بخشی از مقاله

چکیده

خاطره انگیزی جزو یکی از کیفیات مطلوب فضاهای شهری موفق است. به عبارتی قدرت هر فضا در کیفیت آن فضا در ایجاد فرصتهایی جهت بروز رویدادهایی سرشار از خاطره برای ناظرین، تأثیر بسزایی بر استقبال مردم از آن فضا داشته و موجب ایجاد سرزندگی در آن فضای شهری میشود. یکی از عناصر و پدیده هایی که از جنبه های مختلف معماری نقش اساسی را به خود اختصاص میدهد بقاع و اماکن آرامگاهی و تندیسهای یادمانی یا مانیومنتال میباشد که به عنوان نمود پدیدهای از مسائل فرهنگی و مذهبی سابقهای بس طولانی دارد به طوری که بعضی از المانهای آن مدتی نزدیک به سه هزارسال و با حفظ عملکرد نخستین، دوام آورده که کارکرد اصلی آنها را میتوان در کیفیت فضا، افزایش هویت مکان یا انتقال پیامی به ناظرین دانست.

بررسی و شناخت سنّت و مدرنیته و ویژگیهای آنها، به عنوان دو دیدگاه که در دوران معاصر از آن جهت دارای اهمیّت میباشد که هر کدام با ایدئولوژی و فلسفهای که در پس آن است نگاهی متفاوت به انسان و عرصههای مختلف زندگی وی دارند. در این پژوهش به روش مطالعاتی و کتابخانهای اثر یادمانی آرامگاه حافظحیثاز سنّت و تجدّد و تقابل و تعامل در معماری این بنا مورد بررسی، تحلیل و نتیجهگیری قرار گرفته و با جزئیات بیشتری در قالب بیان تزئینات و سبک معماری این موضوع بررسی و در خصوص چگونگی الهام طراح این اثر و بهرهگیری از معماری سنّتی و ایرانی – اسلامی بحث شده است.

در پایان این نتیجه حاصل شد که گرایش به سنّتگرایی به معنای ارائهی هویت فرهنگی بیش از پیش خودنمایی میکند و در واقع نوعی بازگشت به گرایشات سنّتی است و به جهت تجربیات مثبت معماران و مشاوران خارجی در ایران، می توان دهه 20 تا 50 شمسی را یکی از مهمترین و پربارترین دورههای معماری ایران از جهت آفرینش سبک جدید قلمداد کرد. شکل این بنا و معماری اثر نشان از تقابل کمتر و آمیختگی یا تعاملیشترب سنّت و مدرنیته است و اساس کار معمار این بنا، تکیه بر معماری سنّتی و قدیمی ایران بوده است.

-1 مقدمه

جو غالب معماری ایران در دورهی پهلوی اول، از سه جریان معماری نشأت گرفته بود »: معماری اواخر قاجار ، مدرنیسم و سبک نئوکلاسیک باستان گرا - سبک ملی - . این جریانات در دورهی پهلوی دوم، به یک جریان غالب و تأثیرگذار معماری مدرن تبدیل شد. معماری مدرن شکل گرفته در ایندوره، عمدتاً، از مجرای کارهای معماران و اندیشههای جریان ساز اروپا، از جمله؛ سبک بینالمللی، مدرسهی باوهاوس، کارهای لوکوربوزیه، فرانک لوید رایت، ریچارد نویترا، آلوار آلتو، جیمز استرلینگ و غیره حمایت میشد و ماحصل آن صورت ایرانی معماری مدرن بود که با عنوان معماری »شبه مدرنیستی« نام گذاری گردید

کارها و اندیشههای معماران متأخر نسل دوم را که حضوری چشمگیر در فعالیتهای معماری ایران، حتی بعد از انقلاب داشتند نیز به دو دسته میتوان تقسیم کرد: دستهی اول، در اصل، همان تداوم اندیشههای مطرح شدهی معماران پیشگام نسل دوم است که فرزندان خلف آن اندیشهها و در پی آشتیدادن سنّت با مباحث و تحولات مدرنیته بودند. دستهی دوم، کارها و اندیشهی معمارانی است که تحصیلات آکادمیک خود را درخارج از ایران پی گرفته بودند و بیان و نگاه این معماران به فرهنگ ایرانیو سنّتی متفاوتتر از بقیهی هم نسلانشان است. البته تحولات تکنولوژیک و رویکرد کامپیوتر در معماری و شکلگیری جنبشهای معماری معاصر و جدید، نقطهی عطفی است که کارهای معماران معاصرتر را متمایز ساخته است.

داریوش شایگان، ازجمله اندیشمندانی است که به مسئلهیسنّت و مدرنیته یتجدّدا به صورت جدی پرداخته است و به باور او، جوهر فلسفه و علم در تمدنهای شرقی با همتای غربیآن کاملاً متفاوت است و براساس آن، فلسفهی غربی براساس تفکر عقل باورانه قرار دارد، درحالی که، فلسفهی شرقی، بر پایهی مکاشفه و ایمان استوار است و مینویسد: »نمیتوان گفت ما فناوری را میپذیریم و از عواقب پریشانیآور و نابود کنندهی آن میپرهیزیم، زیرا تکنیک، خود، حاصل یک تحول فکری و نتیجهی نهایی یک مسیر چند هزار ساله است 

بنابراین، با توجه به مطالب عنوان شده، میتوان گفت، » سنّت و مدرنیته یک کلیّت جدایی ناپذیرند و نفی یکی با نفی دیگری همراه است. از طرفی برخی اندیشمندان در پی از بین بردن مدرنیته و احیایسنّت هستند. ازجمله، سیدحسین نصر، در تحلیل مدرنیته بیشتر به نقاط ضعف آن اشاره دارد و فقط دستاوردهای فنی و تمدنی آن را میپذیرد.

در خصوص تقابل سنّت و مدرنیته در آثار معماری ایران، سابق براین آقای دکتر امیر بانی مسعود در کتاب معماری معاصر ایران، به صورت موردی پرداختهاند و در خصوص آثار برخی معماران پیشرو دوران معاصر از حیث مدرنیتهو سنّت بحث نمودهاند. در خصوص نظریههای موجود در این حیطه نیز آثار آقای وحید قبادیان و سید حسین نصر، را می توان از جمله پژوهشهای قابل توجه در حیطهی این موضوع به شمار آورد. با مطالعههای انجام یافته در آثار و پژوهشهای خارج از ایران نیز، با مقالات و کتب بیشماری در این زمینه مواجه گردیده که از جمله میتوان به آثار هیلد هینن - معماری و مدرنیته - اشاره کرد.

چند نمونه از مقالات و پژوهشهای موجود در این خصوص نیز عبارتند از: - 1 مقاله »مطالعات تطبیقیتقابل سنّت و مدرنیته در معماری معاصر ایران و ترکیه دوران رضاشاه و آتاتورک - 2 « پروژهی مطالعاتی »گذر از سبکهای نّتس به مدرنیته در معماری ایرانی - 3 « مقاله تقابل» سنّت و مدرنیته در معماری معاصر ایران - 4 « تقابل» سنّت و مدرنیته در معماری خانههای دورهی قاجار تبریز» - 5 «طراحی مجتمع فرهنگی در اصفهان با رویکرد تلفیقسنّت و مدرنیته» - 6 «تزئینات و نمادهای معماری نوگرای ایراازنیمنظر سنّت و تجدّد با نگاهی بر عصر دوم پهلوی«

در این پژوهش، با توجه به دو موضوع تقابل سنّت و مدرنیته در بناهای یادمانی دههی 20 تا 50 شمسی ، نکتهی قابل توجه، بررسی تأثیرگذاری عمومی و فرهنگی از حیث معماری در بنای یادمانی حافظیه ساخته شده در شهر شیراز مورد نظر است و رسیدن به این که این بنا در عین مدرنیته، آیا گریزیبه سنّت و نمادهای معماری ایرانی داشته یا خیر؟

در این پژوهش به معرفی واژگان و مفاهیم پایه مرتبط پرداخته میشود و اثر یادمانی حافظیه از حیثسنّت وتجدّد و تقابل و تعامل آن در معماری این بنا مورد بررسی، تحلیل و نتیجهگیری قرار خواهد گرفت و با جزئیات بیشتری در قالب بیان تزئینات و سبک معماری این موضوع بررسی میشود.

-2 مفاهیم و واژگان کلیدی

1؛-2تعریف لغوی سنّت و چیستی آن

ریشهی اصلیواژه سنّت به معنای انتقال دادن است و به همین خاطر مفهوم انتقال از نسلی به نسل دیگر، مهمترین ویژگیسنّت است که موجب تداوم آن میشود.سنّت میتواند مذهبی، ملی یا قومی باشد. هر وضعیت جا افتادهای در زندگی بشر که از نسل یا دورههای قبل به نسل و دورههای بعد منتقل میشود را میتوانسنّت نامید. در واقع هر یک از بخشهای زندگی میتواند دارایسنّتهاییباشد. مثلاً نهاد آموزشی یک جامعه میتوانندسنّتهای آموزشی آن جامعه را بر بگیرند و یا در بخش اجتماعی، مناسبات خانوادگی و قوم و خویشی و همچنین آداب و رسوم و عقاید دینی را نیز میتوان به نوانع سنّت در نظر گرفت.

فهم بنیادهای فکری یک اندیشه، کلید فهم آن است. /tradition» سنّت« محوریترین اصل فکری مکتب اندیشگیسنّت گرایی است. به نظر میرسد این اصل به نحو روشن و خالی از تعقید، دست کم به زبان فارسی، بیان نشده و ازاین رو نیازمند ایضاحی کامل است. عنصر اصلی در معنای لغوی «tradition» انتقال و در معنای لغویسنّت، راه و روشست؛ا امّا انتقال و روش با هم ملازماند؛ زیراسنّت به لحاظ عرفی، راه و روش یا آداب و عاداتی است که در یک اجتماع نسل به نسل انتقال یافته، از آن ها پیروی می شود.

-2-2 تعریف لغوی مدرنیته و چیستی آن

تجدد به معنای "نوشدن ، تازه شدن ، طرفدار امری تازه بودن ، به نویی و تازگی گراییدن و از نو آغاز کردن" است. Modernity است. مترادف تجدد یا نوگرایی - - modernus ریشه مدرنیته، مشتق از واژه لاتین با نگاه کلی به مفهوم واژه مدرنیته در نوشته هایمتفکّران و فیلسوفان مختلف می توان دو دیدگاه متمایز از یکدیگر تشخیص داد:

دیدگاه نخست: مدرنیته را به عنوان یک واقعیت یا دوران تاریخی خاص مطرح میکند که برای آن مکان پیدایش ، زمان پیدایش و احاناًی زمان به پایان رسیدن قائل هستند. به عنوان مثال مدرنیته به عنوان ساختار اجتماعی تعریف میشود که به دنبال مطرح کردن روش زیستی نو میباشد و خاستگاه آن اروپای غربی بوده که براساس تعاریف و دیدگاههای مختلف در دورهی رنسانس یا قرن هفده یا هجده آغاز شده و زمان پایان آن اواسط قرن بیستم ذکر میگردد. هر چند که برخی از مکاتب فکری اعتقاد به عدم پایان آن دارند. دیدگاه دوم: دیدگاهی که مدرنیته را براساس ویژگی های فلسفی، اخلاقی و اجتماعی آن تعریف میکند به عنوان رویکردی که پیشنهاد گونهی خاصی از زیست انسانی را مطرح میکند.

"مدرنیته"، "مدرنیسم" و "تفکر مدرن" و سایر مشتقات آنها در میان اندیشمندان در گرایشها و زمینههای مختلف فعالیت، با رویکردها و مواضع متفاوتی معنا شده است. تمامی این تفاوتها و اختلافها از اختلاف تعریفهای این مفاهیم نشأت میگیرد. لذا سعی شده است آنچه در اینجا با عنوان این تعاریف طرح میشود بر مبنای منابع مستند به مراجع مشخص و یا استنتاج از آنها باشد. کلام مشترک میان این سه واژه، لغت "مدرن" است. پس بهتر است در ابتدا، ریشهی تاریخی این واژه شناخته شود.

مراد از واژه ی مدرنیته، معنای لفظی آن که جدید و نو باشد، نیست؛ بلکه بیشتر یک اصطلاح شده برای تمامیّت و کلیّت آنچه که به عنوان فرهنگ غرب از قرن 16 به بعد شناخته میشود و بیشتر یک فرآیند را مورد توجه قرار میدهد؛ فرآیندی که در لحظه لحظه آن، عاملان و کنشگران سهیم هستند و تغییرات و تحولاتیرا دارد؛ امّا مجموعهی این تحولات، یک هویت واحدی را پدید آورده است. غرب در طول بیش از چهار قرن، در این فضا زندگیکرده؛ امّا جامعهی ایرانی از قرن 19، یعنی از حدود دویست سال قبل است که با آن مواجه شده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید