بخشی از مقاله
چکیده
»توبه«، بازگشتن از معصیت به سوی حق و طاعت پروردگار است از بیم عقوبت و آنگاه قیام کردن برای ادای جمیع حقوق ضایع شده پروردگار. دو وجه »بیرونی« و »درونی« توبه، هرکدام مراحلی از توبه را حایز است. در وجه درونی، شخص توبهکار از خطایی که مرتکب شده در پیشگاه پروردگار استغفار میکند وقلباً از عمل خویش پشیمان است و پروردگار نیز توفیق توبه را شامل حال بنده خطاکار میکندامّا. وجه بیرونی، صورت نمود یافته و انفعالی وجه درونی است. در این وجه، توبهکار برای احیای حیثیت و ترمیم هویت اجتماعی خویش،عملاً به توبه خود با مراجعه بهشخصیّتی مقبول رسمیت میبخشد و بر دست پیر و...توبه مینماید. در این مقاله وجه بیرونی توبه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
مقدمه
»توبه« را در لغت »رجوع« و »بازگشت« گفته اند1 - هجویری، 430 :1384؛نحاس، 1421ق: 43؛قشیری، :1385 137؛لاهیجی، 218 :1385؛تهانوی، 1404ق - و در اصطلاح، بازگشتن از معصیت به سوی حق و طاعت پروردگار است از بیم عقوبت و آن گاه قیام کردن برای ادای جمیعحقوقِ ضایع شده پروردگار. به عبارت دیگر، توبه عبارت است از علم به عقوبت گناه و خطر و آفت آن، که منجر به پشیمانی و ندامت میگردد و از این رهگذر شخص توبهکار در صدد تلافی و تدارک برمیآید و عزم جزم میکند تا آن گناه را ترک کند. بنابراین توبه با سه شرط ندامت بر ارتکاب گناه در گذشته، ترک معصیت در زمان حال و تصمیم بر ترک گناه در آیندهتحقّق مییابد2 - نک: هجویری، 568 :1384؛ غزالی طوسی، 1361، ج334-333 :2؛ جرجانی،1971م؛ کاشانی، 370 :1381؛ تهانوی، 1404 ق؛ فروزانفر، . - 899 :1361
امام جعفر صادق - ع - میفرمایند:
»عبادت جز به توبه راست نیاید که حق تعالی توبه رامقدّم گردانید بر عبادت« - عطار، 1322ق: . - 14 در طریق سیر الی االله، توبه رکن اساسی سلوک و اولین قدمی است که سالک باید در طریقت بردارد - غزالی طوسی، 1361، ج317 :2؛ سهروردی، - 180 :1384 و آن، پیمان صادقانه دل سالک است بر ترک معاصی، به شرط اخلاص و صدق. به عبارت دیگر، اساس جمله مقامات سالک و اصل همه منازلات و معاملات قلبی و قالبی او توبه است؛ چنانکه پروردگار در قرآن کریم میفرماید: »و من لم یتب فاولئک هم الظالمون« - حجرات - 11 / - آملی، 1379ق: . - 16 در اصطلاحات صوفیه توبه را »بابالابواب« میخوانند، زیرا اولین چیزی که سالک به واسطه آن به مقام قرب احدیّت واصل میشود، توبه است - لاهیجی، . - 218 :1385 در شرع اسلام، توبه امری واجب و از جمله اصطلاحات دینی است که ریشه قرآنی دارد. از منظر امام علی - ع - توبه و استغفار درجه انسهاین نائل به عالم علّیّین و بلندرتبگان است و مشتمل بر شش مرحله:
اول: پشیمانی بر گذشته؛ دوم: عزم بر طرد و ترک گذشته؛ سوم: ادای حقوق ضایع شده مردم؛ چهارم: قضای فرایض ضایع شده؛ پنجم: آب کردن گوشتی که از حرام بر تن روییده با حزن و ریاضت؛ ششم: چشاندن رنج طاعت به بدنی که شیرینی معصیت را چشیده. بعد از همه اینهاست که انسان میتواند توبه و استغفار را بر زبان جاری کند - شریف رضی، . - 436 :1368 هر چند در قرآن کریم فعلتابَ«» ومشتقّات آن، هم به خدا اسناد داده شده است و هم به بنده، اما توبه خدا با توبه بنده تفاوت بسیار دارد.
توبه بنده بازگشتن به سوی پروردگار است همراه با ترک معصیت و تصمیم بر عدم ارتکاب آن. به عبارت دیگر،توبه بنده از سه عامل به وجود میآید: علم به عقوبت گناه، ندامت از ارتکاب آن و توبه، از ترکیب کنایی تا ترک معاصی اراده تلافی و تدارک مافات - فروزانفر، . - 205 :1361 حال آنکه توبه خدا بازگشت به بنده است همراه با مغفرت و رحمت به او و نیزتواَم است با موفق گردانیدن بنده به توبه و استغفار - قرشی، :1361 ذیل توب - . توبه در اصل صفت حق تعالی است و عبد محل ظهور آن صفت است، به همین سبب پروردگار راتوّاب« » می-نامیم. بازگشت خدای مهربان به سوی بنده از بازگشت بنده بیشتر است، لذا صیغه مبالغهتوّاب«» همه جای قرآن صفت خداوند است: »هو التواب الرحیم« - بقره128 /54 / و... - ؛ ولی در باره بندگان همه جا به شکل اسم فاعل آمده است مانند »التائبون العابدون« - توبه - 112 /، مگر در یک مورد که صفتتوّاب به بنده نسبت داده شده است:انّ»االلهَ یحب التوابین و یحب المتطهرین« - بقره. - 222 /
توّاب هرگاه در مورد مخلوق به کار رود، به معنی »توبه کننده«است و در باره پروردگار به معنای »توبهپذیری« است. البته با توجه به اینکه معنی لغوی توبه، رجوع است، پس خداوند هم »توبه کننده«است، یعنی بسیار رجوع کننده بر بندگان. در قرآن کریم، فعلتابَ«» هرگاه مستند به حق باشد بهعَلی«» - نساء17 /؛ بقره37 /؛ بقره160/ و... - و هرگاه به بنده اسناد یابد بهاِلی«» متعدی میشود - فرقان71 /؛ بقره54 /؛ تحریم8 / و... - - فتوحات مکیه به نقل از فروزانفر، . - 900 :1361
وجوه توبه
اصل توبه پشیمانی است: »التوبه ندم بالقلب و استغفار باللسان و ترک بالجوارح و اضمار ان لایعود.« - تمیمی آمدی، . - 194 :1366 هرگاه بر دست بندهای خطا صورت گیرد، بایستی در پیشگاه پروردگار از گناهی که مرتکب شده توبه کند ودائماً در اندوه و حسرت باشد و لحظهای از گریستن و زاری وتضرّع غافل نشود3 - غزالی طوسی، 1361، ج:2 . - 332 بنابراین، توبه بیداری روح است از بیخبری و غفلت، و مبدأتحوّل و سرمنشأ تغییر راه زندگی است. این حالت به گونهای است که گنهکار از راههای ناصوابی که طی کرده خبردار میشود و از گذشته خود منزجر میگردد.
عطار در منطقالطیر میگوید:
گر نبودی مرد تایب را قبول کیبُدی هر شب برای او نزول
گر گنه کردیدَرِ او هست باز توبه کن کاین در نخواهد شد فراز
گر درآیی ازدَرِ صدقی دمی صد فتوحت پیش بازآید همی
عطار، - 313 : 1383