بخشی از مقاله
چکیده
روایت، جریانی است که پیوستگی رویدادها بدان پیکرهاي داستانی می بخشد که این پیکرهي داستانی در توالی زمانی مفهوم مییابد. روایت ها شیوه هاي اصلی ساماندهی به تجربیات ما در درون رخدادهاي زمان مند معنادار هستند. ژرار ژنت تأثیرگذارترین نظریه پرداز زمان متن در حوزه ي روایت است. او بین زمان متن و زمان روایت تفاوت قائل است. ژنت زمان متن را از منظر ترتیب زمانی و تداوم زمانی و بسامد مورد بررسی قرار می دهد. پژوهش پیش رو، به بررسی و مطالعه ي زمان روایت زال و رودابه از شاهنامهي فردوسی بر مبناي نظریهي ژنت از زمان مندي روایت، به عنوان شاخه اي از نقد ادبی می پردازد.
مقدمه
در این جستار از دیدگاه تحلیل زمان روایی بر مبناي نظریه ي ژنت، به بررسی داستان »زال و رودابه« از شاهکار حماسی ایران پرداخته شد. در باب پیشبنه ي مقاله می توان گفت که پزوهش هایی در حوزه ي رمان و شعر غنایی فارسی انجام شده است که البته جایگاه این جستار در قلمرو ادبیات حماسی فارسی با ویزگی هاي روایی خاص، خالی است. زمان از آن جا که خود، نفس جنبش نیست، ناگزیر باید با حرکت، رابطه و پیوندي داشته باشد. زمان، در آغاز، در مورد موجود تغییر پذیر اتفاق می افتد؛ بنابراین تغییر در زمان است. اما زمان در جایگاه امر تغییرپذیر، به امري سنجش پذیر بدل می شود. دریافت متعین از زمان، منش سنجشگري دارد. سنجشگري در - چه مدت - ، - کی - و - از کی تا کی - وجود دارد. ساعت - دستگاه ساعت - نظامی فیزیکی است، که بر صفحه ي آن، برآیند حالت همزمانی همیشه تکرار می شود.
ساعت، مدت زمان تداوم یکسان و همواره مکرري است که می توان همیشه به آن رجعت کرد. تقسیم این مسیر زماانی به دلخواه ماست. ساعت، زمان را اندازه می گیرد، تا آن جا که طول تداوم یک رویداد را بتوان با نتیجه ي وضعیت هاي همسان ساعت شمار مقایسه و از آن جا مقدار آن را به یاري ارقام مشخص کرد. - هایدگر، - 46-45 :1389 در وهله ي نخست، زمان را می توان همچون زمان جهان - کعطص 2ئطپ - w دریافت، و این به معناي دقیق کلمه ي »روزینگی« است؛ زیرا، مانند مکانیت هر روزه، با طلوع و غروب خورشید براي ما تعریف می شود.
هر روایت بازنمود و نقل تجربه اي از زندگی است. تجربه ها متضمن حادثه و کنش اند، اما آن چه یک روایت را می سازد، حادثه و کنش نیست بلکه سازمان دهی این کنش ها و در قالب یک پی رنگ براساس نظمی مبتنی بر رابطه ي علی و معلولی است. - ریکور، - 66 :1383 این همان چیزي است که فورستر در تعریف داستان می گوید؛ یعنی نقل حوادث به ترتیب توالی زمانی. - فورستر، - 33 :1369 آسابرگر هم معتقد است:» روایت ها در ساده ترین مفهوم، داستان هایی هستند که در زمان رخ می دهند. - «آسابرگرف :1380 - 20 بنابراینینب زمانمندي و علّیت در یک روایت، رابطه ي تنگاتنگی وجود دارد. - غفوري، - 149 : 1391 مقاله ي پیش رو بر آنست تا رابطه ي زبان و روایت و چگونگی تبلور زمان را در روایت نشان دهد و چگونگی کارکرد نظریه ي زنت در باب زمان روایی در داستان »زال و رودابه« را به تصویر بکشد.
زمان مندي روایت
زمان، پیوستگی خنثاي رویدادهاي متوالی نیست. - مارتین،60 :1382، کالر، - 111 : 1382 و صرفا به معناي در پی هم آمدن رویدادها نیست؛ زیرا در آن شکل، همچون زمان تقویم گاهشماري خواهد بود. زمان در روایت به شکل ابزاري در اختیار نویسنده قرار می گیرد تا به کمک آن و با دگرگونی هایی که در روند حرکت مستقیم و خطی آن می دهد، روایت خود را دلنشین تر کند. زمانمندي روایت، گزینش هاي متعدد در گستره ي زمان و کنش براي ایجاد پیرنگی مطابق با خواست نویسنده است نه مطابق با زمان تاریخی و تقویمی که بیرون از دنیاي روایت جریان دارد.
-1-2 نظم - ترتیب زمانی -
»ترتیب« را »ترتیب زمانی رخ دادهاي داستان نسبت به ارائه ي همین رخدادها در گفتمان روایی« دانسته اند. - لوته، - 72 :1386 اگر متن در روایت از ترتیب گاهشمارانه ي داستان دور شود آن گاه با نوعی اختلاف روبه رو هستیم که ژنت آن را زمان پریشی می خواند. ژنت عدم توازي هاي ترتیب را با اصطلاحات گذشته نگر و آینده نگر مطرح می کند. - درودگریان، - 129 : 1390 در نوع گذشته نگر، نوعی عقب گرد نسبت به زمان تقویمی صورت می گیرد و واقعه اي که قبلا رخ داده است، بعدا در متن بیان می شود. در نوع آینده نگر، نوعی پرش و پیش روي نسبت به زمان تقویمی صورت می گیرد و واقعه اي که هنوز رخ نداده، قبل از بیان رخدادهاي اولیه ي آن، نقل می گردد. گویی روایت به آینده ي داستان نقل مکان می کند.
ژنت می گوید: »بررسی نظم زمانمند روایت، مبتنی است بر مقایسه ي میان ترتیبی که رخداد ها یا بخش هاي زمان مند در سخن روایی انتظام می یابند، با ترتیب زنجیره اي که همین رخدادها یا بخش هاي زمان مند در داستان دارند؛ به گونه اي که نظم و ترتیب زمانی مربوط به داستان، یا به واسطه ي خود روایت مورد اشارت قرار می گیرد و یا از این یا آن سر نخ فهمیده می شود - «قاسمی پور، - 92 :1387 راوي یا شخصیت می تواند رویدادهاي گذشته - پس نگاه - یا آینده را شرح دهد.
- در مورد رویدادهاي آینده، شخصیت ها می توانند درباره ي آن ها حدس بزنند- که آن را پیش بینی یا آینده نگري می نامند؛ یا از آن ها آگاهی داشته باشند - . رویدادهاي پس نگاه یا پیش نگاه شاید چند لحظه یا چند سال از »اکنون« روایت فاصله داشته باشند. این رویدادها یا در چارچوب زمانی روایت اصلی جاي دارند - پس نگاه یا پیش نگاه درونی - یا بیرون از آن - پس نگاه یا پیش نگاه بیرونی، مثلا هنگامی که راوي رویدادي را نقل می کند که پیش از آغاز داستان رخ داده است - . این رویدادها یا جزو خط اصلی داستان هستند - همبافت - ، یا نیستند - دگربافت - ، و شاید رویدادي را در روایت وارد سازند که پیش تر کنار گذاشته شده است - پس نگاه مکمل - .