بخشی از مقاله

چکیده

جهت تدوین یک برنامه برای اشتغال زایی و توسعه پایدار منطقه، شناخت کافی از موقعیت و مزیت های آن ضرورت دارد. مبحث اشتغال و پیچیدگی های آن در جامعه امروز توجه بسیاری از دولتمردان، کارشناسان را به خود جلب کرده است. بخشهای اقتصادی از ارکان توسعه ی هر منطقه محسوب می شود. رشد بخشهای اقتصادی گویای پیشرفت هر منطقه است و برخورداری از هدف خاص برای فعالیت های اقتصادی در هر مکان، مشخص کننده پیشرفت آن مکان در یک زمینه ی خاص اقتصادی است. هدف از این مطالعه تحلیل وضعیت اشتغال بخش ها و گروه های عمده فعالیت در کل شهرستان های استان ایلام در طی دهه 1375-1385 می باشد، که بدین منظور با استفاده از مدل تغییر- سهم به تشخیص بخش هایی که مزیت نسبی دارند و از قدرت رقابتی برخوردار هستند،

پرداخته شده است. همچنین با به کارگیری مدل اقتصاد پایه، بخش های پایه که صادر کننده نیروی شاغل خود بوده مشخص گردیده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها اسنادی و با تکیه اصلی بر داده های مستند مرکز آمار کشور می باشد.نتایج حاصل نشان می دهد که بخش های کشاورزی و صنعت کاهش رشد را داشته اند و بخش خدمات در استان بر بخش های دیگر مسلط شده است. ساختار بخش های اقتصادی استان طی سال های 1375 -85 مثبت و دارای صعود بوده است. تمامی بخش های اقتصادی به جز بخش صنعت که تا حدودی نزول داشته، از مرتبه بالایی برخوردار بوده اند. بنابراین توجه هر چه بیشتر برنامه ریزان نسبت به دقت و حساسیت در هدف گذاری در بخشهای سه گانه لازم و ضروری است.

مقدمه

عامل اصلی که موجب پایداری جامعه می شود و افراد را قادر به زندگی در یک ناحیه می کندمعمولاً فعالیت اقتصادی است به عبارت دیگر حضور جمعیت در یک ناحیه با اشتغال و وجود مشاغل در آن ناحیه عملی می شود . بنابراین ارتباط نزدیکی بین سطح اشتغال یا فعالیت اقتصادی در یک ناحیه مفروض و میزان جمعیت و سطح توسعه یافتگی وجود دارد .به این معنا که بررسی تغییرات یک سیستم شهری یا منطقه ای جدا از مطالعه فعالیت های اقتصادی آن ممکن نخواهد بود.

فعالیت های اقتصادی ناحیه یکی از عناصر اصلی ساخت فضایی است که بخش بسیار مهمی از آن را تشکیل می دهد. فعالیت اقتصادی و تولید در هر ناحیه زمینه ساز توسعه آن ناحیه به شمار می رود. بنابراین شناخت نوع فعالیت و نقش آن در تامین نیازهای ناحیه و صادرات به خارج از ناحیه، در مطالعات ناحیه ای از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مبحث اشتغال و پیچیدگی های آن در جامعه امروز توجه بسیاری از دولتمردان، کارشناسان را به خود جلب کرده است. بخشهای اقتصادی از ارکان توسعه ی هر منطقه محسوب می شود. رشد بخش های اقتصادی گویای پیشرفت هر منطقه است و برخورداری از هدف خاص برای فعالیت های اقتصادی در هر مکان، مشخص کننده پیشرفت آن مکان در یک زمینه ی خاص اقتصادی است - زنگی آبادی و آهنگری، . - 1391

