بخشی از مقاله

چکیده

فردوسی سخنور فرزانهاي است که به ظرایف سخن که همانا اثرگذاري و برانگیختن عواطف مختلف در شنونده است، تسلط کافی دارد و تحت تأثیر این امر، اغلب در پی اهمیت و بزرگداشت مسندالیه، به ویژه؛ استقرار خبر در ذهن شنونده است که به نظر میرسد این معنی ثانوي، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه یکی از خصایص سبکی شاعر باشد.

یافتههاي تحقیق نشان میدهد انتخاب مناسب و بجاي فردوسی در گزینش واژگان مطنطن

و    با صلابت همراه با عناصر حماسه ساز نقش و تأثیر قابل ملاحظهاي در لحن حماسی شاعر دارد که این تأثیر با مقدم شدن واژگان حماسی مسندالیه دو چندان میشود. مسندالیههاي حماسی، در ابیاتی که عناصر حماسهساز و یا تصاویر و تعابیر حماسی و رزمی را در برمیگیرند و اغلب به جهت اغراض بزرگداشت، اهمیت مسندالیه و یا جاگیري خبر در ذهن شنونده در آنها مقدم می-شوند، نقش برجسته و قابل توجهی در لحن حماسی شاعر ایفا میکنند. افزون بر این، مسندالیههاي غیر حماسی، به جهت اغراض ثانوي مذکور، ضمن تصاویر و تعابیر زرمی و واژگان حماسی بیت و    یا عناصر حماسهساز، توانستهاند خلأ حماسی نبودنشان را جبران نمایند و بر لحن حماسی مؤثر واقع شوند.

کلیدواژهها: لحن حماسی، معانی ثانوي، تقدیم مسندالیه، رستم و سهراب.

مقدمه

سخن گفتن وسیله مهم ارتباطی انسان با همنوعانش است و هر کسی به گونهاي در پی این است که کلامش مؤثرتر باشد و هنگام سخن راندن »درحالی که مواظبیم تا کلمات و جملات را درست و مطابق هنجار به کار ببریم، میکوشیم تا کلام ما به مقتضاي حال خواننده باشد تا مؤثر و دلنشین افتد و چه بهتر که براي تأثیر بیشتر و دلنشینتر کردن کلام، سخن خود را زیبا و آراسته بیان کنیم. در جهت تحقق این هدف میتوان از همه ابزارها به مقتضاي حال بهره جست؛ چه صناعات بدیعی باشد و چه فنون دیگر بلاغی و ادبی. - «شمیسا، - 106 : 1384

سخن ادبی، سخنی مؤثر؛ یعنی مطابق با اقتضاي حال مخاطب و موضوعاست و در سبک ادبی معمولا واژگان و جملات را در معانی اولیه به کار نمیبرند، بنابراین در علم معانی »عمدتا کاربرد مجازي جملات و معانی ثانوي آنها مطرح است و سخن از عدول از مقصود و هنجار عادي و اصلی جملات میرود. - «شمیسا: همان - ، مقصود از معانی، »معانی ثانوي، یعنی مجازي آنهاست که به آن وسیله گوینده اغراض خود را ابلاغ و به اصطلاح بیان ما، فیالضمیر میکند. به عبارت دیگر، هر جمله ممکن است دو یا چند معنی داشته باشد که یکی اصلی و بقیه فرعی است، اما گوینده آن معنایی را در نظر دارد که مناسب مقصود اوست. گوینده معنا را مطابق غرض خود برمیگزیند و این غرض اوست که معنایی خاص یا کاربردي خاص را به میان میکشد و البته مخاطب هم ممکن است معناي خاصی دریابد. - «همان: - 107

اهمیت این علم در پرداختن آن به نکتههاي دقیق و باریک زبانی و ادبی متون است که علاوه بر مقتضاي حال، مباحث عمدة دیگري در این علم مورد بررسی قرار میگیرد:»احوال اسناد و مسندالیه، تعریف و تنکیر مسندالیه، تأخیر و تقدیم مسندالیه، ذکر و حذف آن، احوال مسند، تقدیم و تأخیر آن، قصر، انشا و اقسام آن، فصل و وصل، اطناب، ایجاز، مساوات. - «تجلیل، - 4 :1385 بنابراین در بخشی از علم معانی بر مقاصد ثانوي اجزایی از جمله تأکید میشود. از جمله، در مبحث تقدیم و تأخیر مسندالیه که به اینامر توجه میشود که هدف از مقدم کردن یکی از اجزاي جمله - مسندالیه - ، انتقال معنی ثانوي آن به مخاطب میباشد.

احوال مسندالیه و اغراض تقدیم آن

در علم معانی براي مسندالیه حالتهاي گوناگونی در نظر گرفتهاند -1»:جمعآوري مسندالیه، -2تأخیر مسندالیه، -3تقدیم مسندالیه، -4مقید کردن مسندالیه، -5ابدال مسندالیه، -6 تأکید مسندالیه، -7عطف مسندالیه، -8 وصف مسندالیه، -9حذف مسندالیه، -10ذکر مسندالیه، -11تنکیر مسندالیه، -12تعریف مسندالیه، -13جمع آورن مسندالیه - «نک: همان: 148-134و کزازي، . - 145-78 :1373 که در کتب معانی و بلاغت هر یک از این حالات را تعریف و توضیح دادهاند و در این پژوهش ضمن شرح حالت و مقاصد ثانوي تقدیم مسندالیه، ابیات داستان رستم و سهراب شاهنامه را از این نظر بررسی خواهیم نمود.

لازم به توضیح است که در دستور زبان، ترتیب "مسندالیه+وابسته فعل+فعل" ساختار عادي جمله میباشد، اما در کلام بلیغ نظم یا نثر معمولا جاي اجزا تغییر میکند؛ چرا که در علم معانی از عدول از مقصود و هنجار عادي و اصلی جملات بحث میشود، البته »گروهی تقدیم مسندالیه را اقتضاي زبان فارسی به حساب میآورند و موضوع را به مقوله "تقدیم مسند" موکول میکنند و دستهاي دیگر با اینکه معتقدند تقدیم مسندالیه حالت طبیعی کلام است، براي آن اغراضی در نظر میگیرند. - «میرباقري فرد، - 180 :1390

لازم به ذکر است که آنچه در کتبهاي معانی فارسی به عنوان مقاصد تقدیم مسندالیه در نظر گرفته شده، بر سه چیز تأکید دارد:»اصل و رکن کلام بودن، اشتیاق مخاطب به شنیدن ادامه خبر،ابراز احساس گوینده با تقدیم مسندالیه بر دیگر اجزا نسبت به این جزء از کلام؛ موضوعی که جمله را از حالت عادي و طبیعی خارج میکند و در محدودة بررسی علم معانی قرار میدهد. - «نک: همان: - 180 که در این صورت مسندالیه ضمن ویژگی صدرنشینی بر اساسساختار طبیعی کلام و تشویق شنونده به خواندنادامه جمله مفاهیم دیگري را به مخاطب القا میکند. در کتابهاي معانی از این مفاهیم با عناوین »کارایی و جاگیري خبر در یاد شنونده، بزرگداشت نهاد، خوارداشت نهاد، شادمانی و مژده

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید