بخشی از مقاله

چکیده

هر جامعهای در راه توسعه تلاش میکند، زیرا توسعه هدفی است که اکثر مردم آن را ضروری میدانند. پیشرفت اقتصادی تنها یکی از جنبهای توسعه است؛ به این مفهوم که توسعه صرفاً پدیدهای اقتصادی نیست. بسیاری از جوامع به منظور تقویت پایههای توسعه و رفع و تعدیل عدم تعادلها و انبوه مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیشان، بیش از هر زمان دیگری نیازمند برنامهریزی و شناسایی امکانات و منابع بالفعل و بالقوهشان هستند. تحقیق حاضر با به کارگیری روش تاپسیس، در گام اول به تحلیل توسعه یافتگی استانهای کشور در بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات در سال 1393 با استفاده از 32 شاخص پرداخته، سپس به تحلیل اثر شاخص توسعه محاسبه شده در هر بخش بر ارزش افزوده حقیقی آن بخش میپردازد. در بحث توسعهیافتگی در بخش صنعت به ترتیب استانهای بوشهر، خراسان رضوی و اصفهان، در بخش کشاورزی استانهای کرمان، تهران و اصفهان و در بخش خدمات، استانهای تهران، اصفهان و خراسان رضوی توسعه یافتهترین استانهای کشور در سال 1393 بودهاند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است برای بخش صنعت نشان میدهد توسعه یافتگی بخش صنعت اثری مثبت بر ارزش افزوده آن بخش دارد. به نحوی که با افزایش یک واحدی در شاخص توسعه یافتگیصنعتی استانها، ارزش افزوده حقیقی صنعتی به میزان 0/18 درصد افزایش مییابد. در بخشهای کشاورزی و خدمات نیز توسعه یافتگی بخشی با اثری مثبت بر ارزش افزوده آن بخش همراه است. به نحوی که با افزایش یک واحدی در شاخص توسعه یافتگی بخش کشاورزی و خدمات، ارزش افزوده حقیقی این بخشها به ترتیب به میزان 0/024 و 0/045 درصد افزایش مییابد.
.1  مقدمه

مقوله عدم تعادل و نابرابری اقتصادی بین مناطق، از جمله مباحثی بوده است که ذهن اقتصاددانان و برنامهریزان در سطح منطقهای را جهت برخورداری از ظرفیتهای بالقوه و دستیابی به سطوح بالاتر توسعه در منطقه، به خود مشغول کرده است. لزوم توجه به مناطق با درجه توسعهیافتگی کمتر در جهت استفاده بهینه از قابلیتهای این مناطق، ایجاب میکند که شناخت علمی دقیق و مستدل از ابعاد برخورداری و عدم برخورداری مناطق مختلف وجود داشته باشد. شناختن و درنظر گرفتن تفاوتهای موجود میان مناطق مختلف، به منظور متعادل کردن سطح پیشرفت توسعه منطقهای، به کمک تهیه برنامههای مناسب با خصوصیات اقتصادی- اجتماعی هر منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است. توسعه اقتصادی و صنعتی شدن در برخی از اوقات، ناهماهنگی و نابرابری میان مناطق مختلف را به وجود میآورد. در واقع در برنامههای توسعه، فضا عاملی است که زیاد درنظر گرفته نمیشود. همین امر سبب ناهماهنگی میان مناطق شده و دوگانگی منطقه ای را بیشتر میکند که این امر منجر به رشد نامتوازن میشود - عباسی و همکاران،. - 1392

امروزه دنیای پیرامون ما با سرعت زیادی در حال تغییر است. این تغییر در همهی ابعاد زندگی انسانها به وضوح قابل مشاهده است. مقولهی توسعهیافتگی هم از این قاعده مستثنی نبوده و همراه و همگام با این جریان در حال دگرگونی و تغییر است. از آنجا که هر یک از بخشهای اقتصادی مانند صنعت، خدمات و کشاورزی نقش مهمی در توسعه اقتصادی کشور ایفا میکنند و هرگونه اهمال و کوتاهی در این زمینه سبب وابستگیهایی میشود، این موضوع مهم از نظر برنامهریزان کلان کشور هم پنهان نبوده است و در برنامهریزیهای کلان اقتصادی کشور هم لحاظ شده استاصولاً. موضوع نابرابریهای منطقهای و تفاوت میان ویژگیهای هرمنطقه - از جمله تفاوتهای اقلیمی، آب و هوایی، جغرافیایی و ... - سبب میشود که در فرآیند توسعه اقتصادی، یکسان عمل نشود و بعضی مناطق به حد قابل قبولی از سطح توسعهیافتگی برسند و برخی دیگر به این سطوح نرسند. بنابراین به وجود آمدن یک وضعیت ناهمگن در سطح توسعهیافتگی مناطق می شود، که این مقوله مغایر با نظریههای رشد متوازن برای هرمنطقه است. در واقع عدم تعادل و یکسان نبودن منابع در اختیار مناطق، درست و دقیق نبودن پخشایش جمعیت، ناهمگونی در وضعیت کار و اشتغال در مناطق مختلف و همچنین تفاوت آداب، سنن و فرهنگ و تعدد قومیتهای محلی در کشور ایران، سبب شده است که با نگاهی اجمالی به همه مناطق ایران، به وضوح بتوان یک ناهماهنگی و عدم پیشرفت و توسعه را در مناطق ایران مشاهده کرد. به همین خاطر و برای رفع این مشکل، نگاه به سمت توسعه منطقهای و برنامهریزی منطقهای، معطوف میگردد. در واقع در مبحث توسعه منطقهای، تفاوتهای مذکور، ملاک عمل قرار میگیرد و تلاش میشود تا با درنظر گرفتن محدودیت و کاستیهای موجود، اقدام به رفع آن گردد. در واقع در توسعه منطقهای برنامهریزی نه به مفهوم توسعه ملی، که شامل برنامههای توسعه پنج ساله و یا چندساله برای تمام یک سرزمین و نه به مفهوم برنامهریزی بخشی و محلی که فقط به مسائل و پتانسیل های یک روستا یا بخش و یا شهرستان و استان بدون توجه با سایر نواحی انجام میشود، نیست،×بلکه به این مفهوم است که چگونه میتوان برای یک منطقه که ممکن است شامل چند شهر بزرگ در یک منطقه و یا چند استان و یا ایالت است، برنامهریزی داشت تا در سطح ملی و جهانی به برتریهای نسبی مورد نظر نایل شد و در این میان از توازن در پیشرفت و رشد آن منطقه به صورت همگن بهرهمند شد. همچنین دولت، باید اقداماتی هم در این زمینه انجام دهد و اقدام به رفع این نابرابریها نماید که در بخشهای مربوطه در تحقیق، بیان میشود - عباسی و همکاران،. - 1392
بنابراین با توجه به این مشکلات هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی درجه توسعهیافتگی استانهای کشور ایران در سال 1393 میباشد. در نهایت با استفاده از شاخصهای توسعهیافتگی سال 1393، اقدام به رتبهبندی هرکدام از استانها نموده و با یکدیگر مقایسه میشوند. در پایان بررسی میشود که سطوح توسعه در کشور ایران با توجه به شاخصهای منتخب، چه تغییر و تحولی داشته است. اهمیت موضوع در این است که با توجه به بررسی سطح توسعهیافتگی استانهای ایران در سال 1393، میتوان به این نکته رسید که با مقایسه شاخصهای به کارگرفته شده، کدام شاخص در تعیین بهبود و یا نزول رتبه و وضعیت استانی دخیل بوده است و میتوان با مورد توجه قراردادن آن، موجبات بهترشدن سطح توسعهیافتگی را فراهم کرد. در ادامه پژوهش، به این سوال پاسخ داده خواهد شد که میزان توسعهیافتگی در هر بخش، چه اثری بر تولید ناخالص حقیقی - ارزش افزوده حقیقی - آن بخش دارد؟ بر این اساس و با هدف بررسی اثر درجه توسعه یافتگی سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات بر ارزش افزوده حقیقی همان بخش برآورد خواهد شد. چارچوب مقاله حاضر بدین شرح است: پس از مقدمه، ادبیات پژوهش در قالب بیان مسئله و مطالعات تجربی ارائه شده، سپس در بخش سوم، محاسبه درجه توسعهیافتگی بخشها با روش تاپسیس صورت گرفته، الگوی پژوهش در بخش چهارم ارائه شده و نتایج حاصل از برآورد تفسیر گردیده، و بخش پایانی نیز به ارائه نتایج و یافتههای پژوهش اختصاص یافته است.
.2 ادبیات پژوهش

اهمیت و ضرورت طرح دیدگاهها و تحلیلهای منطقهای در برنامهریزیهای توسعهای را از طرفی میتوان ناشی از لزوم تعادل و توازن منطقهای در برنامههای توسعه دانست و از طرف دیگر به نقش و کارکردی نسبت داد که در شناسایی نابرابریها و ارائه راهکارهایی در جهت نیل به توازن و عدم تمرکز در تصمیمها و تخصیص ایفا میکنند - نصرالهی و همکاران،. - 1389 بررسی و شناخت وضعیت نواحی، قابلیتها و تنگناههای آن در برنامهریزی ناحیهای از اهمیت بسزایی برخوردار است. امروزه آگاهی از نقاط قوت و ضعف نواحی نوعی ضرورت، جهت ارائه طرحها و برنامهها محسوب میشود. به طوریکه استفاده از شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و غیره میتواند معیار مناسب هم برای تعیین جایگاه آن نواحی و همچنین عاملی در جهت رفع مشکلات و نارساییهای مبتلا به آن برای نیل به رفاه اقتصادی و سلامت اجتماعی جهت رسیدن به توسعه باشد - نصرالهی و همکاران،. - 1389

در مطالعه هایژیانگ گئو1 و همکاران - 2015 - ، تجزیه و تحلیل مقایسه و ارزیابی رقابت شهری در گروههای شهری چینی با روش تاپسیس مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله، یک شهر به عنوان یک کل، شامل واحدهای مختلف مانند ادارات، افراد و فعالیتهای اقتصادی که با یکدیگر در تعامل بوده و بر عملکرد اقتصادی آن تأثیر میگذارد، در نظر گرفته شد.×این مطالعه یک سیستم×ارزیابی علمی تر، که شامل 4 زیر سیستم، 12 عنصر و 58 شاخص میباشد، با استفاده از روش تاپسیس، رقابتی شهری از 141 شهر از 28 گروه شهری چینی در سال 2009 را برآورد کرده است. بر اساس نتایج محاسبات، این شهرها به چهار سطح تقسیم شدند: A، B، C، .D بر اساس نتایج اندازهگیری، چهار سطح A - ، B، C و - D برای تحلیل تطبیقی بین شهرها، در مناطق مختلف تعریف شدهاند. علاوه بر این، رابطه بین ابعاد مختلف با استفاده از نرم افزارهای پراکنده و ضریب همبستگی پیرسون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید