بخشی از مقاله

چکیده
سعدی شاعر مدارا، تسامح و تساهل است. این خصوصیت برجستهاخلاقی و انسانی در همه آثار این شاعر به خوبی نموداراست. در این مقاله برآنیم تا با ذکر نمونههایی از موارد بیشمار موجود در آثار استاد سخن به اثبات این ادعا بپردازیم. لذا ابتدا به تعریف لفظی و اصطلاحی واژههای تسامح، تساهل و مدارا میپردازیم، پس از آن ذکر این مطلب حائز اهمیت است که برداشتی که در اسلام از تسامح و تساهل می شود با برداشتی که در غرب از معادل این کلمات، یعنی تولرانس میشود، متفاوت است. سپس اینکه آیا مقصودسعدی از مدارا به مفهوم غربی آن یعنی تولرانس نزدیک است یا نه مفهوم اسلامی آن که ما آن را از خصوصیات اخلاقی و انسانی برجسته انسان مسلمان می دانیم. ما به تسامح و تساهل در مفهوم اسلامی و انسانی آن عنوان مدارا مینهیم، مدارایی که بر محور محبت است و از این منظر آن را تقسیمبندی میکنیم و این انواع را همراه با شواهد مثالی آن از آثار سعدی ذکر می کنیم.

مقدمه

در روزگارهای نه چندان دور کسی نبوده که سعدی شیرازی را نشناسد و با خواندن قصیده، غزل یا بیتی از این شاعر
خوش نام زبان فارسی، روح خویش را تلطیف ننماید:

وصف تو را گر کنند یا نکنند اهل فضل  // حاجت مشاطه نیست روی دلارام را

اگر چه در زمان ما با تنوع حاصل از پیشرفت علوم و فنون مدرن، تکامل فرهنگی انسانها سرعت یافته است و با گسترش علوم جدیدی چون روانشناسی مدرن و علوم تربیتی عرصه را بر کتب تعلیمی و اخلاقی چون آثار سعدی شیرازی تنگ نموده، اما بر هیچ عقل سلیمی پوشیده نیست که تا چند دهه قبل آثار سعدی شیرازی از معدود منابع تعلیمی، اخلاقی، روانشناسی و روانشناختی موجود بوده است. بارزترین دلیل ادعای ما تدریس این آثار در مکتبها که نقش مدارس در جامعه امروز را داشتهاند، بودهاست.

دانش آموخته آن زمان پس از فراگیری قرآن ملزم به فراگیری اشعار شیخ بوده، به خصوص دو اثر گرانقدر ایشان بوستان و گلستان. اما چه چیز سبب شده است تا این آثار چنان اهمیتی بیابند که در نظام آموزشی آن زمان، جزء اولین آثاری باشند که متعلم باید فرابگیرد. آنچه سبب اهمیت این آثار شده ، دو دلیل است : 1 ساده بودن زبان این آثار 2 جامعالعلوم بودن این آثار و اینکه شامل بسیاری از علوم زمان به خصوص علوم مربوط به اخلاق و اجتماع بودهاند و پاسخگوی بسیاری از سوالات دینی، عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی و.... دانش آموزان بودهاند .

جستن این مسائل تربیتی، اجتماعی و فلسفی امری است که باید توسط علاقهمندان علوم ادبی بخصوص دانشجویان ادبیات انجام گیرد و با مسائل روز انطباق داده شود. در این خصوص تحقیق حاضر سعی نموده تا یکی از این مباحث را با عنوان تسامح و تساهل یا مدارا را به چالش بکشد و با ارائه تعریف آن به جستجوی مصادیق آن در آثار استاد سخن سعدی شیرازی بپردازد .

اینکه تسامح و تساهل چیست؟ آیا تسامح و تساهل مربوط به فرهنگ غربی است یا اینکه ریشه اسلامی دارد؟ آیا سعدی شاعری است اهل مدارا یا خیر؟ اینها مواردی است که در این تحقیق به آن پرداخته میشود . در نهایت به اثبات این نکته میپردازیم که تسامح و تساهل مورد نظر سعدی با تولرانس غربی متفاوت است .

تسامح، تساهل و تولرانس - Tolerance -

»تسامح، با یکدیگر آسان گرفتن، سهلانگاری و اغماض و چشمپوشی و بی احتیاطی و بیپروایی و بیاهتمامی و نرمی
و ملایمت، به پاس خاطر کسی«

سید جعفر سجادی در کتاب فرهنگ معارف اسلامی این واژه را اینگونه شرح میدهد: »تسامح در عرف مسامحمت و سهلانگاری است. در اصطلاح، استعمال لفظ است در غیر معنای حقیقی خود بدون امارت و قرینه خاص از جهت اعتماد بر ظهور فهم آن معنی به مقتضای مقام 

در کتاب تسامح و تساهل محمود فتحعلی آمده است که: »تسامح و تساهل، در اصطلاح به معنی عدم مداخله و ممانعت، یا اجازه دادن از روی قصد و آگاهی به اعمالی یا عقایدی است که مورد پذیرش و پسند شخص نباشد«

تسامح و تساهل تعامل بین مردمان یک جامعه است و آن نوعی همزیستی مسالمتآمیز، براساس ملایمت، گذشت، چشمپوشی، بردباری و آسان گرفتن با یکدیگر است. در این حالت، انسانها بر همدیگر سختگیری نکرده و از کنار خطاهای خویش براحتی میگذرند

از مجموع موارد فوق چنین برمی آید که تسامح و تساهل یعنی تحمل و آسانگیری نسبت به عقاید مدنی خواهد شد. زیرا که امروزه یکی از بنیانهای فرهنگ سالم تحقیق یافتن اصل تسامح و تساهل در نزد مردم و نخبگان میباشد . اصولاً از نظر لغتشناسی تسامح و تساهل یعنی آسان گرفتن و مداراکردن. میتوان معنی »نرم رفتاری« را هم برای این دو کلمه در نظر گرفت. به عبارتی عقاید مختلف دارای آزادی بیان باشند و بتوانند نظرات خود را در چار چوب یک نظم اجتماعی بیان نمایند. اصل تسامح و تساهل ارتباطی اساسی با حفاظت از آزادیهای فردی دارد. زمانی افراد یک جامعه آزاد هستند که از بیان رسمی عقاید شخصی خود در جامعه احساس خطر ننمایند. زمانی یک جامعه میتواند به سمت توسعه یافتگی مردم سالاری گام بردارد که افراد جامعه بتوانند عقاید خودشان را بیان نمایند علیرغم اینکه آن عقاید مخالف همدیگر باشند. یعنی اینکه یک جامعه توسعه یافته از نظر فرهنگی، جامعهای است که چندصدایی در آن به جای تکصدایی نهادینه شده باشد و همه صداها برای همدیگر احترام قایل شوند و هیچ صدایی سعی نکند خود را بردیگران تحمیل نماید.

این امر خود باعث ارتقای فکر آحاد شهروندان میگردد . بنابراین تمامی عقاید موجود در جامعه دارای احترام هستند و هیچ عقیدهای نباید عقیده دیگر را سرکوب نماید به بهانه این که آن عقیده »حقیقی« نیست. اصل تسامح و تساهل بر این قاعده استوار است که نظرات گوناگون خصوصاً نظرات مخالف هم باید به رسمیت شناخته شوند و حق بیان برای خود داشته باشند. در واقع عقیده مخالف حق دارد تفکر و نظر خود را بیان نماید، بدون اینکه ما مجبور باشیم عقیده وی را بپذیریم. این از اصول اساسی حکومتهای مردم سالار تلقی میگردد. در واقع اصل تسامح و تساهل بر این نکته پای میفشارد که مخالف آزادی بیان در جامعه نهادینه و تضمین شده باشد. در واقع اصل تساهل ما مخالف عقیده مخالف خود هستیم اما آن را سرکوب نمیکنیم، بلکه اجازه میدهیم که عقیده مخالفان هم گفته شود.

معادل واژههای تساهل و تسامح در غرب تولرانس است. »و آن تحمل، بردباری و اغماض نسبت به عقاید و اعمال سایرین است« - حییم: . - « Tolerance» در دائرهالمعارف اسلامی اینگونه آمده است: تولرانس یعنی »اغماض، مدارا، سعه صدر، در معنای عام تحمل اندیشههای مخالف و احترام به عقاید دیگران را می رساند. از نظر علمی پذیرش نسبیت و تفاوت بین اقوام و انسانهاست که خود به بردباری و روح علمی می انجامد«

»تسامح در فرهنگ غربی ابتدا صبغهای دینی داشت. یونانیان باستان به دلیل وجود خدایان و مراسم گوناگون، نسبت به مراسم و نهادهای دینی گوناگون چندان حساسیت نشان نمیدادند مسیحیت اولیه نظم اجتماعی امپراطوری روم را که معتقد به پرستش خدایان بود بر هم زد و با عدم تساهل از سوی رومیان مواجه شد. در اواخر قرون وسطی به ویژه سده دوازدهم به بعد عدم تساهل به شدت بر کلیسا حاکم شد. در کنار کلیسای کاتولیک، کلیسای پروتستان نیز با مخالفان خود به خشونت رفتار می کرد و سابقه سوزاندن و یا غرق کردن مخالفان در کارنامه هر دو موجود است

ورود این واژه به قلمرو معنای سیاسی حقوقی در اروپا از قرن شانزدهم به دنبال جنگها و درگیریهای خونین کاتولیکها و پروتستانهاست . اینان سرانجام به این نتیجه رسیدند که میباید به صلح و سازشی برسند و به جای ریختن خون و پیگرد و آزار یکدیگر با هم کنار آیند و نسبت به یکدیگر بردباری پیشه کنند. از اینجاست که این واژه از معنای منفی بردباری در برابر آراء و باورهای دینی »ملحدانه« و »مشرکانه«ی دیگر به سوی پذیرش آزادی دیگری در داشتن و بازگفتن باورهای خود و حق او برای برگزاری آیین های خود و گزینش شیوه زندگی و رفتار خود، حرکت می کند. یعنی، آزادی و حقوق دیگران در پناه قانون و قدرت دولت.

مقایسه تسامح و تساهل در اسلام و تولرانس در غرب

برخی معتقدند که تسامح و تساهل همان تولرانس - Tolerance - غربی است و منشاء غربگرایانه دارد. از این نظر تسامح و تساهل درباره بسیاری از مسائل مضر و بد است . فردگرایی در حالی که در چشمانداز اسلامی، هیچ یک از پیش فرضهای فوق درست نیست؛ عقل و ادراک در عالیترین مفاهیم عقلانی، دینی و اخلاقی باز است. خدا با عقل با ما سخن گفته و حقایقی در باب ملکوت و عالم و آدم با ما در میان نهاده و از طریق انبیاء به ما معرفت عطا کرده است.

بنابراین حق و باطل واقعیت دارند. و فیالجمله قابل شناخت و داوری میباشند. ایمان محصول معرفت است، نه گرایش خام؛ و یقین اسلامی غیر از تعصب و جهل مرکب است. پس ما باید واژه تساهل را با کلمه تولرانس که در زبان فارسی با کلمه بیقیدی تناسب دارد متمایز کنیم. واژههای سهله و سمحه که در روایات آمده است، به معنای فقدان عسر و حرج و مشقت در دین است؛ یعنی احکام اسلام، مطابق با فطرت بشری است و سختگیری غیر منطقی در آن دیده نمیشود . پس مدارای اسلامی غیر از بیتفاوتی است که امروزه در گفت و گوهای بعضی روشنفکران مطرح می شود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید