بخشی از مقاله

چکیده

داستان زال و رودابه، یکی از زیباترین داستان های شاهنامه است که علاوه بر رنگ و بوی حماسی و عاشقانه، عرصهی بروز پیچیدگیهای روابط انسانی در بطن ساختاری کمنظیر است. تقابلهای دوگانه، یکی از مهم ترین مفاهیم در بررسی آثار به شیوهی ساختارگرایی است که میتواند افقهای تازه ای را در تحلیل متون ادبی بگشاید. هدف اصلی این مقاله بررسی داستان زال و رودابه از منظر تقابلهای دوگانه است تا از این طریق بتوان به مفاهیمی تازه از دل روابط تصویرشده در این اثر دست یافت.

نویسندگان در این مقاله که به شیوهی توصیفی و تحلیل محتوا به انجام رسید، دریافتند که نیروی محرک پیرنگ داستانی در این روایت، بهوجود آمدن تقابل های مختلف میان شخصیت ها و تغییر جایگاه شخصیت ها بسته به موقعیتهای مختلفِ بهوجود آمده در ماجرا است. این تقابلها حول یک تقابل مرکزی در دل داستان بهوجود آمده که به واسطهی ارزشی به نام میهنپرستی شکل گرفته است.

.1 مقدمه

شاهنامهی فردوسی، بدون شک یکی از بزرگ ترین و اثرگذارترین آثار حماسی ایران و جهان است که از جنبههای مختلف فرمیو محتوایی، همواره مورد توجه صاحبنظران بوده است. بسیاری از داستانهای شاهنامه علاوه بر حماسی بودن، سرشار از روابط پیچیدهی انسانی و قواعد حاکم بر تعامل و تقابل های آنها است. تحلیل داستان زال و رودابه در شاهنامه ی فردوسی، از منظر نظریهها و نقدهای معاصر، راز ماندگاری و ارزشهای ادبی و فرهنگی آن را هرچه بیشتر عیان کرده و از این طریق، امکان ارتباط نسل نو با ادبیات کهن فراهمتر میگردد.

تقابل، مفهومی است که گویی با سرشت انسانی درآمیخته است و به گفتهی برتنس: »یکی از عملکردهای بنیادین ذهن آدمی ، خلق تقابل هاست

کشمکش و تقابل میان نیروهای متضاد، افسانهها و اسطورههای بسیاری را پدیدآورده و تا به امروز از طریق انواع هنرهای روایی ادامه یافته است. در نظریات ادبی معاصر، مفهوم تقابل یکی از عناصر کلیدی در تحلیل آثار ادبی به شمار میرود. تحلیل ساختارگرایانه به عنوان روشی علمی و یکی از شیوههای معاصر نقد ادبی، به ما امکان میدهد تا با رویکردی بیطرف و فهمپذیر، درکی بهتر از لایههای معنایی آشکار و نهان متون مختلف به دست آوریم. در این مقاله تلاش شده است تا با تکیه بر مفهوم تقابل های دوگانه، تحلیلی تازه از داستان زال و رودابه در شاهنامه ارائه گردد.

.1 .1 بیان مسأله و سؤالات تحقیق

داستان زال و رودابه به عنوان یکی از برترین داستانهای شاهنامه، در بستری از تضادها بین شخصیت ها شکل میگیرد. در واقع، نیروی محرک پیرنگ داستانی این اثر، شکلگیری و تغییر شکل تقابلهای بین شخصیتهای داستان براساس خواستهها و جایگاه این شخصیتها در جهان داستانی است. بررسی این تقابلها با استفاده از نظریات ساختارگرایانه، می تواند به درک بهتر روابط میان اشخاص داستان و جهان حاکم بر کلیت بیانجامد. این تحقیق با هدف تحلیل این تقابل-های دوگانه و از طریق پاسخگویی به سؤالات زیر شکل گرفته است:

-    تقابلهای دوگانه در این اثر کدامند؟

-    این تقابلها چگونه شکل گرفته و تغییر می کنند؟

-    هستهی مرکزی تقابلهای دوگانهی این اثر که سایر تقابلها را ایجاد میکنند کدامند؟

.2 .1 پیشینهی تحقیق

درخصوص داستان زال و رودابه، پژوهشهای متعددی صورت گرفته که از جنبههای مختلف به بررسی این اثر پرداختهاند؛ ولی در هیچیک از این آثار به تقابل های دوگانه پرداخته نشده است.

طغیانی و حیدری در مقالهی »تحلیل شخصیتهای برجسته در حماسهی عاشقانهی زال و رودابه - 1391 - «، به بررسی عنصر شخصیت، شیوه های شخصیتپردازی و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری شخصیت ها در این اثر پرداختهاند.

در مقالهی »ریختشناسی داستان زال و رودابه، بهرام گور و اسپینود، گشتاسب و کتایون« - 1392 - ، که توسط قربانی و گورک انجام گرفته است، این سه داستان بر اساس نظریهی ریخت شناسی پراپ تحلیل شدهاند.

احمد سنچولی در مقالهی »بررسی ساختار داستان غنایی- حماسی زال و رودابه با تکیه بر جنبه های غنایی آن - 1394 - «، در دو بخش به بررسی ساختار این اثر پرداخته است. بخش اول به ترکیب و بافت داستان اختصاص دارد و بخش دوم، نقش صور خیال در ارائهی این داستان، مورد بررسی قرار گرفته است.

.2 مباحث نظری بحث

.1 .2 تقابل دوگانه در ساختارگرایی

ساختارگرایی مکتبی است که به مطالعهی نظاممند پدیدهها می پردازد؛ در این مکتب هر پدیده جزئی از یک ساختار است. ویژگی این روش در آن است که پژوهشگران، پدیدههای مختلف علم خود را به طورمستقل و جداگانه از یکدیگر مورد مطالعه قرار نمیدهند، بلکه همواره میکوشند هر پدیده را در ارتباط با مجموعه پدیدههایی که جزئی از آنها است، بررسی کنند

سرآغاز پیدایش ساختارگرایی با انتشار »دورهی زبانشناسیِ همگانی« فردینان دو سوسور در 1916 است. از دید او زبان، دستور یا نظام زیربنایی و گفتار، کاربرد این نظام یا به تعبیری کنش گفتاری است. روایتشناسان با تأسی به همین دید سوسور نسبت به زبان، ادبیات را نیز دارای سطحی زیر بنایی تلقی کردند که دربرگیرندهی نظام پایه یا دستور روایت است

نظریات سوسور، نه تنها تحولات بسیاری در علم زبانشناسی ایجادکرد، بلکه بعدها بسیاری از اندیشمندان علوم دیگر نیز اصول و قواعد زبانشناسی ساختاری را مبنا و اساس کار خود قرار دادند و از اصول ساختارگرایی مطابق با علوم خود بهره بردند. سوسور معتقد است که زبان یک نظام است و در این نظام، عناصری وجود داردکه به تنهایی و به خودی خود تعریف نمیشوند؛ بلکه در ارتباط متقابل با یکدیگر شناخته میشوند و هویت مییابند

بحث تقابلهای دوگانه یکی از بنیادها و مفاهیم اساسی در نقد ساختارگرایی است. می توان رد پای تقابلهای دوگانه را در اکثر نظریات ساختارگرایان، بهویژه ساختارگرایان روایت شناس، پیدا کرد، تا جایی که رولان بارت میگوید: »اساسی ترین مفهوم ساختارگرایی تقابل های دوگانه است . ارزش تقابلها را نزد نشانه شناسان نیز میتوان دید. سوسور زبان را نظام تفاوتها میدانست که تقابل اجزا و نشانهها باعث شکل گیری آن میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید