بخشی از مقاله
همانند سایر مفاهیم حقوقی، مفهوم شهروند و حقوق شهروندی در گذر زمان تحول و تکامل یافته است. در برخی از جوامع باستانی شهروندی یک سرزمین تنها صاحب آن را از حقوق سادهای مانند حق تملک و حق به بردگی گرفته نشدن برخوردار میکرد، اما به مرور زمان و با تغییر بافت اجتماعی و اقتصادی جوامع، حقوق متعلق به شهروندان نیز دامنه وسیعتری پیدا کرد و حوزههای مختلفی از زندگی آنان نظیر آزادیهای فردی، حریم خصوصی افراد، تابعیت، رفاه اجتماعی و غیره را در بر گرفت.
علاوه بر آن در دهههای اخیر با پیشرفت فناوری، حقوق دیگری نظیر حق دسترسی به اطلاعات، حق برخورداری از محیط زیست و توسعه پایدار، حق دسترسی به فضای مجازی و جز آن نیز به عنوان حقوق نسبتا جدیدی که شهروندان باید از آنها برخوردار باشند مورد شناسایی قرار گرفتهاند. این تکامل و گسترش دامنه حقوق شهروندی علاوه بر تحولات اقتصادی و اجتماعی مرهون کوششها، مبارزات، انقلابها و دیگر تحولات سیاسی در کشورهای مختلف است. این مقاله در صدد است با مرور سیر این تحول از دوران باستان تا عصر حاضر دیدی کلی از تلاش های صورت گرفته تا به امروز برای پاسداشت حقوق شهروندان را ارائه نماید.
مقدمه
مفهوم شهروند و به تبع آن حقوقی که به شهروندان تعلق میگیرد از گذشته تا به امروز دچار تحول شده است. ارائه تعریفی از این مفهوم که همه افراد مصداق آن در همه جوامع یا همه زمانها را در بر گیرد امری بسیار دشوار یا غیر ممکن است. در برخی جوامع گذشته شهروندان گروهی از مردان جامعه بودند که حق شرکت در اعمال سیاسی و تصمیمگیری ها و وظیفه دفاع از جامعه در هنگام جنگ را بر عهده داشتند. در روزگار کنونی ممکن است شهروندی را به مفهوم دارا بودن تابعیت یک کشور تعریف کرد.
1 شهروند بودن ملازم با دارا بودن حقوقی نظیر حق رأی، حق تملک اموال منقول و غیرمنقول، حق برخوداری از حمایتهای اجتماعی و غیره است که افراد غیر شهروند به طور کلی یا جزئی از آنها بیبهرهاند. اطلاع از سیر تحول تاریخی مفهوم شهروند و حقوقی که به وی تعلق میگیرد چشماندازی کلی از تلاشهای صورت گرفته در این زمینه و دلایل و علل پیداش و تکامل این مفهوم را فرا روی ما قرار میدهد. پیداست که بررسی تاریخچه مفهوم شهروند و حقوق شهروندی در همه جوامع نیازمند تحقیقی مفصل است که در حوصله این مختصر نمیگنجد. از این رو در این مقاله تنها تعداد محدودی از مهم ترین جوامع، وقایع و اندیشهها که در شکلگیری مفهوم شهروندی ایفای نقش کردهاند را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
-1 یونان باستان -1-1 شهروندی دولت-شهرها: نظر بسیاری از مورخین این است که اولین موارد واقعی شهروندی در یونان باستان آغاز شد. اگرچه در جوامع پیش از یونان نیز نمونههایی از این رابطه دیده میشد، در شهرهای حوزه دریای اژه، دریای سیاه، دریای آدریاتیک و دریای مدیترانه بود که رابطه شهروندی به شکلی قابل تشخیص ظاهر شد. ریشههای تمایزی که امروزه بین شهروندی انتخابی در مقابل شهروندی ناشی از تولد وجود دارد به یونان باستان برمیگردد. برخی متفکرین معتقدند که مفهوم نوین شهروندی برای اولین بار توسط آتنیها و رومی های باستان پیشنهاد شده است، گرچه انتقال مفهوم شهروندی در طول دو هزار سال بعد از آن اسطورهای بیش نیست.2 به گفته یکی از نویسندگان علی رغم تاریخ طولانی چین، هیچ گاه موجودیتی سیاسی در این کشور مشابه دولت-شهرهای یونانی وجود نداشته است.
در زمان باستان، شهروندی رابطه ای بین شخص و دولت-شهر بود. قبل از دوران یونان، فرد معمولا به یک قبیله یا گروهی از خویشاوندان مانند خانواده گسترده مرتبط میشد، اما شهروندی یک لایه دیگر، یعنی ارتباط غیرخویشاوندی شخص با دولت را به این ارتباطات اضافه کرد.4 جفری هاسکینگ در مجموعه درسهای سال 2005 خود با نام دانشور مدرن اظهار میکند که شهروندی در یونان باستان از بزرگداشت اهمیت آزادی نشأت گرفته است.5 به گفته وی:
میتوان گفت که رشد بردهداری باعث آگاهی یونانیان از اهمیت آزادی گردید. به هر حال هر کشاورز یونانی ممکن بود که تقریبا در هر زمانی مقروض شده و به این خاطر مبدل به برده گردد... وقتی یونانیان در کنار هم میجنگیدند به این خاطر بود که از برده شدن در جنگ اجتناب کنند و در مقابل کسانی که ممکن بود آنان را به بردگی بگیرند شکست نخورند. آنان همچنین نهادهای سیاسی خود را سازمان دادند تا به این وسیله آزاد باقی بمانند.6
مزایای داشتن برده ها برای یونانیان آشکار بود، زیرا کار بردهها به بردهداران اجازه میداد که وقت آزاد زیادی را دارا باشند و به این ترتیب بتوانند در زندگی عمومی شرکت نمایند.7 با وجود اینکه یونانیان در دولت-شهرهای زیادی پراکنده بودند، علاوه بر اشتراک عقیده در باب شهروندی چیزهای مشترک زیاد دیگری مثل جهان تجاری مدیترانه، روابط خویشاوندی، زبان مشترک یونانی، دشمنی مشترک با غیریونانیان، اعتقاد به علم غیب پیشگوی معبد دلفی و بعدها بازیهای المپیک بین یونانیان وجود داشت.8 یکی از وجوه مهم شهروندی یک دولت-شهر انحصاری بودن آن بود. دولت شهر هم به معنای یک تجمع
سیاسی و هم کل جامعه بود.9 نابرابری جایگاه افراد به صورت گسترده پذیرفته شده بود. شهروندان موقعیت برتری نسبت به غیرشهروندان نظیر زنان، بردگان و غیریونانیان دارا بودند. 10 ممکن است مفهوم شهروندی در یونان از ضرورتهای نظامی سرچشمه گرفته باشد، زیرا آرایش جنگی به انسجام و تعهد هر سرباز بستگی داشت. در آرایش فالانکس11 سربازان هوپلیت12 شانه به شانه هم یک