یکی از نهاده های مهم در فرایند تولید در اقتصاد، نیروی کار است و اشتغال نیروی کار برای سیاست گذاران اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است و اشتغالزایی به عنوان هدفی مهم برای آنان به شمار می رود. در ایران، به دلیل ساختار اقتصاد آن، در دوره های گوناگون بیکاری به عنوان یک معضل اقتصادی مطرح بوده و در سیاست گذاری های کلان کشور، اشتغالزایی در بخش های گوناگون به عنوان راهبردی برای دولتمردان مدنظر بوده است. این سیاست گذاری ها بر مبنای افزایش اشتغال در بخش های گوناگون اقتصادی استوار بوده است - جلالی و همکاران، . - 1389

برای درک بهتر و آسانی تحلیل فعالیت های اقتصاد محلی، روش های گوناگونی ارائه شده است. از یک سو، برنامه ریزان به منظور توضیح ماهیت و نقش تجمعهای بزرگ شهری با ارائه ی نظریه هایی مربوط به ساختار فضایی، عوامل مؤثر بر مکان شهری را مورد توجه دقیق قرار داده اند. در همین اواخر به جای محل فعالیت ها به صورت موجود، رابطه بین فعالیت ها و تأثیر آنها بر نواحی شهری و منطقه ی زیر نفوذ آن مورد توجه قرار گرفته است - فیلد و مک گرگور،. - 1376

یکی از متداول ترین روش های تحلیلی بر پایه اقتصادکلان که تاکنون برای شناخت ساخت کلی اقتصاد منطقه ای طراحی و تجربه شده، روش تحلیل پایه اقتصادی منطقه است . به طور کلی در این روش پایه اقتصادی منطقه به معنای بخش اصلی اقتصادی منطقه شناسایی شده و سهم آن درکل تولید و اشتغال منطقه بررسی می شود .از این رو روش تحلیل پایه اقتصادی منطقه، نیازمند انجام برآورد هایی از میزان تولید یا اشتغال در بخش های مختلف اقتصادی منطقه است.

همانطور که ذکر شد، اشتغال در دوره کنونی مهمترین مسأله مورد توجه صاحبنظران می باشد و تمام تلاش مسئولین در جهت حل معضل بیکاری می باشد. با توجه به اینکه مدلهای اقتصاد منطقه ای از اهمیت بسیاری در تجزیه و تحلیل اشتغال و ارائه راه کار برای حل مشکل بیکاری برخوردارند و تاکنون کمتر بدین مدل ها پرداخته شده است، در این تحقیق برآنیم تا با معرفی دو تا از این مدلها - اقتصاد پایه و تغیر مکان- سهم - به تجزیه و تحلیل روند رشد اشتغال در استان ایلام و شهرستان های آن بپردازیم.

در این تحقیق به منظور شناسایی و تمایز بین فعالیت های پایه ای استان ایلام و شهرستان های تابعه از فعالیت های غیر پایه ای از بعد اشتغال، مطالعه ای از طریق اقتصاد پایه انجام شده است که در جهت انجام آن، از نسبت - ضریب - مکانی استفاده شده است تا یکی از اهداف تحقیق که شناسایی فعالیت هایی پایه ای استان و شهرستان ها که توانایی و استعداد رشد در زمینه اشتغال و اشتغالزایی را دارا هستند، تحقق یابد. بدین منظور نسبت های مکانی فعالیت های عمده اقتصادی طی سالهای 1375 تا 1385 در استان و شهرستان های تابعه محاسبه و ضرایب اشتغال نیز ارائه گردیده است تا مشخص شود که ایجاد یک شغل اضافی در بخش های پایه به چه میزان، اشتغال در بخش غیر پایه را تحت تأثیر قرار می دهد.

روش تحقیق

روش تحقیق در پژوهش حاضر با توجه به عنوان تحلیل وضعیت اشتغال در بخش های عمده اقتصادی روشی توصیفی-تحلیلی است و از آنجا که کنترل متغیرهای مستقلی که رفتار انسان را تعیین میکنند مشکل و اغلب غیر ممکن است از روش معیاری استفاده شده است. با این روش میتوان به کشف روابط بین پدیدهها و تجزیه تحلیل دادهها به صورت قیاسی پرداخت .روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای-اسنادی است که از ابزارهایی مانند فیش برداری از کتاب ها، مقالات، نتایج سمینارها و جستجو در شبکه جهانی اینترنت استفاده شده است . داده های مورد نیاز در این تحقیق از مرکز آمار تهیه شده که با استفاده از مدل اقتصاد پایه و تغییر- سهم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.

