بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین مبانی معرفت شناختی یادگیری مداوم در نظام تربیت معلم بر اساس دیدگاه ساختن گرایی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و برای جمع آوری اطلاعات و داده های لازم از روش کتابخانه ای استفاده گردیده است.
عمده ترین یافته های پژوهش بیانگر آن است که بر اساس دیدگاه ساختن گرایی یادگیری مداوم در نظام تربیت معلم، اولاً دارای کلیتی است که همه سطوح و مراحل تحصیلی را در برمی گیرد و در پی آن است تا محیط های یادگیری خارج از مدرسه را با محیط یادگیری درون مدرسه ارتباط دهد و مرزهای تصنعی یادگیری را از بین ببرد.
ثانیاً دارای جامعیتی است که کلیه اجزا و عناصر آموزشی و پرورشی را در برمی گیرد. این نوع آموزش، نظام آموزشی خاصی نیست، بلکه بستری است که هر طرح آموزشی جامع بر مبنای آن ایجاد می شود، لذا باید زمینه ساز پیشرفت و توسعه هر یک از اجزای تشکیل دهنده نظام تربیتی باشد. ماهیت حقیقی معرفت در این نوع یادگیری، پرورش آن گونه معلمی است که بیاموزد چگونه افکار خود را بیان کند، چگونه محیط را مورد پرسش قرار دهد و هر چه بیشتر شخصیت واقعی خود را بازیابد و بازنماید.
چرا که معلم به عنوان یک انسان، موجود کامل نشده ای است که فقط با برخورداری از آموزشی که سمت و سویِ آن یادگیری دایمی و همه جانبه باشد به شکوفایی خواهد رسید. بدین لحاظ مبانی معرفت شناختی - نسبیت گرایی، ذهنیت گرایی، درونی بودن و ساختنی بودن - یادگیری مداومی که بر اساس دیدگاه ساختن گرایی ایجاد و گسترش یابد، به تحقق رساندن هستی وشکوفایی همه توانایی های بالقوه وجود انسانی را مورد توجه قرار می دهد.
مقدمه
یکی از مباحث بسیار جدی در امر یادگیری، موضوع یادگیری مداوم است که بدون شک جایگاه ویژه ای در فرایند تعلیم و تربیت دارد و از دیرباز مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است و در بین کارشناسان تعلیم و تربیت در مورد چیستی، چرایی و چگونگی آن سؤالات بی شماری مطرح بوده است
در این میان شناخت مبانی فلسفی این مقوله بویژه معرفت شناسی آن در نظام تربیت معلم برای روشن شدن ماهیت، تاریخ، درستی یا نادرستی و تطابق این پدیده با واقعیت نقش اساسی را ایفا می کند و از طرفی راه ها و ابزارهای کسب معرفت در این حوزه می تواند ما را به درک عمیق و دقیقی از مفهوم یادگیری مداوم سوق دهد چون بدون تردید لازمه پیشرفت در هر علمی شناخت مبانی فلسفی آن بویژه مبانی معرفت شناسی آن است که مستقیماً ما را بسوی کشف حقیقت ها و همچنین کاربرد درست آن در تعلیم و تربیت در زمان حال و آینده رهنمون می سازد.
معرفت شناسی شاخهای از فلسفه است که برد و حدود دانش را بررسی نموده و به راه حل پرسشهای اصلی چون؛ ماهیت دانش چیست؟
انسان تا چه حد میتواند بداند؟ آیا علم قابل حصول است؟ حدود عملی و نظری دانش چیست؟ میپردازد، و یکی از بخشهای فلسفه است که در اندیشه فیلسوفان از گذشته تا امروز جایگاه مهمی به خود اختصاص داده است
یکی از مهمترین مسائل معرفتشناسی این است که آیا عوامل کسب معرفت، اموری درونی هستند یا اموری بیرونی؟ در واقع اگر باوری شکل میگیرد: از درون یا بیرون ذهن ما؟ درونیگرایی در حوزه معرفت، دیدگاهی است که معمولاً میگوید که همه، یا بیشتر عواملی که باعث معرفت بخشی باورهای درست میشود، عوامل درونی هستند. از سوی دیگر، معرفت شناس بیرونیگرا میگوید که مسائلمعرفت منحصراً یا عمدتاً بستگی به عواملی نظیر این دارند که باور چگونه شکل گرفته است، یا سازوکاری که موجب ایجاد باور در شخص شده است چقدر قابل اعتماد بوده است؛ مسائلی که از دیدگاه شخص باورنده درونی نیستند.
مثلاً میتوان دو شخص را تصور کرد که زندگی ذهنی آنها یکسان است، ولی باورهایشان نسبت به مسائل مورد بحث با هم تفاوت دارد
بر اساس آنچه درباره مقوله "معرفت شناسی" گفته شد، اکنون یکی از دیدگاه های اخیر فلسفه تعلیم و تربیت - دیدگاه ساختن گرایی - مطرح و طی آن به این مسئه پرداخته میشود که بر اساس این دیدگاه مبانی معرفت شناختی یادگیری مداوم در نظام تربیت معلم کدامند؟
.2 مرور پیشینه ها
به دلیل بدیع بودن موضوع پژوهش و رویکرد آن در حوزه فلسفه یادگیری مداوم، در بررسی پیشینه، پژوهشی که به طور کامل با موضوع پژوهش حاضر مرتبط باشد یافت نشد. در ادامه به برخی از پژوهش ها که تا حدی با موضوع تحقیق مرتبط بودند اشاره می شود.
گرزین نژاد - 1395 - در پژوهشی با عنوان »نظریه سازنده گرایی وتبیین آن بهعنوان رویکردی نو در آموزش ریاضی« به این نتیجه رسید که سازندهگرایی رویکردی به تدریس و یادگیری و مبتنی براین فرض است که یادگیری حاصل ساختن ذهن است و فراگیران با ترکیب و تطبیق اطلاعات جدید با یکدیگر و با آنچه قبلاً میدانسته اند، یاد میگیرند. این نظریه، بر ساخت دانش توسط فراگیران به صورت انفرادی یا اجتماعی تاکید دارد، بنابراین تدریس در این رویکرد میبایست مشارکتی بوده و از تلقی آنها به عنوان امری بیرونی اجتناب گردد.
از طرفی امروزه با توجه به تغییرات مهم در برنامههای درسی توجهی بیش از پیشی را میطلبد که با لحاظ نمودن دیدگاهها و رویکردهای نو دراین باره شاهد تغییرات در تمامیِ ابعاد اعم از تدریس معلمان، مشارکت دانشآموزان، پرورش روحیه نقد و... خواهیم بود.
یکی از دروس حائز اهمیت و پرکاربرد این رویکرد در آموزش ریاضی میباشد که در تمامی پایهها کاربرد دارد. فاضلی و کرمی - 1394 - در پژوهشی تحت عنوان»تجارب دانشجویان تربیت معلم از طراحی آموزشی بر اساس رویکرد سازنده گرایی« پرداختند. از جمله نتایج پژوهش آنها این است که استقلال، خودگردانی یا خودکفایی، توسعه توانایی حل مساله، تسلط در جستجو ، بازیابی و ذخیره اطلاعات ، تعاملات اثربخش و یادگیری عمیق و اثربخش مهم ترین مقوله های دانشجویان در راستای طراحی آموزشی است.
در پایان نامه خود که »بررسی مبانی انسان شناختی رویکرد سازنده گرایی و استلزمات تربیتی آن« نام داشت. اظهار می دارد که انسان با ویژگیها و صفاتش مبنا و موضوع علومتربیتی و نظامهای تربیتی گوناگون است. تبیین و تفسیرهای مختلف از ویژگیهای مختلف انسان دیدگاههای متنوعی را در انسان شناسی به وجود آورده است و جهان بینی و انسانشناسی هر مکتب راهنمایی برای نظام تربیتی ویژه آن مکتب است.
رویکرد سازندهگرایی بر مبنای انسانشناختی ویژهای استوار است و تصویری که سازنده گرایی از انسان ارائه میدهد، با دیگر نظریهها متفاوت است. نظریه سازندهگرایی نظریهای معرفتشناسانه است که انسانشناسی در آن از جنبه شناختی و معرفتی مورد توجه قرار می گیرد.
نظریات بررسی شده وجود ویژگیهای گوناگون انسانی را در سازندهگرایی نشان میدهد، که از آنها با نام مولفه های انسان شناسی یاد میشود. از جمله: سازنده بودن، فعال بودن، خلاق بودن، مشارکت پذیری، پویایی، منحصر به فرد بودن، اجتماعی بودن. نتایج به دست آمده شامل دستاوردهایی در انسان شناسی سازندهگرایی هستند که عبارتند از: درک هدفدار بودن انسان در پرتو انسان شناسی، درک اجتماعی بودن انسان در پرتو انسان شناسی، درک ساختن و آفریدن در پرتو انسان شناسی.
میرزامحمدی و همکاران - 1389 - در پژوهشی تحت عنوان »تبیین دلالت های معرفت شناختی رویکرد سازنده گرایی در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی« به این نتیجه دست یافتند که اصول اساسی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی مبتنی بر رویکرد سازندهگرایی عبارتند از: ارزشیابی هدف آزاد، ارزشیابی مشتق از بافت، ساخت دانش، توجه به دانش به صورت کلیتی یکپارچه، تأکید بر نقش دانستههای پیشین، ساختهای تجربی - فرآیند در برابر محصول - .
هدف اصلی در تعلیم و تربیت مبتنی بر سازنده گرایی نیز پرورش افرادی است که به توانایی خود در خلق دانش باور داشته و معتقدند دانش وجودی عینی و خارج از آنان نیست. این دید معرفت شناسانه، افرادی میپروراند که توانایی بیشتری در تولید دانش خویش از طریق حل مساله دارند.
همچنین روشهای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی مبتنی بر رویکرد سازندهگرایی عبارتند از؛ سنجش عملکردی، ارزشیابی از یادگیری حین تدریس و موقعیتهای یادگیری، سنجش یا کار پوشه، خود سنجی، ارزیابی دینامیک، ارزشیابی چند وجهی یا مکثر.
یادگارزاده و همکاران - 1387 - در پژوهشی با عنوان » تاملی بر کاربرد نظریه یادگیری ساختن گرایی در آموزش عالی« به این نتیجه دست یافت که کانون ساختن گرایی، چگونگی شکل گیری دانش در نزد انسان است، بر این اساس؛ یادگیری نتیجه ساختن ذهنی فرد است که به موجب آن فراگیر به وسیله تنظیم شرایط موجود و در کنار هم قرار دادن اطلاعات یاد می گیرد.
شیخی فینی - 1381 - در پژوهشی با عنوان »دلالت های یاددهی یادگیری در رویکرد سازنده گرایی« به این نتیجه رسید که دلالت های یادگیری نظریه سازنده گرایی بر مواجه ساختن فراگیران با موقعیت های واقعی و عینی تأکید دارد، تلقی از یادگیری مبتنی بر مشکل گشایی است، یادگیری مبتنی بر سازنده گرایی نمیتواند پاسخگوی همه اهداف یادگیری نظام آموزش و پرورش باشد و سازنده گرایی با قبول رویکردی نسبیت گرا منجر به فرد گرایی مفرط میشود.
به هر حال قضاوت نهایی در خصوص کارایی این رویکرد مستلزم کوشش ها و تجارب آینده است.
روش تحقیق
روش پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد زیرا از یک سو در پی توصیف و شناخت شرایط موجود است - توصیف - و از سوی دیگر در استخراج مفاهیم اصلی، کشف خطوط اصلی رویکرد سازندهگرایی در زمینه مبانی معرفت شناختی یادگیری مداوم است. در پژوهش حاضر به منظور گردآوری دادهها از فرم گردآوری دادهها استفاده شده است. سپس دادههای جمع آوری شده طبقه بندی و در راستای بررسی سوال پژوهش مورد تجزیه و تحلیل مفهومی قرار گرفته است.
یافتهها
- بر اساس دیدگاه ساختن گرایی مبانی معرفت شناختی یادگیری مداوم در نظام تربیت معلم کدامند؟
قبل از تشریح مبانی معرفت شناختی یادگیری مداوم در نظام تربیت معلم بهتر است با دیدگاه ساختن گرایی و مختصات محتوایی آن آشنا شویم.