بخشی از مقاله
چکیده
خانواده به عنوان مهمترین عنصر و نهاد جامعه همیشه مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی بوده است. با ورود جوامع به عصر جدید، نهادهای جامعه نیز در عصر جدیدی تحولات زیادی را تجربه کردند، همراه با تحولات سریع خانواده نیز تحولاتی را نیز تجربه کرده است. دراین زمینه با پیشرفت صنعت و تحول دنیای غرب کشور های غیر غربی مرعوب توسعه کشورهای شدند و خانواده نیز در پی این صنعتی شدن درحال گذار از فرهنگ سنتی خود به سمت فرهنگ مدرن هستند و این گذار پدیده ای غیر قابل اجتناببه نظر می رسد، رویارویی عناصر سنتی و مدرن در دنیای امروز و پیامدهای آن مسئله ای است که در این تحقیق در پی شناخت آن با روش اسنادی برآمدیم.
طی این تحقیق متوجه شدیم که این نوگرایی و تجدد در ساخت اجتماعی ایران علی الخصوص در بعد جنسیتی آن تاثیر به سزایی گذاشته است . مقاله باید دارای یک خلاصه باشدکه در یک پاراگراف تهیه گردیده، این بخش باید بصورت مستقل بیانگر موضوع، اهداف، روش تحقیق و دستاوردهای مقاله باشد ولی یک مقدمه تلقی نمیگردد .
.1 مقدمه
روشنفکری به لحاظ مفهومی، بر ویژگی هایی استوار است که از آن جمله می توان به نقد روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ، اصلاح وضع موجود جامعه، نوآوری و خلاقیت در تولید دانش و عدم تقلید و پیروی از دیگران اشاره کرد
در دوره ی پیشامدرن انسان محصول باور های دینی و آیینی بود و متسخر طبیعت . برعکس مدرنیته امکان دگرگونی به وی داد . به موازات موج وسیع صنعتی شدن و رشد مظاهر زندگی مدرن, جوامع سنتی دستخوش تغییرات و تحولات عمده در عرصه عناصر پایه های فرهنگ می گردند. شروع تغییرات و تحولات فرهنگی در طی دهه های اخیر اذهان بسیاری از متفکرین و مسئولین متوجه این سوال کرده است.
از طرفی ورود گسترده رسانه های جدیدی همچون ماهواره و اینترنت، در سال های اخیر، به متن خانه های ایرانیان، به تدریج ارزش های برخی از جوانان را تغییر داده است و سبک های متفاوتی از زندگی و فرهنگ غربی را پیش روی ایرانیان باز کرده است. این رسانه ها به گونه ا ی غیر مستقیم و پنهان، ارزش های پیشین مخاطب را به چالش کشیده و در عین حال، گزینه های جدیدی را در مقابل آنها قرار می دهد و به تدریج موجب بروز اختلافات میان نسلی و شکاف نسلی میان اعضای خانواده می شود. آنچه بیش از هر چیزی بر نهاد خانواده تاٌثیر گذاشته ورود مدر نیته به محیط و میدان زندگی فردی - اجتماعی افراد و تاثیر آن بر فرد ، خانواده و در نهایت جامعه است .
می توان این اثرات را در عرصه های دین، معرفت، فرهنگ و... مشاهده کرد، در نتیجه آن فاصله گرفتن از فرهنگ اصیل اسلامی - ایرانی را موجب شده و مسائلی مانند بروز اختلافات و مشاجرات در خانواده ، از هم گسیختگی، فساد و نا بهنجاری اخلاقی و ... در خانواده و جامعه در پی داشته؛ اما می توان گفت که تاثیرات منفی آن تاثیرات مثبت مثل رفاه بیشتر خانواده ها و ... را تحت تاثیر خود قرار داده است . البته وظیفه اندیشمندان اجتماعی دادن آگاهی به توده جامعه تلاش در باز سازی خانواده اسلامی - ایرانی است.
.2 مفهوم روشنفکری
واژه - intellectual - به معنی روشنفکر، برای نخستین بار در فرانسه، اواخر قرن نوزدهم به دنبال منازعاتی که میان مدافعان و مخالفان کاپیتان دریفوس به وجود آمد، که به مناقشات بسیاری نیز انجامید، مطرح شد . واژه روشنفکر در زبان فارسی به معنای : »آنکه دارای اندیشه روشن است، کسی که در امور با نظر باز و متجددانه می نگرد «. بنابراین با توجه به معنای لغوی این واژه در فارسی، به این نتیجه می رسیم که این واژه به لحاظ نق ش دستوری آن - صفت مرکب - به کسی گفته می شود که دارای فکر روشن و اندیشه روشن است. از این رو، در معنای لغوی به قشر، گروه یا طبقه خاصی اشاره ندارد.
سنت: عده ای سنت را به معنی حفظ وضع موجود میگیرند و برخی آن را با ارزشهای فرهنگی برابر میدانند. در ادبیات علوم اجتماعی سنت را شامل مجموعهای از ذهنیت ها و ایده هایی دانسته اند که بار معنایی ویژه ای دارند, منشأ در گذشته دارند, در جامعه عمومیت دارند, بیش از یک نسل را شامل میشوند و مبنای عمل و رفتار قرار میگیرند - غفاری و ابراهیمی لویه, 1384، - 214
مدرنیته - تجدد - : عمومی ترین معنای تجدد را باید در تغییرات و تحولات اجتماعی گسترده ای که جوامع در دوره جدید تجربه نموده اند جستجو کرد. به نظر تورن تجدد, نشر پیامد های فعالیت عقلی, علمی, فنی, و اداری است
.3 تجربه های مهاجران در تقابل سنت و تجدد
یکی از موتیف های رمان های مهاجران ایرانی، دوگانگی های فرهنگی ناشی از تقابل سنت و مدرنیسم در جوامع مهاجر ایرانی است. آنچه ایرانیان مهاجر را در کشورهای اروپایی غریب و تنها میسازد، بی شک در وهله اول تفاوت های فرهنگی ناشی از تعارض یا برخورد سنت و مدرنیته و تقابل ارزشهای اجتماعی در این دو فرهنگ است. این تفاوتها و تناقضات دو بعد دارد:
یکی بعد بیرونی است که شامل تمام چیزهایی است که به عنوان مظاهر و جلوه های بیرونی فرهنگی، معارض با نظام ارزش های سنتی و فرهنگی آنان است و دیگر بعد درونی و تناقضات روحی که هر مهاجری در درون خود تجربه میکند. حسی که در اثر مقایسه، احساس کمبود، غبن، جدایی، غربت و... به وجود می آید. ایرانیان مهاجر، دلبستگی عمیقی به سنت ها و فرهنگ و آداب و رسوم خود دارند و به پیشینه و هویت خود افتخار می کنند . آنان گرچه در ابتدا ممکن است جذب برخی مظاهر مدرنیته شوند، در نهایت به فرهنگ سنتی خود باز می گردند البته، این امر همواره به معنی تأیید فرهنگ سنتی نیست بلکه گاه تنها نوعی سبک زندگی مألوف است
.4 ارزشهای مدرن و عناصر نظام فرهنگی
تقریباً تمام اندیشمندان کلاسیک و معاصر اجتماعی تقسیم بندی از جوامع و نوع نظام فرهنگی آنها ارائه کرده اند. شاید بتوان مبنای تقسیم بندی جوامع را از دیدگاه بسیاری از اندیشمندان وقوع یا عدم وقوع مدرنیته دانست، که در اروپا با عنوان انقلاب صنعتی و در بقیه کشورها با عناوینی همچون توسعه، پیشرفت و صنعتی شدن از آن یاد میشود. آنچه کهتقریباً در تمام نظریه های کلاسیک و معاصر نوسازی مشترک میباشد این ادعاست که گذر از جامعه ما قبل صنعتی به صنعتی، منجر به تغییرات اساسی در تجارب روزمره و جهان بینی حاکم می شود
متفکران مکتب نوسازی معتقدند که برای تحقق نوسازی حداقل لازم بود که بعضی از مؤلفه های نظام ارزشی سنتی در هم شکسته شود. این واقعیت گواهی است بر این که چرا اصلاحات پروتستانی در نوسازی اروپایی غربی آنقدر مهم بود و این که چرا در جاهای دیگر وجود چالش های مشابهی با ارزشهای سنتی ضروری بوده است تحقیقات انجام شده در این حوزه حاکی از آنست جوامعی که تأکیدنسبتاً شدیدی بر مذهب می کنند، همچنین خانواده های بزرگ را ترجیح میدهند
هنجارهای سنتی نقش جنسی, از آسیای شرقی تا دنیای اسلام و جامعه غربی , زنان را از اشتغال در بیرون از خانه منع می کنند. در واقع, تمام جوامع ما قبل صنعتی بر "تولد و پرورش کودک" به عنوان هدف اصلی هر زن, مهمترین کارکرد او در زندگی و بزرگترین منبع رضایت او, تأکید میکردند
خانه نشینی زنان» و منع شدید روابط جنسی آزاد و غیرمتعارف از معیارهای رایج در همه جوامع سنتی غربی و غیرغربیاند
به طور کلی, او جامعه سنتی را جزو جوامع دچار کمیابی میداند و معتقد است که تحت شرایط نا امنی در این جوامع، مردم جهان بینی را اتخاذ می کنند که در برگیرنده نقش های جنسیتی سنتی و هنجارهای مذهبی سنتی است
فرآیند مدرنیته، جهان سنتی را که در آن زندگی معنایی روشن دارد, متلاشی می کند. پیوندهای جمعی و مشترک گرم و شخصی جایشان را به روابط غیرشخصی و رقابتی در جامعه ای میدهند که مبتنی بر توفیق شخصی است
همانطوری که وبر میگوید, مشخصه انتقال از جامعه پیش صنعتی به جامعه صنعتی, عقلانی شدن فراگیر تمام حوزه های جامعه است که تغییر از " ارزش های سنتی عموماً مذهبی" به سمت "ارزشهای عقلانی" را در زندگی اقتصادی سیاسی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت
مؤلفه های کلیدی نوسازی از دیدگاه وبر عبارت بودند از غیردینی شدن، دنیوی شدن و دیوانسالاری. بنمایه نوسازی فرهنگی، گذار از اقتدار سنتی - عموماً مذهبی - به سمت اقتدار عقلانی قانونی بود. همراه با این تغییر, اعتبار و کارکردهای اقتصادی اجتماعی نهادهای اصلی سنتی - خانواده و کلیسا و ضرورت و اهمیت نقش خانواده نسبت به روزگاران گذشته کمتر شده است. اگر زمانی خانواده واحد اصلی اقتصاد بود, اما در جوامع پیشرفته صنعتی, زندگی شغلی فرد به طور حیرت آوری در بیرون خانه اتفاق می افتد. همچنین امروزه آموزش و پرورشاساساً بیرون از خانه صورت میپذیرد. علاوه بر این، مسؤولیت زندگی و بقاء شهروندان را دولت رفاه تقبل کرده است.
در گذشته, زندگی و مرگ فرزندان وابسته به این بود که آیا والدینشان آنها را تأمین میکنند یا خیر و بقاء والدین در زمان پیری وابسته به فرزندانشان بود. امروزه اگرچه خانواده هنوز مهم است, اما دیگر به منزله رابطه بین مرگ و زندگی نیست. تا حد زیادی نقش خانواده توسط دولت رفاه ایفا می گردد. نسل جدید میتواند به زندگی خود ادامه دهد حتی اگر خانواده تجزیه و منحل شود و یا حتی هیچ یک از والدین در کنار هم نباشند. تحت شرایط معاصر، خانواده تک والدی و سالخوردگان بدون فرزند, امکانات بسیار بهتری برای ادامه زندگی و بقاء نسبت به گذشته در اختیار دارند. دلایل تضعیف هنجارهای حامی "خانواده دو والدی متشکل از دو جنس مخالف" معتقدند؛ از ظهور دولت رفاه گرفته تا کاهش شدید نرخ مرگ و میر اطفال.
بدین معنی که زوجه دیگر نیازی به داشتن 4یا 5 بچه به منظور بازتولید جمعیت ندارند. قواعد قدیمی مورد آزمون و آزمایش قرار گرفته اند و به تدریج اشکال جدیدی از رفتار ظهور یافته اند که با هنجارهای سنتی متفاوتند. به احتمال زیاد جوانان بیشتر از سالخوردگان و گروه هاینسبتاً ایمن بیشتر از گروه های بی ثبات و متزلزل, این اشکال جدید رفتار را میپذیرند
.5 تغییر نقش جنسیت در ایران
جامعه ایران مانند سایر جوامع غیر اروپایی از تاثیرات انقلاب صنعتی مصون نماند و خواه ناخواه بر اثر تماس با اروپای صنعتی شده به دگرگونی هایی تن داد؛ تغییر در نقش جنسیت یکی از آن تغییرات بود . شایان ذکر است که در ایران نیز مانند سایر جوامع سنتی، تغییر نقش جنسیت عمدتا به معنی تغییر نقش زنان در جامعه بود . این امر بیشتر به دلیل حضور نداشتن آزادانه ی زنان در جامعه و مسئله انگیز بودن رابطه زن و مرد بود . تغییر نقش جنسیت در ایران با دگرگونی هایی در عرصه های مختلف از جمله کسب و کار، تحصیلات و سیاست همراه بوده است.
گشایش جامعه ایران به سوی آورده های تمدن جدید دگرگونی های بسیاری به بار آورد که از مهم ترین آنها حرکت زن از خانه و دستیابی وی به بازار اشتغال است . این پدیده جامعه و به ویژه خانواده ایرانی را از جهاتی بسیار تحت تاثیر قرار داد. واقعیت این است که ورود مرد به خانه با خروج زن از خانه هماهنگ نبوده است؛ زیرا خروج زن به معنای تسخیر فضاهای تازه تلقی شده است، در صورتی که ورود مرد به خانه بر اساس عقاید قالبی و ارزش های منفی مترتب بر خانه داری، تحقیر آمیز به شمار می رود . هنوز در این جامعه، خانه داری در وجدان آگاه یا نا آگاه اسان ها به معنای دوری از قدرت اجتماعی، انجام عملی غیر مولد، غیر جدی و غیر اساسی تلقی می شود. زنان با ایدئولوژی افراطی نیز خروج از خانه را به منزله ی فرار از بند اسارت و انجام کار تحقیر آمیز خانه داری تلقی می کنند.
از بررسی های گوناگون چنین بر می آید که تغییر در نقش اجتماعی زنان، که اشتغال از شاخص های اصلی آن است، در ایران هنوز مسئله انگیز است؛ زیرا » رو آوردن زنان به اشتغال در خارج از کانون خانوادگی« به قول برخی »تاثیری به سزا در ابعاد هویت اجتماعی آنان داشته و این امر، به نوبه خود، موجب افزایش اعتماد به نفس جامعه ی زنان شده است.
احراز موقعیت اجتماعی بهتر با تاثیری که از نظر شخصیتی برجا می گذارد، تا حدودی معضلات ناشی از اشتغال دوگانه را هموار ساخته است. البته نه تنها راه این تحول همیشه هموار نیست، احتمال هم دارد که بر اثر تضاد ارزشی، در ایفای نقش ها تعارضاتی به دست آید. تحقیقاتی که در ایران درباره قدرت در خانواده، نقش زن، اشتغال زنان، و تصمیم گیری در خانواده انجام شده است گاهی به شکل ضمنی یا صریح به موضوع ایدئولوژی نقش های سنتی نیز پرداخته اند. در اینباره نمونه های ذیل درخور توجه اند:
تصمیمگیری: ساختار توزیع قدرت در خانواده های تهرانی را در سه بعد میزان تقارن قدرت، حوزه قدرت، و حوزه های تصمیم گیری اندازه گرفته اند . 34درصد از خانواده ها تقارن زیاد یا خیلی زیاد، 36درصد در حالت بینابینی و 30درصد تقارن کم یا خیلی کم دارند.