بخشی از مقاله

چکیده

در مطالعه معماری ایرانی و استخراج مفاهیم، مبانی و ویژگیهای آن کاملاً روشن است که اساس و شالوده اصلی آن در فلسفه وجودی این سرزمین بوده است و در نتیجه، مطالعه آن بدون عمیق شدن در مسائل اجتماعی، فرهنگی، دینی و ادبی ناممکن است و روش تطبیقی رفت و برگشتی بین قالب - صورت - و فلسفه اجتنابناپذیر میباشد. دشواری این تحلیل از همین جا آغاز میشود.

چرا که کالبد همیشه قابل نقد علمی است، به ویژه هنگامی که این نقد در ارتباط با محیط فیزیکی و جغرافیایی صورت میگیرد. با وجود تمام بحثهایی که پیرامون معماری ایرانی وجود دارد، آنچه به این نام خوانده میشود یقینا دارای ویژگیهاییست که در عرصههای معنایی و کالبدی قابل پیگیریست. از جمله ویژگیهای کالبدی معماری ایرانی کاربرد هندسه در آن است و از میان راهبردهای هندسی، الگوی انتظامدهندهی تقارن در هنر و معماری ایران اسلامی جایگاهی ویژه دارد و از طرفی با درنظرگرفتن نظرگاه اندیشمندان ایرانی مسلمان در بیان اهمیت موضوع تقارن در هنر و معماری ایران اسلامی، ما در این پژوهش توصیفی پیمایشی به شرح آن پرداختهایم.

مقدمه

معماری ادوار گذشته ایران، همواره ملهم از بهکارگیری هندسه و شیوههای ترسیم غنی و دقیق بود، تا بدان حد آگاهی از قواعد ریاضی و ترسیم و به کار گرفتن انواع خاص از آن، وظیفه هر معماری یوده و فراتر از آن، دانش مهندسی با معرفتها و بینش هندسی معنی مییافته و وجه تمایز معماران و رقابت آنان با یکدیگر نیز بر همین محور استوار بوده است. از همین روست که ملاحظه میگردد انواع روابط هندسی در معماری گذشته ایران، در طراحی بنا - پلان و اندازههای افقی - و همچنین در طراحی نما و حجم ساختمان و نیز در جزئیات و تزئینات رعایت میگردیده و به صورت شبکهای مخفی وجود داشته است. در این زمینه، مطالعات، تحقیقات و تمرینهای قابل ملاحظهای انجام پذیرفته است که غالبا به روابط ترسیمی در نمونهای از معماری ایران پرداختهاند

واژه تقارن بدون در نظر گرفتن مجردات دیگر از قبیل تعادل و توازن و همچنین بدون وجود تناسب در معماری به معنای کامل خود نمیرسد و قابلیت نقد و بررسی واقعی را پیدا نمیکند؛ چنانچه توازن با ریتم و تواتر همراه و توأم است، تناسب نیز تابع مقیاس است. تقارن در معماری بخاطر خاصیت ویژه خود که به نوعی الگو گرفته از پدیدههای طبیعی است جای بحثی برای منتقد نمیگذارد، به دیگر معنی اگر در این معماری - معماری تقارن - معماری خالی از هر ارزش معمارانه دیگر باشد و به اصطلاح یک معماری تک بنیانی باشد که بر اساس تقارن شکل گرفته، هندسه و ترکیببندی متقارن آن اثر امری بدیهی و بدون دلیل نمایان میکند و مورد قبول قرار میگیرد و نیازی به ارائه دلایل و توجیهات برای این ترکیب نداریم

تقارن

تقارن یا همامونی به معنای تشابه بخشها حول محور یا مرکز تقارن است
در ترکیب نماهای شهری در بدنه یک خیابان یا میدان ممکن است نمایی به خودی خود دارای تقارن یا تعادل نباشد، اما در جمع با نماهاب مجاور تقارن و یا تعادل حاصل شود

همچنین باید در نظر داشت که " واژه تقارن بدون در نظر گرفتن مجردات دیگر از قبیل تعادل و توازن و همچنین بدون وجود تناسب در معمار ی به معنای کامل خود نمی رسد و قابلیت نقد و بررسی واقعی را پیدا نمی کند ؛ چنانچه توازن با ریتم و تواتر همراه و توأم است ، تناسب نیز تابع مقیاس است

اصطلاح » تقارن « تعادل خاصی که ناشی از طرز قرارگیری عناصر » منعکس شده « از یک سو ، و محور از سوی دیگر است مثل آیینه تقارن همانا مورد خاصی از طریق جهت گیری عناصر است. روان شناسی گشتالت نشان داده است که عامل تقارن توانمندتر از مشابهت است.

در واقع تعادل در هر زبانی اشاره به حس هارمونی، نسبت هماهنگ و زیبا و تعادل دارد .

این تقارن ممکن است با توجه به گذشت زمان مشاهده شود و به عنوان یک رابطه فضایی . از طریق تبدیل هندسی مانند تغییر در مقیاس، انعکاس و چرخش. یا از طریق انواع دیگر از تحولات عملکردی. و به عنوان یک جنبه از اشیاء انتزاعی، مدل های نظری، زبان، موسیقی و حتی خود دانش صورت گیرد

تقارن در بدنه فضاهای شهری عبارت است از ترتیب و آرایش عناصر و اجزاء همانند در دو سوی یک محور. تقارن در معماری و فضای شهر ایرانی همواره قرین وحدت و با عناصر پر قدرت مرکزی به صورت طاقنما یا ورودی همراه بوده است. توجه و هدایت به مرکز و مبدا در شیوه هنر ایران سابقه دارد. ترکیب متقارن در این صورت با داشتن خصوصیت مرکزیت دارای وحدت شکلی نیز می باشد. در ترکیب نماهای شهری در بدنه یک خیابان یا میدان ممکن است نمایی به خودی خود دارای تقارن یا تعادل نباشد، اما در جمع با نماهاب مجاور تقارن و یا تعادل حاصل شود

پیشینه

فون مایس در کتاب خود به نام نگاهی به مبانی معماری، تقارن را به دو بخش تقسیم میکند : " . استفاده از تقارن در معماری، دارای دو مبنای نظری با ماهیتی متفاوت است:

-1 تقارن به مثابه اصلی زیبا شناختی: در تقارن محوری از اشغال کردن مرکز با عنصری صلب و پر پرهیز می گردد. ... از دوران مصری ها تا رنسانس و تا قرن هجدهم ، تقارن مرکزی یا دو طرفه عمدتاً برای ساختمانهای مذهبی و آنهایی که در پی نمود بخشیدن به قدرت دنیوی بودند ، مورد استفاده قرار می گرفت. ... استفاده بیش از حد از تقارن محوری احتمالاً نقشی غیر مستقیم در کمرنگ شدن یا به عبارتی بیاعتباری آن در دورهی معاصر داشته است.

-2 تقارن به عنوان اصلی در ساخت و ساز: تقارنی است که در اثر ایجاد چارچوب ها ، تاغ ها ، گنبدها ، دهانه های ساده و ... ایجاد میشود. ... این تقارن اغلب نوعی معذب شدن عجیب و غریب را دامن میزند، و این حتی در کارهای استادان بزرگ نیز مشاهده میشود. آنچه در این میان آزار دهنده است،نه خودِ تقارن ، بلکه رویکرد محوری نسبت به آن استکه، در اغلب مواقع حکمِ پیامد منطقی آن را دارد.

فون مایس در ادامه به جنبه دیگری از تقارن اشاره میکند … ” یک جنبه ثانویه و کمی هم پیچیدهتر در تقارن وجود دارد که میتواند مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. هنگامی که شکلی متقارن برای دوم – بدون سلسله مراتب – تکرار میگردد، آنگاه ما با سه محور متعارض یا رقیب یرو کار پیدا میکنیم و دیگر قادر نیستیم که انگاره یا تصویر متقارن را جدا کنیم. 

افشار نادری با افراطی خواندن اصل تقارن در معماری ایران می نویسد: ” یکی از اصول، بلکه یکی از گرایشهای افراطی در معماری ایران تقارن است. بسیاری از الگوها مانند چهارایوانی، چهارصفه، هشتی و… بر مبنای تقارن ساخته شدهاند. تقارن نیز مانند بسیاری از جنبههای معماری ایران از قدیمیترین انتظامهای فضایی و فرمال شناخته شده توسط بشر است و ریشه آن به شناخت ابتدایی بشر از اندام خویش و سایر پدیدههای طبیعی باز میگردد.

نوایی و حاج قاسمی نیز تقارن را به عنوان مهمترین مفهومی که فضا را انسانی، متعالی، آرام، و بیحرکت میشود. به عقیده آن دو معماری اسلامی به مهمترین وجه ممکن برای ظهور وحدت در کثرت و کثرت در وحدت از تقارن استفاده کرده است، و در پلان، نما و حجم تقارن انواع مخصوص به خود دارد.

محمد کریم پبرنیا نیز معتقد است که در معماری ایران در مورد مواردی که نیاز به ایجاد شکوه و سنگینی و ... بوده است از جفت - تقارن - و در خانههای و کوشکها که باید یکنواختی و سنگینی را به همزد و تازگی ایجاد کرد از پادجفت - نامتقارن - استفاده میکردند.

استاد کریم پیرنیا درباره قرینگی بناهای مسکونی و بناهای عمومی میگوید که از عمد ویژگیهای مسجدها و مکانهای معتبر عمومی این است که در مساجد بنا باید "جفت" باشد یعنی قرینگی کامل حفظ شود تا نگاه به مرکز مجموعه که مهمترین قسمت بناست جلب میگردد، درست برعکس خانههای مسکونی که سعی میشد "پادجفت" باشد، یعنی متنوع باشند و نیازمندیهای روزانه را بر آورده سازند. حتی در بنایی مانند کاخ سروستان فارس، یک گنبدخانه در وسط بنا شده که در یک طرف آن اتاقی مربع شکل و در طرف دیگرش اتاقی بسیار کشیده جای دارد که سفره خانه است. یک طرف آن نیز ایوان بنا شده و یک طرفش حوضخانه است. اما در مجموع مرکز بنا اهمیت بیشتری دارد و با گنبدی رفیع پوشیده شده است.

انواع تقارن

تقارن در واقع یک ویژگی هندسی اجسام است. البته در نگاه اول! هنگامی میگوییم چیزی متقارن است که وقتی یک تبدیل روی آن انجام میدهیم، مثلاً آنرا میچرخانیم باز هم همان شکل یا جسم قبلی باشد.

سه دسته تقارن اصلی داریم: تقارن بازتابی یا محوری یا انعکاسی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید