بخشی از مقاله
چکیده
داستان رستم و اسفندیار از دیدگاه هنجارهای جهان انسانی و اجتماعی شاید بالاترین و برترین شاهکار هنری، ادبی و معرفتی به شمار آید. به همین دلیل نظر تحلیل گران بسیاری را به خود جلب نموده است. تحلیلگرانی که پایه و اساس فرضیهها و تحلیلهای خود را برای شرایط بیرونی این داستان نهادهاند. به عبارتی در تحلیل داستان به مسائل سیاسی، اجتماعی، اسطورهای، فلسفی و...روی آوردهاند.این تحقیق بر آن است تا در سایه رویکرد فرمالیستی به تحلیل این داستان بنشیند. ازآنجاییکه فرض اساسی نقد فرمالیستی آن است که بهجای نظریههای انتزاعی یا شرایط بیرونی که داستان با تأثیر از آن نوشته میشود، خود اثر را موردمطالعه و خوانش دقیق قرار دهد، لذا مؤلف در این مقاله قصد دارد تا از منظر فرمالیستی به عناصر شکلدهنده داستان بنگرد. عناصری از قبیل طرح، خصایص قهرمان، شرایط مفروض، کنش، هدف، تدبیر، نقشه، زمان، مکان، گفتگو، حال و هوا، زاویه دید و بهویژه مضمون و درونمایه. شاید که در تجزیهوتحلیل دقیق این داستان به عوامل مؤثر در شکلگیری رفتارها وکنش شخصیتهای داستان بهویژه اسفندیار، پی بریم.
کلیدواژهها: رستم، اسفندیار، فرمالیست، طرح، جدال، کنش، شخصیت، انگیزه، درونمایه
مقدمه
تحلیل فرمالیستی،جستجوی ارزش های داستانی است که نشان از یک الگوی متحد محوری دارند؛الگویی که از درون به داستان شکل می بخشد وتمامی بخش های آن را هماهنگ میسازد.مطابق با این رویکرد،هرعنصر از کل جدایی ناپذیر است واین دریافت،یکپارچگی آثار ادبی را برملا میسازد.بناب راین این رویکرد به ما می نماید که به جای نظریه های انتزاعی یا شرایط بیرونی که داستان به اعتبار آن ها،تفسیر میشود،خود مورد مطالعه قرار گیرد تا شاید که در این نگرش شمار زیادی از ارزش های نهفته در آن کشف شود ویا مهم تر از آن،تمرینی باشد در ایجاد توانایی خوانش دقیق متن بدون حذف بخشی از آن ویا حتی بدون افزودن چیزی به آن. زیرا »آسان ترین چیزها آن هایی هستند که درست انجام دادنشان دشوار تر است؛ مثل خواندن. - «تامس،1، - 1387
این مقاله بر آن نیست تا نظریه های تاریخی،انتقادی یا مضمون های سیاسی واجتماعی مطرح در این داستان را مورد بررسی قرار دهدهمین؛ طور بررسی زندگی،ذهنیّات یاشخصیت شاعر موردنظر نیست؛ بلکه از جزئیات بیرونی داستان چشم پوشیده است تا در جستجوی یک الگوی محوری به داستان وعناصر درونی آن بنگرد؛ زیرا همان طور که گفته شد تحلیل فرمالیستی در داستان،جستجوی ارزش های داستانی است که نشان از یک الگوی متحد محوری دارند که از درون به داستان شکل بخشیده است وآن را هماهنگ ساخته است؛ چیزی که ارسطو از آن با عنوان »ترکیب درونی اشیاء - «ارسطو،45، - 1387یاد کرده است.
شیوه های تحلیل فرمالیستی، شیوه استقرایی است یعنی استدلال از جزئی به کلی.»ارسطو نیز به حکم طبیعت واقع نگر که داشت، استقراء را به عنوان امری که انسان را به صورمعقول میسازد وازجزئیات، کلیات می ساخت، مؤثر می شناخت و او را وامی داشت که بر خلاف افلاطون، معقولات را در عالم کشف کند نه عالم را در معقولات. - «همان، - 20این نظام فلسفی تازه، چیزی است که مورخان فلسفه،آن را مکتب اصالت هیولاوصورت خوانده اند - همان، - 44 بدین گونه کههرچیز» از پیش امّا از درون خویش حرکت وتغییر خود را همراه دارد. - «همان، - 45در هر صورت فرض اساسی تحلیل فرمالیستی براین است که به جای نظریه های انتزاعی یا شرایط بیرونیکه هر اثر به تأثیر از آن نوشته میشود،خود اثر ادبی مورد مطالعه قرار گیرد.
