بخشی از مقاله

چکیده

تقابل سنت و تجدد در معماری ایران پس از انقلاب اسلامی همواره یکی از مسائلی بوده که مورد توجه طراحان و پژوهشگران در دوران اخیر بوده است. در این پژوهش تلاش شده است آثار طراحی شده در معماری پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و با توجه به تقابل مفاهیم سنت و تجدد رویکرد این معماران نسبت به ارائه اثار خود مورد تحلیل واقع شود.

دغدغه اصلی رابطه بین معماری حال حاضر جمهوری اسلامی ایران و پیوند آن با نوگرایی است که به نوعی در پی بازیابی سنت های گذشته می باشد و چگونگی موفقیت ان در جامعه و افراد و همچنین پیوند این موضوع به محیط های فرهنگی به چه نوع بوده است. در روش تحقیق برای بهره گیری صحیح از هردو سابقه نظری و عملی ابتدا چارچوب نظری پژوهش بر اساس ادبیات تخصصی موضوع ترسیم میشود سپس نمونه موردی براساس ان تکمیل میگردد.

روش تحلیل به صورت عینی با موضوعاتی است که جنبه های ذهنی و پیش فرض های مهم دارند روشی که به تحلیل محتوا معروف است. در نتیجه مسلما در حال حاضر مسیرهای متفاوت و گوناگونی در مقابل معمار معاصر برای رسیدن به شکل و یا به عبارتی روند طراحی وجود دارد اما یکی از این مسیرها می تواند کنکاش و واکاوی موضوع و ویژگی های پروژه و پی جویی مفاهیم و نمونه ها در معماری بین الملل و گذشته و توجه به وضعیت و نیازهای فرهنگی و اجتماعی امروزین جامعه ما باشد.

مطرح شدن معماری در حوزه فرهنگ و هنر کشور و پرهیز از انزوا در داخل و خارج و جهانی شدن مسیری است که معماری ایران می تواند به ان سمت حرکت کند. با رعایت چنین مواردی است که امکان خروج از حاشیه نشینی و احیای جایگاه والای معماری گذشته دست یافتنی خواهد بود.

-1  مقدمه

دوران معماری معاصر ایران از گذشته تاکنون به لحاظ تاریخی میتوان به چهار بخش تقسیم نمود :

الف:دوره ناصری - قاجاریه - ب:دوره پهلوی اول ج:دوره پهلوی دوم د:دوره پس از انقلاب اسلامی ایران

که البته در هر یک از دور های فوق می توان زمینه های متفاوتی را یافت که دارای وجوه مشترک یا افتراق زیادی به لحاظ مبنای نظری قرار دارند . چندین گرایش عمده در طول این دوران معماری ایران را تحت تأثیر قرار داده است که درمجموع می توان در این چارچوب قرار داد :

-1آثار معمارانی که تمایل شدیدی به احیای عینی معماری سنتی دارند که در دوره ی ناصری و برهه هایی از جریانات مذهبی گرا و دورانهای بعدی دیده می شود

-2. آثار معمارانی که تحت تاثیر معماری مدرن و جریان های خردگرایی غرب قرار دارند.این گرایش در دوره معماری پهلوی دوم به اوج می رسد.

-3 معمارانی که تمایل شدیدی به احیا تاریخ گرای و به اصطلاح کلاسیک گرا از معماری ایرانی دارند و در آثارشان از نمادهای گذشته معماری اسلامی و یا پیش از اسلام - هخامنشی و ساسانی - استفاده نموده اند. آثار معمارانی چون آندره گدار در دوره پهلوی اول در این چارچوب قرار می گیرد

-4 معمارانی که به دنبال تلفیق مفاهیم و عناصر معماری ایرانی با تکنولوژی و معماری مدرن، به خصوص در پایان دوره پهلوی دوم چه به لحاظ شکلی و یا مفهومی بوده اند.

این گرایش ها در کنار تعداد زیادی از سبکهای درونی و برونی معماری ساختار فضای معماری معاصر ایران را شکل می دهد .معماری پس از انقلاب اسلامی ایران - درسال 1357 به بعد - در این قضاها به خصوص جریان چهارم شکل می گیرد. آنچه که در سالهای پس از انقلاب اسلامی در عرصه معماری و شاید در بسیاری از عرصه های فرهنگی و اجتماعی رخ داده است، این است که بسیاری از معماران ما از گذشته تاکنون به دنبال یافتن هویتی تازه اند که از دوره قاجاریه تاکنون در پیشینه معماری ایران تحت عنوان معماری سنتی وجود داشته است و دیگر مشاهده نمی شود.

معماری بعد از دوره انقلاب اسلامی تحت تأثیر دو گرایش عمده است که از قبل از پیروزی انقلاب فضای معماری ایران را آکنده نموده:

- 1 معمارانی که سعی در تلفیق معماری گذشته ایران با تکنولوژی و مصالح مدرن دارند. از این نوع معماران که تحت عنوان مدرنیسم ایرانی از انها یاد می شود تأثیرات بسیار عمیقی بر معماری ایران گذاشته اند و آثار بسیار هنرمندانه و زیبایی خلق نموده اند که در نوع خود منحصر بفرد هستند، از این دوره از معماری معاصر ایران که در حد فاصل سال های 1340 تا 1358 ه.ش اتقاق افتاده است می توان نقطه عطف معماری ایران یاد نمود.

آثار معماران به مانند هوشنگ سیحون با آثاری مانند آرامگاه بوعلی سینا در همدان، آرامگاه عطار و کمال الملک و خیام در نیشابور و ارامگاه نادر در مشهد و اثار حسین امانت در طراحی و ساخت بنای میدان ازادی و کامران دیبا در طراحی موزه هنرهای معاصر و... را می توان نام برد.

- 2 گرایش معماران به جریانات موازی اتقاق افتاده در اروپا و غرب تحت لوای مباحثی مانند نئومدرن و پست مدرن و به خصوص تاثیر معماری و معماران دوره متاخر و اثار معماران بزرگی مثل لویی کان و لوکور بوزیه و استرلینگ و نویترا و ... اشاره نمود.از مهم ترین معماران ان می توان به عبدالعزیز فرمانفرماییان در طراحی استادیوم ازادی و موزه فرش ایران اشاره نمود.

اما ظهور انقلاب اسلامی در فضایی صورت میگیرد که تغییرات سریع در ساختارهای سیاسی و اجتماعی باعث ایجاد ارزش نوین فرهنگی و اجتماعی میگردد و ایجاد یک ایدئولوژی نو با محوریت جمهوری اسلامی نقطه عطف مهمی از تاریخ معاصر ایران می گردد

-2 رابطه سنت و تجدد

رویارویی سنت و تجدد در ایران معاصر، مسأله ای پیچیده، حساس ودقیق ودارای ظرافت های فکری و تاریخی و سیاسی اجتماعی بسیاری است. بررسی این مسأله علاوه برتوجه به زوایای مختلف مسأله و فراهم آوردن مواد ومنابع اولیه ومتنوع که گاه بسیار ناهمسان و ناهماهنگ هستند، به نوعی دسته بندی و بازسازی فکری و علمی نیز نیازمند است

اساسی ترین چالشی که ایران و ایرانی، حداقل در طول صد و پنجاه سال گذشته، با آن روبرو بوده است؛ تقابل و رویارویی سنت و تجدد و چگونگی گذر از این تنگنای تاریخی است. در این مواجهه، برخی تنها راه گریز از وضع موجود را سر تا پا غربی شدن و تقلید کورکورانه از غرب میدانند. عده ای نیز به در جا زدن بر سنتهای گذشته اصرار میورزند؛ سنتهایی که در گذر حوادث و تحولات تاریخی با ناخالصی و خرافات فراوانی ممزوج شده و نیاز به پالایش و تجدید نظر دارد. اما تجربه گذشته به ما یادآوری میکند که راه سنتگرایان افراطی و روش تجددگرایان تندرو را در پیش نگیریم؛ زیرا همواره با شکست مواجه شده اند.

-3 سنت و تجدد در معماری معاصر ایران

معماری به صورت درون زا تحول آن از آهنگی کند و همگون با سایر پدیده های هنری و اجتماعی برخوردار بود و این اتفاق تا اوایل دوره قاجار از عوامل و پدیده های درونی جامعه تاثیر می پذیرفت. در دوره قاجار در پی سفرهای متقابل مذهبی، سیاسی، اقتصادی اروپایی، روسی و عثمانی به ایران ساختار معماری ایرانی به تقلید از سرز مین های اروپایی تغییر کرد. به تقلید معماری اروپایی در این دوران عناصری همچون نقوش سرستون های بالای سر در ورودی، سنتوری، فرم پنجره، ترکیب های حجمی ساختمان تغییر کرد. بنابراین همراه با تحولات اجتماعی در ایران تقلید از معماری اروپایی در این دوران کاملا ملموس آغاز شد.

ساختمان های تلگراف خانه، عمارت بلدیه در میدان توپخانه و همچنین عمارت پیرامون میدان حسن آباد در دوران رضاشاه نشان می دهد که تقلید از معماری اروپایی در این دوران ادامه داشته است. در این دوران بود که سبکی ملی یا نوعی باستان گرایی متولد شد. این سب نوعی ناسیونالیسم در ایران که از احساسات ملی گرایانه به وجود آمد و تاثیر خود را از منطقه پذیرفته بود شکل گرفت و اثر آن در عناصر معماری باستان ایران استفاده می شد.

ملی گرایی در معماری با توجه به سبک های باستانی تنها به معماران ایرانی منحصر نمیشد، بلکه به سبب تمایلات اجتماعی موجود و به ویژه گرایش حکومت وقت به نوعی وطنگرایی ناسیونالیستی، معماران غیرایرانی مانند آندره گدار، ماکسیم سیرو و لئون مارکوف نیز غالبا در آثار خود ا معماری باستانی ایران الهام میگرفتند .

تداوم در معماری سنتی ایران به ویژه در بناهای آیینی مانند مساجد و مزارها و بعد به معماری مدرن در ساختمان های اداری مسکونی مانند ساختمان راه آهن، فروشگاه فردوسی و هنرستان سخایی اشاره کرد گسترش مدرنیسم در غرب با ورود کالاهای صنعتی و تکنولوژی نوین در بافت های شهری، مصالح بنایی و دگرگونی در نظام اداری و اجتماعی کشور موجب توجه مدرنیسم در ایران شد که توسط معماران تحصیلکرده اروپا مانند وارطانیان در طراحی ساختمان ها گسترش یافت

این موارد در کنار تقلید از بناهای کلاسیک اروپایی و ملی گرایی از گرایش های عمده معماری دوران قاجار بود.

رویارویی سنت و مدرنیته، اهل فکر و اندیشه را به غور و تفکر و تعمق وا می دارد و از آنجا که دریافت ها از پدیده ها متفاوت است، لذا ممکن است دریافت یک متفکراز دیگری متفاوت و گاه متضاد باشد. مثلاً یک مارکسیست ممکن است دریافتی از چالش مذکور داشته باشد که یک لیبرال ندارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید