بخشی از مقاله
چکیده
سیستم مدیریت موجودی توسط تامین کننده1 درباره زمان و مقادیر تجدید موجودی که از خردهفروشان به تامینکننده منتقل میشود را به عهده داشته و این امر یک مکانیزم اثربخش برای کاهش اثر شلاقی میباشد و این سیاست برای کلیه اعضای زنجیرهتامین مزایای زیادی را به همراه دارد. در این زمینه, اکثر مدلهای پیشین تقاضا را قطعی و معلوم فرض کرده و بیشتر روی هزینههای تولید، موجودی و حمل و نقل متمرکز شدهاند. پژوهش حاضر برای بهبود کارکرد مدیریت موجودی توسط تامین کننده سعی بر ارائه مدلی مناسب برای تخمین تقاضا با در نظر گرفتن کمبود و همچنین در نظر گرفتن تخفیف بر روی قیمت کالا در صورت استفاده از سیستم مدیریت موجودی توسط تامین کننده برای خردهفروش دارد و در نهایت به مقایسه سیستم سنتی و مدیریت موجودی توسط تامین کننده از طریق میزان بهبود در هزینههای کل زنجیره عرضه میپردازد.
مقدمه
امروزه هیچ شرکتی نمیتواند از مدیریت زنجیره تامین چشمپوشی کرده و انتظار بقا داشتهباشد. از اینرو ، اندیشه زنجیره تامین به یک اندیشه رایج در همه شرکتهای عمده در سراسر جهان تبدیل شده است. با توجه به محیط رقابتی امروز مدیریت زنجیره تامین به عنوان یک عامل استراتژیک در موفقیت سازمانها شناخته شدهاست و می تواند اثرات مثبت و محسوسی بر فعالیتهای سازمان داشتهباشد. در این محیط تجاری، نوآوری در محصولات و فرآیندهای سازمانی به عنوان عاملی حساس و حیاتی در موفقیت شرکتها مطرح است.[7]
مدیریت زنجیره تامین نوین نه تنها به بررسی راههای ترویج هزینه در سراسر کانالهای عرضه کالا و خدمات میپردازد، بلکه باید بین تقاضای روز افزون مشتریان برای ارائه خدمات بهموقع و کارآمد موازنه ایجاد کرده و از تحولات سریعی که در عرصه فناوری صورت میگیرد نیز، غافل نباشد. به عبارتی، مدیریت کارآمد زنجیره تامین به یک شرکت امکان میدهد تا تولید و انتقال محصولات در کل مسیر تولید و توزیع را، از تامین مواد اولیه یا قطعات گرفته تا قرار دادن محصول تمام شده در اختیار مشتریان، هماهنگ سازد. تحویل سریع و مطمئن این فایده را نیز دارد که موجودی انبار در با صرفه ترین حد خود حفظ شود.
یک برنامه کنترل موجودی توسط فروشنده، تفاهم نامهایست که در آن فروشنده سطح موجودی مشتریانش را کنترل کرده و در مورد تکمیل موجودی آنها احساس مسئولیت میکند، بدین ترتیب فروشنده، عهدهدار انجام سفارشات و کنترل موجودی مشتریانش میشود. این برنامه برای پاسخگویی تامینکننده به تقاضای واقعی مشتریان نهایی طراحی شده است. به نظر میرسد که کنترل موجودی توسط فروشنده تنها برای خریداران سودآور است.علی رغم آنکه این استراتژی در کوتاه مدت هزینه موجودی فروشنده را افزایش می دهد، به دلیل ایجاد مزیت رقابتی و کاهش قیمت تمام شده، در دراز مدت افزایش فروش به سود فروشنده منجر خواهد شد.[2]
در این پژوهش، در جهت کاربردی کردن این مدل کنترل موجودی در شرایط دنیای واقعی با توجه بهاینکه بیشتر تحقیقات در حالت قطعی تقاضا را در نظر گرفتهاند و همچنین برای سادگی مدل کمبود را غیرمجاز دانستهاند. ما با در نظر گرفتن تقاضا به صورت غیر قطعی و احتمالی و هم چنین جایز دانستن کمبود کالا سعی بر ارائه مدلی کاربردی برای تخمین تقاضا در مدیریت موجودی توسط فروشنده داریم که علاوه بر کاربردی بودن برای اعضاء زنجیره تامین قابل درک و ملموس باشد تا بتوانند به راحتی به مزایای سیستم مدیریت موجودی توسط فروشنده، با توجه به نوین بودن آن در کنترل موجودی در شرایط واقعی، پی ببرند.
یکی دیگر از نوآوریهایی که در این پژوهش به آن پرداخته شده و در تحقیقات پیشین تابحال انجام نشده، ایناست که تا کنون قیمت واحد کالا را در دورههای مورد بررسی ثابت در نظر میگرفتند، اما در این پ ژوهش ما قیمت را در سیستم مدیریت موجودی توسط فروشنده ثابت در نظر نگرفته و تامین کننده تخفیف کلی روی قیمت واحد کالا در بازههای تعیین شده برای خردهفروش به شرط پذیرش مقدار سفارش تعیین شده از سوی تامین کننده در نظر گرفته است.
به این صورت که که تامین کننده مقدار سفارش بهینه را با توجه به پارامترهای در نظر گرفته شده در سیستم مدیریت موجودی توسط فروشنده برای خرده فروش ارسال می کند و برای ترغیب خرده فروش به استفاده از این سیستم و پذیرش مقادیر محمولههای واصله از تامین کننده در زمان هایی که تامین کننده تعیین کرده از تخفیفاتی روی قیمت واحد کالا برخوردار میگردد. در نهایت برای نشان دادن مزایای سیستم مدیریت موجودی توسط فروشنده نسبتبه سیستم سنتی به مقایسه هزینههای کل زنجیره عرضه در یک زنجیره عرضه دو سطحی شامل یک تامین کننده و یک خردهفروش میپردازیم و میزان کاهش هزینهها را در حالت مدیریت موجودی توسط فروشنده نسبت به سیستم سنتی در شرایط مختلف بررسی و مقایسه میکنیم. این روش همچنین به نامهایی چون " مدیریت موجودی توسط تأمینکننده " ، " موجودی تحویل شده " ،" فروشگاه تحویل شده " و ... شناخته میشود.[8]
مرور ادبیات
ساختار مفهومی اولیه مدیریت موجودی توسط تامین کننده توسط مگی3 در سال 1958 به این صورت مطرح شد که:" چه کسی می بایست مسئولیت کنترل موجودیها را برعهده داشتهباشد؟ "ولی، علاقه به مفهوم مدیریت موجودی توسط تامین کننده به صورت واقعی طی دهه 90 توسعه یافت. کمپانیها در تلاش برای بهبود زنجیره عرضهشان به عنوان یک مزیت رقابتی در قالب مدیریت موجودی توسط تامین کننده بودهاند. این استراتژی علیالخصوص در بخش خوار و بار مورد استقبال واقع شد، ولی در عین حال در بخش های متنوعی چون خودروسازی، تولید لوازم خانگی، فولاد، کتاب و پتروشیمی نیز مورد استفاده قرارگرفت.[10] کارهایی را که از نیمه دوم دهه 90 با محوریت مدیریت موجودی توسط تامین کننده انجام شده در دو دسته میتوان طبقهبندی نمود: 1 .پرداختن به مباحث مدیریتی محض و کاربردی با تکیه بر رویکرد شبیه سازی[10]، [11]، .[12]
2 .پرداختن به روابط ریاضی و آکادمیک موجود در این زمینه و ارائه تحلیلهای اقتصادی[13]، .[14]
مدیریت موجودی توسط تامین کننده، طی دههای گذشته تغییر محسوسی نکردهاست، به گونهای که35 سال بعد از تعریف مگی در سال1993، تعریف نسبتا مشابه بدین شرح را به ادبیات مدیریت موجودی توسط تامین کننده اضافه میکند؛ " مدیریت موجودی توسط تامین کننده برنامهای است شامل یک تامینکننده که سطح موجودی را در انبارهای مشتریانش کنترل میکند و در مورد جایگزینی و تکمیل آن حساس مسئولیت میکند.
بنابراین تامین کننده به جای این که منتظر سفارش مجدد مشتری بماند، تصمیمات مرتبط با مدیریت موجودی مشتری و متعاقبا سیستم خود را اتخاذ میکند" - کوپاچینو. - 1993 4 سه سال بعد در سال1996، فاگل بدون اینکه تعاریف قبلی را نقض کند، با حفظ چارچوب مفهومی،تفسیری اینچنین از مدیریت موجودی توسط تامین کننده ارئه میدهد: " مدیریت موجودی توسط تامین کننده اساسا یک تفاهم نامه است، چرا که صاحب کالا، کالاهای خود را به بخش دیگر یعنی مشتری چه برای استفاده و چه برای فروش میدهد، این در حالی است که عواید فروش، بعد از فروش، با استفاده واقعی توسط مشتری برای صاحب کالا ارسال خواهد شد" - فاگل.[3] - 1996 5
همچنین در سال2002، دیزنی، توویل، بر روی موضوعی با عنوان "تاثیر کنترل موجودی توسط فروشنده بر اثر شلاق چرمی در زنجیره عرضه " کار کردند. مطالعه مورد نظر، عملکرد انتظاری یک زنجیره عرضه با استراتژی مدیریت موجودی توسط تامین کننده را با یک زنجیره عرضه سنتی که به صورت سلسله مراتبی سازماندهی شدهباشد مقایسه میکند. تاکید این تحقیق،تاثیر دو ساختار فوق بر اثر شلاق چرمی در زنجیره عرضه میباشد. در این مطالعه توجه خاصی به فعالیتهای سفارشدهی و تولیدی شده و این کار از طریق یک مدل شبیهسازی بر مبنای یک مدل تفاضلی انجام میشود. سپس نشان داده میشود که مدیریت موجودی توسط تامین کننده تا حد قابلتوجهی در پاسخگویی به نوسانات تقاضا به علت سفارشات تخفیفی یا تغییرات قیمت، بهتر عمل میکند. در نهایت این مقاله، چگونگی پاسخ زنجیره عرضه سنتی و مدیریت موجودی توسط تامین کننده به مدلهای خرده فروشی منتخب شده را شبیه سازی میکند.[1]
مارتر و همکاران بر روی موضوعی با عنوان "تهیه چندین قلم کالا در شرایط تقاضای احتمالی متغیر" کار کردهاند. در این مطالعه گفته می شود؛ چه در خرده فروشی و چه در عمده فروشی کالا، حجم قابلملاحظه ای از ذخایر می بایستی منطبق بر یک نظام مشخص مدیریت شوند. اقلام معمولا در خانوادههایی خریداری و هر خانواده از یک فروشنده خاص تهیه میشود. اغلب، بر حجم سفارشات محدودیت وجود دارد و فرصتهای متناوبی نیز برای خرید با تخفیف در نظر گرفته شدهاست. در این فضا تقاضا احتمالی است لذا تصمیم گیران در حل این قبیل از مسائل با مشکل بسیار روبرو میشوند.با توجه به این چالشها که مفروض نویسندگان است؛در این مقاله با ارائه برنامههای سفارشدهی طی افق برنامهریزی، این مسئله دشوار تبدیل به یک مسئله تصمیمگیری ایستای چند دورهای می شود. عملکرد این الگوریتم در دو آزمایش شبیهسازی مطالعه شده که نتایج ممتازی را دربر دارد.[3]
در سال 2002، کفنگ یو و یان دانگ یک مدل ریاضی ارائه کردند که طی آن با در نظر گرفتن فرضیات تقاضای ثابت، عدم کمبود و زمانهای تحویل قطعی به مقایسه دو سیستم سنتی و سیستم مدیریت موجودی توسط تامین کننده پرداختند. در حالیکه مطالعه خود را در فضای کوتاهمدت و درازمدت دنبال کردند به بررسی شرایطی که تحت آن هزینههای موجودی خریدار و تأمین کننده بعد از اجرای سیستم جدید کمتر از حالت سنتی می شود، پرداختند.[13]
همچنین در سال 2005 مارتین ای.درسنر6 و فیلیپ تی.اورس7 ،یوآ یولیانگ8 با همان فرضیاتی که در مقاله کفنگ یو و یانگ دانگ آورده شدهاست و همچنین با این فرض اضافی که میزان سفارش فروشنده حاصلضرب صحیحی از میزان سفارش خرده فروش است، به مقایسه سیستم سنتی با سیستم مدیریت موجودی توسط تامین کننده پرداختند.[14] از آنجا که در مطالعات قبلی، زنجیره تأمین شامل یک تأمینکننده و یک خریدار بود، میلاد جاسمی در سال 1384 ، این مقایسه را با تعداد n خریدار انجام داد. همچنین یک سیستم تعیین قیمت ایجاد کردند که بر اساس این قیمت خریداران و فروشنده طبق درصد معین از مزایای این سیستم بهرهمند میگردند.