تحلیل فرمالیستی داستان، تابع اصول وشیوه ارسطویی است؛چون حاوی نکاتی است همچون:افسانه مضمون - طرح - وخصایص قهرمان - سیرت، گفتار،اندیشه - . - همان، - 122ظاهراً کار ارسطو،مبنای رویکرد فرمالیستی محسوب میشود؛ زیرا بر اهمیت طرح - - plot استوار است؛ به عنوان یک شاخص هماهنگ کننده، تأکید خاصی دارد. - همان، - 125-126نظام فرمالیست ها هم همچون ارسطو بر اهمیت طرح استوار است؛ - تامس،13، - 1387وچون شالوده طرح عبارت است از: - setting - -1 زمینه - زمان،مکان - -2شخصیت ومشخصه های آن از قبیل: هدف،کنش، کشمکش وتدبیر شخصیت -3گفتگو -4 حال وهوا، لذا در تحلیل فرمالیستی داستان رستم و اسفندیار، به بررسی این عناصر در داستان می پردازیم.
-1اینکه رستم در دوران پادشاهی شاهان قبل از لهراسب وگشتاسب،در همه جنگ ها به عنوان پهلوان اول حضور داشته ولی پس از این که کی خسرو به او منشور آزادی را داده،دیگر به دربار نیامده وفقط با شکار ومهمان داری از شاه روزگار گذرانده است.
-2این که پس از رستم در دربار،زریر برادر گشتاسب فرمانده سپاه بوده وپس از مرگ او اسفندیار این مهم را به دوش گرفته است؛او مانند رستم مایه پیروزی بوده؛زیرا در لشکرکشی ارجاسب تورانی به ایران، او را به گریز واداشته؛ با پشت سر گذاشتن هفت خوان به روئین دژ در توران وارد شده؛ ارجاسب را کشته، قلعه را تسخیر کرده وخواهران اسیر شده اش را آزاد کرده ودین بهی را اشاعه داده است. مدتی نیز به خاطر بدگویی فردی به زندان پدر افتاده است.علاوه بر آن،اینکه گشتاسب بارها و از جمله در جنگ با ارجاسب تورانی به اسفندیار وعده تاج وتخت وکناره گیری خود از تخت را داده است وهرگز به آن عمل نکرده.
آشفتگی
خواست گشتاسب از اسفندیار برای جنگ با رستم
کشمکش
کشمکش غالب در این داستان بین رستم واسفندیار است؛ یعنی کشمکش از نوع فرد با فرد استامّا. از آن جایی که فردوسی با الهام از اسطوره های فرهنگ ایرانی، گاه نیروهای اهریمنی همچون بیداد و دروغ وجادو و ویرانگری را در وجود آفات طبیعی، دیوان وتورانیان جلوه گر میسازد وصفات اهورایی نظیر: درستی، عدالت ومهر وآبادانی را در وجود پهلوانان ایرانی نمودار میسازد؛ بنابراین میتوان گفت که با نبرد وکشمکشی که بین آن ها برقرار میسازد، بنیادی ترین تقابل ارسطوره ای دوگانه یعنی اصل ثنویت را ظاهر میسازد؛ »جهان روشن اهوره مزدا در برابر جهان تاریک اهریمن، ویژگی های نیک اهورایی در برابر خصلت های زشت اهریمنی وامشاسپندان یا جاودانان مقدس دربرابر کماریگان یا سردیوان.« - آموزگار،659، - 1371
کشف این اصل یعنی منطق دوگانه که از بدوی ترین دوران ها دراندیشه انسان حضور داشته است. - برتنس،97، - 1387بعدها یکی از راهبردهای اساسی خواندن وتأویل متن قرار می گیرد. - همان، - 99؛ زیرا بدون تفاوت وتقابل، معنا به هیچ وجه،شکل نخواهد گرفت. - سلدن،74، - 1375زیرا به اعتقاد سوسور »معنا پدیده ای رازآمیز نیست که در ذات یک نشانه وجود داشته باشد؛بلکه حاصل تفاوت آن نشانه است با سایر نشانه ها. - «ایگلتون،بی تا، - 133-134