و خونریزی را دربردارد.

در حالتمادهثلاثی"جبرمجرد" - جَبَرَیَجبُرُ - به معنای جبران کردن است و در باب افعال - اَجبَرَ یُجبِرُ - به معنای اجبار و اکراه نمودن است. خلیل فراهیدی ماده "جبر" را مشترک لفظی بین این دو معنا میداند. راغب اصفهانی ارتباط این دو معنا را چنین بیان میکند که فرمانروای جبّار با خودرایی خویش گویی میخواهد کاستی خود را جبران کند.بنابراین سخن، گویی راغب معنای اصلی ماده "جبر" را جبران کردن میداند، و اجبار نمودن را بدان ارجاع میدهد.

از آن روی که ماده "جبر" در صورت ثلاثی مجرد به معنای جبران کاستی و فقر و درمان استخوان شکسته - شکسته بندی - می آید؛ برخی نام جبّار"" را نیز به معنای جبرانکننده کاستیها و درمانکننده شکستگیها دانستهاند. فخررازی - م.606ق. - در شمار وجوه معانی جبّار""، این معنا را نخستین وجه قرار داده است.

ابوالقاسم قشیری - م.465ق. - نیز جبرانکننده را یکی از دو احتمال در معنای جبّار""دانسته است.

ابوالحسن ماوردی - م.450ق. - این سخن را به بنیانگذار مکتب اعتزال، واصل بن عطاء - م.131ق. - نسبت میدهد. 

علامه طباطبایی نیز "جبرانکننده" را یکی از دو وجه در معنای جبّار"" دانسته است. 

ولی به نظر میرسد که این سخن بر صواب نیست. لغتشناسان عرب بیان کردهاند که جبّار"" از اجبار - باب افعال - گرفته شده است نه از جبر - ثلاثی مجرد - ؛ بنابراین به معنای اجبارکننده است نه به معنای جبرانکننده. محمد ازهری - م.70ق. - ازفرّاء - یحیی بنزیاد، م.207ق. - نقل میکند که تنها دو ساخت فَعّال از باب اِفعال شنیدهام؛ یکی جَبّار" از اَجبَرتُ" و دیگری دَرّاک از اَدرَکتُ". پس از آن ازهری خود مینویسد: فراء جبّار در بیان ویژگی بندگان را از اِجبار و به معنای قهر و اکراه است، نه از جبران کردن.

شاعران عرب نیز همواره واژه جبّا"را" به معنای متکبِّر و گردنکش به کار بردهاند. به عنوان نمونه، فرزدق - همام : و ما آن گونه ایم که چون شخص سرکش و مغرور روی برمیتابد، او را بزنیم تا از خودبزرگبینی دست بردارد.

از لغت و شعر عربی که بگذریم، در همه موارد استعمال واژه جبّار"در" قرآن کریم، این واژه به معنای متکبِّر، خودبرتربین و سرکش است. در قرآن، صفت جبّار""نُه مرتبه درباره آدمیان به کار رفته است. در این آیات، جبّار""با صفات عَنید - لجوج، حق ناپذیر - ، عَصیّ - سرکش، نافرمانبر - ، مُتَکَبِّر - خودبزرگ بین - همراه شده است. و در یکی از این آیات، خداوند به پیامبر اکرم می فرماید که تو بر آدمیان جبّار"" نیستی! - ق45/،. - 50 در هیچ یک از این موارد نمی توان جبّ"ار" را به معنای جبران کننده دانست.

در سخنان معصومان نیز می توان این نکته را درباره واژه جبّار"" یافت:

امیرمومنان امام علی علیهالسلام خداوند را چنین میخواند: بارخدایا، ای گستراننده - سرزمینهای - گسترشیافته و ای پدیدآورنده آسمانهای برافراشته و ای قراردهنده قلبهای سیهبخت و رستگار، بر سرشت خویش.

در دعایی که از امام رضا علیهالسلام نقل شده، خداوند جبّار" الارض و السماوات" خوانده شده است.

این وصف یادآور این آیه است:

  - فصلت41/، - 11 پس به آسمان و زمین گفت: به فرمانبری یا اکراه بیایید، هر دو گفتند: به فرمانبری آییم.

در دعایی که از امام کاظم علیهالسلام نقل شده، خداوند بدین گونه خوانده شده است:جبّارٌ" لایَظلِم"، فرمافرمایی که ستم نمیکند.

این بیان یادآور آن است که جبّاربودن خداوند از ستمگری به دور است.

در دعای معروف به دعای ادریس نام جبّار این گونه توضیح داده شده است: ای جبّار که هر چیز را به چیرگی رام گرداند.

این موارد نیز به صراحت بر آن دلالت دارد که جبار به معنای جبران کننده نیست.

- 1 این دعا در نهجالبلاغه به عنوان خطبه نقل شده است، ولی در نهج البلاغه به جای جبّار القلوب جابل القلوب آمده است، که بنابراین نقل نهجالبلاغه دیگر شاهد مثال ما نخواهد بود. ولی همین دعا در منابع دیگر آمده است و در آن ترکیب جبّار" القلوب" به کار رفته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید