بخشی از مقاله
چکیده
شاهنامه فردوسی و ایلیاد هومر از زیباترین و بزرگ ترین آثار حماسی ملّت های جهان به شمار می روند که با بررسی تطبیقی این دو اثر همسانی هایی میان آن دو به چشم می خورد.به سبب وجود مشترکاتی که در میان شاهنامه و ایلیاد وجود دارد شبهاتی در مورد تاثیر پذیری این دو از یکدیگر وجود دارد. با توجه به این که پس از حمله اسکندر به ایران ، ایرانیان با فرهنگ و آثار ادبی یونانیان آشنا شدند این آشنایی تا حدودی بر روی فرهنگ و آثار ادبی ایران تاثیر گذاشت با این حال کشور ایراندارای هویت ملّی و فرهنگی دیرینه و ویژه ای است.
با بررسی تطبیقی شاهنامه با ایلیاد برتری شاهنامه بیشتر آشکار می شود و هویت تاریخی و عظمت آن نیز بیشتر نمایانده می شود.در واقع زنده کردن هویت ایرانی یکی از محاسن تطبیق شاهنامه فردوسی با آثار همسان آن چون ایلیاد می باشد. یکی از همسانی های موجود در شاهنامه و ایلیاد موضوع قهرمانان است .در این مقاله سعی شده است دو شخصیت رستم و هکتور از نظرگاه های متفاوت چون جهان بینی ، کنش ، پهلوانی و ..... مورد بررسی قرار بگیرد.
مقدمه
شاهنامه ای که نام آور طوس در قرن چهارم آن را به نظم کشید تنها یک اثر ادبی محض نیست بلکه گنجینه ای است از فرهنگ و تمدن ایران ،مالامال از غرور مردمی سربلند در طول تاریخ باستان ؛مردمی که با در کف نهادن جان عزیز خویش به نبرد با زشتی و پلشتی پرداختند و برای خود نام آفریدند. " شاهنامه ی فردوسی نشات کرفته از فرهنگ کهن و کسترده ای است که جزء به جا مانده ی مکتوب آن سرشار از مبانی اخلاقی و تربیتی است .هرچند از گذشته های تاریخی و روزگاران اساطیری تا زمان فردوسی ،دیر زمانی سپری شده با این همه پایه های آرمانی جامعه ایرانی ،جز در اندک موارد ی برهمان بنیان های تربیتی واخلاقی گذشته پایدار مانده است." - البرز،پرویز - 1369: 13
کتاب حماسی فردوسی را می توان درکنار معروفترین حماسه ی یونان ،ایلیاد هومر، قرارداد.شاید به علت بعد زمانی سرایش شاهنامه و ایلیاد مقایسه این دو اثر چندان عقلانی به نظر نرسد با این وجود این دو تاثیر دامنه دار مشابهی داشته اند:
- »1هومر موجد اتحاد میان اقوام یونانی شد و آنان را بر گرد یک زبان،یک فرهنگ و یک فکر خواند که نهالش سیصد سال بعد در جنگ ایران و یونان به بار نشست .شاهنامه نیز چنین است .
-2کل خصوصیات ذاتی انسان چه خوب و چه بد در هر دو کتاب انعکاس می یابد.
-3ایلیاد برای یونانیان باستان و سپس اروپائیان نوعی انجیل مغرب زمین شناخته شده .شاهنامه را نیز ابن اثیر"قرآن القوم "می خواند.
4 -شعرهای هومر را راویان در سراسر یونان برای مردم می خوانند و از آن قوت روان می گرفتند شاهنامه را نیز در مجامع ،ایل ها و قهوه خانه ها می خوانند. - اسلامی ندوشن، - 1378:177
در میان شاهنامه و ایلیاد بر خی همسانی ها به چشم می خورد که عده ای بر این باورند این همسانی ها ناشی از آن است که فردوسی کتاب خود را تحت تأثیر ایلیاد و ادیسه هومر به نظم در آورده است .با توجه به اینکه پس از حمله ی اسکندر به ایران ،ایرانیان با فرهنگ و آثار ادبی یونانیان آشنا شدند،این آشنایی تا حدودی بر روی فرهنگ و آثار ادبی ایران تأثیر گذاشت. از آن جایی که ایران دارای تمدنی کهن می باشد تأثیر پذیری اساطیر ایران از اساطیر یونان به میزانی بسیار اندک می نماید با این وجود بسیاری از پژوهشگران معتقدند بعضی از داستان های شاهنامه و ایلیاد را می توان با یکدیگر برابر سازی کرد.
دکتر مهرداد بهار در زمینه ی این تأثیر پذیری می گوید:»تأثیر اساطیر یونانی بر اساطیر ایران و شاهنامه خیلی زیاد نیست ولی معتقدم که چند تا از داستانهای شاهنامه و غیر شاهنامه ای زیر تأثیر روایات اسطوره ای حماسی ،بیشتر حماسی یونان قرار دارد ؛ یکی داستان رستم و اسفندیار و دیگری داراب نامه طرسوسی است که فکر می کنم این دو از ایلیاد و ادیسه هومر الهام پذیرفته اند. - «واحد دوست- - 1379:84 با توجه به اینکه "فرهنگ هرگز حصار نمی پذیرد و در همه اعصار تمدن بشر همه اقوام زیر تأثیر فرهنگ یکدیگر قرار گرفته اند" - بهار - 1374:58 پذیرفتن اصل تأثیر پذیری شاهنامه از ایلیاد ،اندکی از عظمت و مقام شاهنامه کاسته نمی شود.
» ایلیاد که اوج هنری حماسه های یونانی است در واقع داستان گرد آمدن یونانیان است برای فتح تروا و باز پس گرفتن هلن اما شاهنامه تاریخ حماسی یک قوم است .شاهنامه ادعای بیان تاریخ دراز و چند هزار ساله ی دولتی جهانی دارد .شاهنامه در به کار بردن تم های خاص تراژدی نیز در مقایسه با تراژدی های بزرگ یونان در اوج غنای هنری است - «.بهار - 1374:153 با تمام این گفته ها شاهنامه و ایلیاد هر دو اثر حماسی هستند که گذشته ی اقوام خود را با تمام اعتقادات و آداب و سنن بیان می کنند از این رو می توان آن دو را با هم مورد سنجش قرار داد.
در این مقاله که بر اساس روش تحقیق تحلیلی توصیفی و مبتنی بر مطالعه ی کتابخانه ای می باشدسعی شده است با تطبیق این دو اثر سترگ همسانی و دگر سانی موجود بین دو قهرمان برتر ، رستم و هکتور به تصویر در آورده شود تا ضمن آشنایی بیشتر با دو حماسه کهنسال میزات تاثیر پذیری اقوام ایران و یونان از همدیگر مشخص شود. بررسی تطبیقی آثار ادبی همواره راز و رمزهایی را آشکار می سازد که در بررسی جداگانه ی آثار به آن کمتر توجه می شودبا توجه به دیدگاه های تازه ای که در زمینه ادبیات تطبیقی در جهان وجود دارد هر تحقیقی که در این مورد در ایران انجام گیرد به شناخت بیشتر آثار ادبی منجر می شود قهرمانان حماسه ها از یکی از مهمترین آیتم هایی به شمار می رودکه می توان با نگاه تطبیقی به مطالعه آنها پرداخت.قهرمانان آثار حماسی معمولاً انسانهایی هستند که برای دفاع از ارزش ها وهنجارهای حاکم درجامعه با نیروهای اهریمنی و شر نبرد می کنندوهمواره در راستای اشاعه نیکی درستی گام بر می دارند.
»قهرمان یا قهرمانان کارکردی بنیادی در روند حماسه دارند.پدیداری حماسه و هستی بخشی به قهرمان یا قهرمانان،نیازی است سرشتین درجامعه ای که مزه ی شکستها،ناملایمات،تحمیل قدرت های بیگانه و .... را چشیده است.کم بینی و عقده ی حقارت آنها راآزرده است واحساساتشان را جریحه دار کرده است. امااینکه درزمان نیاز به وجود قهرمان ،قهرمان چگونه در میان مردم پدیدار می شود باید گفت قهرمانها بیشتر افراد واقعی و تاریخی هستندکه بنا به نیاز زمان،اسطوره ای می شوند تارسالتی بنیادی را درراهبری مردم به دوش گیرند امااسطوره ای کردن افراد تاریخی در منظومه های حماسی، به پهلوانان مبدل می شوند، مطابق با الگو و نمونه ای از پیش پرداخته انجام می پذیرد.
این پهلوانان از روی تصویر و نگاره ی پهلوانان اساطیری کهن ساخته و پرداخته می شوند همه ی آنان از لحاظ تولد و رجاوندشان شبیه یکدیگرند.همچنانکه هم در حماسه ی هندی مهابهاراتا و هم دراشعار هومر،بیشتر یلان فرزند یکی از ایزدان هستند یا حداقل یکی از والدین این پهلوانان ،چهره ای بغانه دارد . یاد یک واقعه تاریخی یا یک شخص حقیقی حداکثر بیش از دو یا سه قرن در حافظه جمعی مردمان باقی نمی ماند،چون برای حافظه ی جمعی دشواراست که حوادث فردی واشخاص حقیقی را به یادسپارد. - «واحددوست ،مهوش - 1379:218 داستان های دلاوری و پهلوانی این قهرمانان از مایه های اصلی حماسه شمرده می شود.
حماسه در واقع اعمال پهلوانی این قهرمانان می باشد.»داستان حماسی ،همواره چنان لحظاتی از زندگی قهرمان را ثبت و روایت می کند که با مفهوم خطر و پیگیری آرزو و آرمان آمیخته است .از این رو پهلوان همیشه در حال خطرپذیری ودفاع ازحیثیت و نام است و بسته به اینکه جامعه در چه مرحله ای به طرح منظومه ها و داستان سروده ها پرداخته باشد،این دفاع از نام و حیثیت، جنبه ای متناسب با آن مرحله می یابد و در مراحل پیشرفته تراجتماعی،خواه ناخواه،از ذهنیت عامتر و همگانی تری مایه می گیرد که همان ذهنیت ملّی است.او بادلاوری وآوازه ،به حس بزرگی ازشخصیت و خیروسعادت نایل می شود.
ازطریق آوازه ودلاوری است ک دارای هستی دیگری می شود که حضوروتداومش به دل وزبان انسانهاوابسته است. - «واحددوست ،مهوش - 1379:221 » عظمت حماسه ملی ایران،بیش از هرچیز در روح پهلوانی و تمرکز رویدادهای آن حول یک محور قهرمانی متبلور است.عنصر نیرومندذهنی آنکه درآرایش حماسی نبردمیان نیک و بد وایران وتوران تجسم یافته است،اساساً اوج وفرود خود را در نهاد پهلوانی و هیات مرکزی و نیروی اصلی آن به ظهور می رساند.
نسل های مختلفی از پهلوانان پی درپی به کوشش بر می خیزند،خویشکاری می ورزند، پیروز می شوند، شکست می خورند، نام آور می شوند ،به فراموشی می گرایند تا ذات انسان حماسی که تجسم نهایی خود را در جهان پهلوان می یابند باقی بماند.جهان پهلوان نیز دوره به دوره فرا می آیدتا عظمت کار کرد آدمی را در قهرمانی وافتخار بنمایاند. - «مختاری،محمد - 1379:123 هکتور شاهزاده و پهلوان اول تروا است.او نماینده شهامت و جوانمردی است.مردی است چون رستم که پشت و پناه ملّت است. تااو زنده است کسی یارای تجاوز به تروا رادر خودنمی بیند. با بودن اوآرزوی دست یابی به تروا برای دشمنان عبث می نماید.به جرئت می توان گفت در میان قهرمانان تروا ویونان تنها هکتور تمام فضایل انسانی را داراست.