بخشی از مقاله
چکیده
ادبیات تطبیقی درحوزه ي مطالعات ادبی ایران ازبحث هاي نو در زبان و ادبیات فارسی به شمارمی رود. هدف از ادبیات تطبیقی یافتن وجوه مشترك یا افتراق اندیشه هاي بشري است، در بررسی تطبیقی اساطیر جهان پاره اي مضامین به صورت الگوهایی در طول اعصار و دوره ها درمیان نسل بشر به صورت توارثی تداوم داشته است که یونگ آن ها را »کهن الگوها«می نامد. شاهنامه ي فردوسی و ایلیاد همر از زیباترین و بزرگترین آثار حماسی ملت هاي جهان به شمارمی رودکه سراینده ي هر کدام با توجه به شرایط فرهنگی و ملی خود حماسه هاي ملی خود را به وجود آورده اند. به سبب همسانی هاي که در این دو کتاب موجود است و با توجه به سابقه ي زمانی سروده شدن ایلیاد نسبت به شاهنامه بعضی از پژو هشگران بر این باورند حکیم طوس در سرودن شاهکار خود به نوعی از ایلیاد و ادیسه تأثیر پذیرفته است .
باتطبیق این دو اثر سترگ می توان به بسیاري از سوالات دراین زمینه پاسخ گفت.وجود پهلوانان و شخصیت هاي بر جسته از ویژگی هاي اصلی هر حماسه به شمار می رودو مطالعه ي زندگی این قهرمانان یکی از بهترین منابع اطلاعاتی درباره بینش ها،اندیشه ها و همچنین میزان تأثیر پذیر ي فرهنگ و اساطیر ملّت ها است. با آنکه آخیلوس - آشیل - پهلوان اول ایلیاد بیشتر بااسفندیار رویین تن همخوانی دارد ولی در این مقاله کوشیده شده است آخیلوس را با رستم ،پهلوان نامی شاهنامه مقایسه کنیم..
مقدمه
شاهنامه اي که نام آور طوس در قرن چهارم آن را به نظم کشید تنها یک اثر ادبی محض نیست .گنجینه اي است از فرهنگ و تمدن ایران ،مالامال از غرور مردمی سربلند در طول تاریخ باستان ؛مردمی که با در کف نهادن جان عزیز خویش به نبرد با زشتی و پلشتی پرداختند و براي خود نام آفریدند. " شاهنامه ي فردوسی نشات کرفته از فرهنگ کهن و کسترده اي است که جزء به جا مانده ي مکتوب آن سرشار از مبانی اخلاقی و تربیتی است .هرچند از گذشته هاي تاریخی و روزگاران اساطیري تا زمان فردوسی ،دیر زمانی سپري شده با این همه پایه هاي آرمانی جامعه ایرانی ،جز در اندك موارد ي برهمان بنیان هاي تربیتی واخلاقی گذشته پایدار مانده است.
پهلوانان شاهنامه نمونه ي اعلاي یک انسان کامل هستند .فردوسی با دلی آرمان خواه قهرمانانی را خلق می کند که در تمام تاریخ به عنوان الگو باقی می مانند " با خواندن شرح دلا وریها و کرامتهاي روحی واخلاقی رستم تاثرو احوالی در انسان برانگیخته می شود که بیشتر ناشی از آرزوي رستم شدن است. رستمی که مظهر ایستادگی،تجسم خاستگاهاي آرمانی و تبلوري از ویزگی هاي تربیتی و ملکات اخلاقی قوم ایرانی است.
کتاب حماسی فردوسی را می توان در کنار معروفترین حماسه ي یونان ،ایلیاد همر، قرار داد.لتفاوت زمانی و مکانی اجازه نمی دهد که مقایسه اي میان همر و فردوسی صورت گیرد با این همه کتاب هاي آن دو تأثیر دامنه دار مشابهی داشته اند:
-1همر موجد اتحاد میان اقوام یونانی شد و آنان را بر گرد یک زبان،یک فرهنگ و یک فکر خواند که نهالش سیصد سال بعد در جنگ ایران و یونان به بار نشست .شاهنامه نیز چنین است .
-2کل خصوصیات ذاتی انسان چه خوب و چه بد در هر دو کتاب انعکاس می یابد.
-3ایلیاد براي یونانیان باستان و سپس اروپائیان نوعی انجیل مغرب زمین شناخته شده .شاهنامه را نیز لابن اثیرلقرآن القوم می خواند.
-4شعرهاي همر را راویان در سراسر یونان براي مردم می خوانند و از آن قوت روان می گرفتند شاهنامه را نیز در مجامع ،ایل ها و قهوه خانه ها می خوانند.
در میان شاهنامه و ایلیاد بر خی همسانی ها به چشم می خورد که عده اي بر این باورند این همسانی ها ناشی از آن است که فردوسی کتاب خود را تحت تأثیر ایلیاد و ادیسه همر به نظم در آورده است .با توجه به اینکه پس از حمله ي اسکندر به ایران ،ایرانیان با فرهنگ و آثار ادبی یونانیان آشنا شدند،این آشنایی تا حدودي بر روي فرهنگ و آثار ادبی ایران تأثیر گذاشت. لشاید هیچ قومی را نتوان یافت که فرهنگی مستقل و تأثیر نا پذیرفته از فرهنگ هاي دیگر داشته باشد.فرهنگ ما نیز مشمول همین اصل کلی است و اساطیر ایران معرف عناصر اساطیري مختلفی است که در آسیاي میانه و نجد به هم آمیخته اند.
از آن جائیکه ایران داراي تمدنی کهن می باشد تأثیر پذیري اساطیر ایران از اساطیر یونان به میزانی بسیار اندك می نماید با این وجود بسیاري از پژوهشگران معتقدند بعضی از داستان هاي شاهنامه و ایلیاد را میتوان با یکدیگر برابر سازي کرد.دکتر مهرداد بهار در زمینه ي این تأثیر پذیري می گوید:لتأثیر اساطیر یونانی بر اساطیر ایران و شاهنامه خیلی زیاد نیست ولی معتقدم که چند تا از داستانهاي شاهنامه و غیر شاهنامه اي زیر تأثیر روایات اسطوره اي حماسی ،بیشتر حماسی یونان قرار دارد ؛ یکی داستان رستم و اسفدیار و دیگري داراب نامه طرسوسی است که فکر می کنم این دو از ایلیاد و ادیسه همر الهام پذیرفته اند.
با توجه به اینکه لفرهنگ هرگز حصار نمی پذیرد و در همه اعصار تمدن بشر همه اقوام زیر تأثیر فرهنگ یکدیگر قرار گرفته اندل - بهار - 1374-58 پذیرفتن اصل تأثیر پذیري شاهنامه از ایلیاد ،اندکی از عظمت و مقام شاهنامه کاسته نمی شود.شیر ،شیر است هرچند که پیر بود. حکیم طوس با بهره گیري از این کتاب به ان رنگی ایرانی بخشیده است چرا که در جاي جاي شاهنامه حتی داستانهایی که به نظر عاریتی می آیند فرهنگ ایرانی بیش از هر چیزي جلوه گري می نماید.آنچه مهم است اینست که شاهنامه بر تارك ادبیات ایران و جهان درخشیده و تا ابد درخشان باقی خواهد ماند.