مدل اقتصاد پایه1
تحلیل اقتصاد پایه مبتنی بر نظریه اقتصاد پایه است که بر اساس فرضیاتی استدلال می کند که فعالیتهای صادراتی دلیل موجودیت و رشد مناطق، شهرها و یا نواحی محلی هستند. این مدل یکی از قدیمی ترین و ساده ترین روشهای تعیین درآمد و اشتغال بوده و تقریباً می توان آن را به عنوان اولین تئوری رشد اقتصاد منطقه ای نیز معرفی نمود. در این روش فعالیتهای اقتصادی منطقه به دو بخش پایه - صادراتی - و غیر پایه2 تقسیم می گردد.

اساس تئوری بر این مبنا قرار گرفته که موتور رشد و نیروی محرکه اقتصاد منطقه، درآمد ناشی از بخش صادرات است. به این ترتیب که صادرات ناشی از تقاضای خارج از منطقه موجب تزریق درآمد به اقتصاد گشته و این تزریق درآمد با توجه به جریان ضریب تکاثری اقتصاد پایه، موجب رشد و شکوفایی بخشهای موجود اقتصاد منطقه می گردد. فعالیتهای غیر پایه ای منطقه نیز به آن دسته از فعالیتهایی اطلاق می شود که موجب برآورده نمودن نیازها و تقاضای خانوارها و بنگاه ها در داخل منطقه گردد.

در عمل به راحتی می توان هر یک از این دو بخش را به زیر بخشهای متعددی تقسیم نمود و با توجه به اینکه آمارهای مروط به اشتغال در مناطق معمولاً بسیار ساده تر قابل جمع آوری می باشند، این مدل عموماً در خصوص تأثیرات مربوط به اشتغال و تغییر آن، مورد کاربرد قرار گرفته است. بدین ترتیب مدل اقتصاد پایه اشتغال قادر است تأثیر افزایش در اشتغال بخش پایه و اثر آن بر اشتغال بخش غیر پایه و نتیجتاً کل اشتغال را بررسی کند. البته شدت و درجه تغییر در اشتغال بخش غیر پایه ناشی از تغییر در اشتغال پایه را می توان از طریق ضریب اقتصاد پایه تعیین نمود - حائری، 1384، . - 120-121

تولید ناخالص منطقه ای 3GRP در اقتصاد کلان یک منطقه را می توان به مجموعه ای از مصرف - - C، سرمایه گذاری - - I، هزینه های دولتی - - G و خالص صادرات - - Ex-I-M تجزیه کرد: نظریه پایه اقتصادی در میان متغیرهای رابطه فوق بر صادرات به عنوان تنها متغیری که مقدار آن نسبت به دیگر متغیرها تعیین کننده رشد منطقه است تأکید دارد و آن را به عنوان تنها محرک رشد اقتصاد منطقه ای به رسمیت می شناسد.

این نظریه اقتصاد منطقه را بنا به تعریف به دو بخش پایه و غیر پایه تقسیم می کند. بخش پایه شامل فعالیت هایی است که بازار نهایی آنها در خارج منطقه است و منجر به صدور کالا یا خدمات می شوند و رشد و موجودیت چنین فعالیت هایی به طور مستقیم به توانایی منطقه در صدور کالا یا خدمات وابسته است. بخش غیر پایه شامل آن قسمت از فعالیتهای اقتصادی منطقه است که بازار نهایی آنها درون منطقه بوده و برای مصرف داخلی کالا یا خدمات تولید می کنند و در حقیقت به عنوان یک پشتیبان و حمایت کننده برای فعالیتهای پایه عمل می کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید