بخشی از مقاله
چکیده:
میان مضامین داستانهاي ادبیات فارسی اشتراکات فراوانی وجود دارد که از میان آنها میتوان به دو داستان »سلامان و ابسال« و »سیاوش« اشاره کرد. با نگاهی به داستان»سلامان و ابسال« ابنسینا و مقایسه آن با داستان »سیاوش« در شاهنامه میتوان پی به شباهتهاي موجود در میان آنها برد.
در این پژوهش، شباهتها و تفاوتهاي موجود در میان این دو داستانبررسی شده است که به روش توصیفی و تحلیلی و با هدف شناخت بیشتر متون ادبی فارسی صورت گرفته است. نتیجه این پژوهش حاکی از این است که این دو اثر کاملاً بر هم منطبق میباشند و با وجود اشتراکات فراوان میان این دو اثر میتوان گفت، از آنجا که فردوسی و سیناابن تقریباً با یکدیگر همعصر بودهاند، ابنسینا با الهام از شاهنامه، - داستانهایی که در زمان خود از شاهنامه میشنیده است - ، داستان سلامان و ابسال را نوشته و در آن از داستان سیاوش در شاهنامه الهام گرفته است.
.1 مقدمه:
میان مضامین داستانهاي ادبیات فارسی اشتراکات فراوانی وجود دارد که از میان آنها می-توان به دو داستان »سلامان و ابسال« و »سیاوش« اشاره کرد. با بررسی دو داستان»سلامان و ابسال« ابنسینا و داستان »سیاوش« در شاهنامه، میتوان پی به مضامین مشترك در میان آنها برد که در این میان ممکن است تفاوتهایی نیز وجود داشته باشددراین. میان با توجه به اینکه فردوسی و سیناابن تقریباً با یکدیگر همعصر بودهاند، این احتمال وجود دارد که ابنسینا با الهام از شاهنامه - داستانهایی که در زمان خود از شاهنامه میشنیده است - داستان سلامان و ابسال را نوشته، در آن از داستان سیاوش در شاهنامه الهام گرفته است.
در این تحقیق که براي یافتن نقاط اشتراك و افتراق دوداستان»سلامان و ابسال« ابنسینا و داستان »سیاوش« در شاهنامه صورت پذیرفته، با بررسی این دو داستانتلاش گردیده تا بدین پرسشها پاسخ داد که: چه نقاط اشتراکی میان داستان سلامان و ابسال» ابنسینا و داستان »سیاوش« در شاهنامهوجود دارد؟ تفاوتهاي موجود در میان این دو داستان چیست؟ و اینکه آیا ابنسینا در نوشتن داستان سلامان و ابسال تحت تأثیر داستان سیاوش در شاهنامه بوده است؟
.1-1 پیشینه تحقیق:
دربارة داستان »سلامان و ابسال ابنسینا« و همچنین داستان »سیاوش« در شاهنامه، بطور جداگانه کتابهاو مقالات بسیاري نوشته شده است. اما در هیچیک از آنها، به جز یک مورد - که در ادامه ذکر خواهد شد - نگاهی مقایسهاي به این داستانها با یکدیگر و یا با دیگر داستانها در ادبیات فارسی نشده است.
ممتحن و داوري - 1389 - در مقالهاي با عنوان: »دو زن؛ مقایسه سودابه و زلیخا در داستان سیاوش و داستان یوسف در قرآن« داستان سیاوش و سودابه در شاهنامه، با داستان یوسف و زلیخا در قرآن مقایسه شده، اشتراکات میان این دو داستان بررسی گردیده است. از آنجا که تاکنون پژوهش مستقلی در زمینه بررسی شباهتهاي میان دو داستان»سلامان و ابسال«ابنسینا و داستان »سیاوش« درشاهنامه صورت نگرفته، این تحقیق در نوع خود تازه و ابتکاري بوده، ضرورت دارد تا در این باره پژوهش مستقلی صورت گیرد.
.1-2 ضرورت و اهمیت تحقیق:
با مطالعه داستان»سلامان و ابسال« ابنسینا و داستان »سیاوش«درشاهنامه، چنین به نظر میرسد که این داستانها با هم منطبق باشند. اما ممکن است در این میان تفاوتهایی نیز وجود داشته باشد. در این پژوهش تلاش شده است تا با مقایسه این داستانها از نظر موضوعی و تطبیق شخصیتهاي موجود در آنها با یکدیگر، شباهتها و تفاوتهاي موجود در این داستانها بیان شود.
.2 داستان سلامان و ابسال ابنسینا
داستان سلامان و ابسال ابنسینا همنام با روایتی یونانی است که نخستین بار از طریق ترجمه از یونانی به عربی به دست حنین بن اسحاق عبادي 260-149 - ه.ق - به شرق رسیده است. امین دربارة روایت یونانی این داستان چنین آمده است که: »قصه مزبور، جنبه تمثیلی و فلسفی و رنگ و بوي یونانی و اسکندرانی دارد و به احتمال قوي با افکار هرمسی و نحله صابئین که هرمس را از پیامبران خود میدانند، مرتبط بوده است« - امین، . - 21 :1383 خواجه نصیر الدین طوسی نیز در شرح اشارات خود به این داستان اشاره کرده است. جامی نیز آن را به نظم درآورده است.
در روایت یونانی، سلامان نام پسر یکی از پادشاهان به نام هرمانوس است و از آنجا که به تدبیر حکیم پادشاه، بدون مادر به دنیا آمده، براي نگهداري به دست دایهاي به نام ابسال سپرده میشود. وي پس از بلوغ به ابسال دایه خود دلبسته میشود.