بخشی از مقاله
چکیده
در فقه اسلامی راههای فراوانی برای بازگشت مجرم و گناهکار به جامعه قرار داده شده است، یکی از مهمترین این راهها توبه می-باشد. قانونگذار اسلامی در هنگام قانونگذاری سعی دارد قوانینی را که برای اداره کردن جامعه وضع میکند، مطابق با شریعت اسلامی باشد و معافیتهایی که در فقه برای گناهکاران در نظر گرفته شده را وارد قانون کند. توبه در فقه، یکی از مناسبترین روشهایی میباشد که برای بازگشت مجرم و گناهکار، پیش رویش قرار داده شده است و میتوان گفت: توبه یکی از بهترین و مناسبترین راهها برای از میان رفتن جرم و آثار آن بر روح و روان آدمی میباشد.
قانونگذار در اصلاحیهای که بر قانون مجازات اسلامی در سال 1392 انجام داده، توبه را به عنوان یکی از راههای تخفیف مجازات وارد کرده است و موادی را تحت عنوان »توبه مجرم« تحت عنوان »بند هفتم« در قانون پیشبینی کرده است که از ماده 114 تا ماده 119 به این مبحث اختصاص داده شده است.. قانونگذار سعی کرده است قوانین مربوط به توبه را مطابق با شرایطی که در فقه برای توبه در نظر گرفته شده است، پایهریزی کند؛ ولی با بررسی و توجه در این مواد روشن میگردد که برخی از مادههای مربوطه مانند ماده 114، مطابق با شرایط توبه که در روایات آمده و مد نظر شارع است، نمیباشد.
حتی تبصره 2 همین ماده به صورت کلی با روایات و فتاوای فقیهان در تعارض است. در این مقاله پس از ارائه تعریفی جامع از توبه سعی شده است با بررسی ماده 114 و تبصره2 همین ماده قانون مجازات اسلامی ایرادات موجود در این ماده و اختلاف این ماده با شرایط توبهای که در فقه مورد نظر میباشد، مشخص شود. در نتیجه در این مقاله، این موارد مشخص میشوند و میزان مطابقت آنها با فقه و فتاوای فقها مورد بررسی قرار گیرد و پیشنهادهایی برای اصلاح این مادهها ارائه میشود.
مقدمه
نعمتهای خداوند بی حد و غیر قابل شمارش میباشند، خداوند در آیه 18 سوره نحل میفرماید: و اگر نعمت ]های[ خدا را شماره کنید آن را نمیتوانید بشمارید قطعا خدا آمرزنده مهربان است.1 نعمتهای خداوند منحصر در نعمتهای ملموس و مادی مانند انواع خوراکیها و نوشیدنیها نمیباشند، بلکه نعمتهایی وجود دارند که پس از سرگردانی و آشفتگی به خاطر گناهانی که انسان مرتکب میشود، باعث به آرامش رسیدن انسان میباشند؛ از جمله این نعمتها »توبه« میباشد. گستردگی توبه به اندازهای است که شخص در صورت توبه نه تنها گناهان او بخشیده میشود، بلکه گناهانش به حسنات تبدیل میشوند: مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند، - فرقان2. - 70/
تعریف توبه
توبه در لغت به معنای بازگشت میباشد - ابن فارس، 1404، - 357/1 و در اصطلاح، توبه ترک کردن گناه به خاطر قبحی که دارد و پشیمانی از انجام گناه، عزم بر عدم بازگشت به آن، رد مظالم در صورتی که به شخصی ظلمی شده باشد و طلب برائت از وی به سبب ظلم به وی است - سعدی، 1408، ص - 50 و دارای چهار شرط می باشد که در صورت محقق شدن این شرایط توبه کامل میباشد: منظور از توبه در شرع ترک کردن گناه به خاطر زشتی که در گناه وجود دارد و پشیمانی شخص به خاطر آنچه از گناه انجام داده است و تلاش برای عدم بازگشت به انجام گناه و انجام هر کاری که برای بازگرداندن حق دیگران لازم است، میباشد - مشکینی، بیتا، ص. - 174 هم-چنین یکی دیگر از شرایط توبه کفاره است و فوریت در آن لازم میباشد - بحرانی، 1423، . - 253/3
ماده 114 قانون جدید مجازات اسلامی بیان میدارد: »در جرایم موجب حد به استثنای قذف و محاربه هرگاه متهم قبل از اثبات جرم، توبه کند و ندامت و اصلاح او برای قاضی محرز شود، حد از او ساقط میشود. همچنین اگر جرایم فوق غیر از قذف با اقرار ثابت شده باشد، در صورت توبه مرتکب حتی پس از اثبات جرم دادگاه میتواند عفو مجرم را توسط رئیس قوه قضائیه از مقام رهبری درخواست نماید.« برای بهتر بررسی کردن این ماده بهتر است آن را تفکیک کرد. پس از تفکیک چند نکته به دست آمد که باید مورد بررسی قرار گیرند؛ -1 جرایم موجب حد. -2 استثنای قذف و محاربه. -3 توبه مجرم قبل از اثبات جرم. -4 احراز ندامت مجرم برای قاضی. -5 اثبات جرم با اقرار و سقوط مجازات با توبه پس از اقرار. برای روشنتر شدن بحث نکات بالا را به صورت جداگانه از دیدگاه فقهی مورد بررسی قرار میگیرد.
-1 جرایم موجب حد
اگر نظام جزایی اسلام و فلسفه حدود و تعزیرات مورد تدقیق قرار گیرد، در می یابیم که اولا، فلسفه حدود برای جلوگیری از اختلال نظام و شیوع فساد در اجتماع است و اعمالی که تاثیر بیشتری در اختلال نظام و شیوع فساد دارند، به عنوان جرایم حدی که مصداقی از فساد فی الارض است با عناوین مختلفی مشخص و حد آن معین شده است - جمعی از مولفان، بیتا، . - 146/35 جرایم موجب حد در منابع فقهی قرآن و سنت به صراحت بیان شدهاند که عبارتند از: زنا، لواط، مساحقه، قذف، شرب خمر، سرقت و ارتداد. شیوه اثبات این حدود و حد مربوط به هر کدام در فقه به روشنی بیان شدهاند و نیازی به تکرار ندارند.
-2 استثنای قذف و محاربه
قذف در لغت به معنای انداختن و گذاشتن معنا شده است، البته رها کردن بهترین معنا برای قذف است - قرشی، 1412، . - 259/5 قذف در اصطلاح فقهی عبارت است از اینکه به مرد یا زن، تهمت و نسبت زنا و یا لواط داده شود - عاملی، 1427، . - 297/9 حد شخص قاذف هشتاد تازیانه میباشد - بغدادی، 1413، ص. - 793 قذف از جمله گناهانی میباشد که حد از آنها ساقط نمیشود از این رو اگر شخص قاذف توبه کند چه توبه او قبل از دادخواهی نزد حاکم باشد و چه بعد از دادخواهی نزد حاکم باشد، باعث سقوط حد از او نمیشود چه بینه بر آن شهادت داده باشند و چه دو بار به قذف اقرار کرده باشد - ابن ادریس حلی، 1410، . - 534/3
فقها محاربه را اینگونه تعریف کردهاند: هرکس سلاح را برای ترساندن مردم آشکار کند چه در خشکی باشد چه در دریا، در شب یا روز، ضعیف باشد یا قوی، مرد باشد یا زن محارب قلمداد میشود - علامه حلی، 1410، . - 187/2 در مورد محاربه امام باقر اینگونه فرمودهاند: هر کسی در شهری از شهرها سلاح بکشد و مرتکب جنایت - ضرب و جرح - شود، پس از قصاص، از شهر تبعید میشود و کسی که در بیرون از شهر سلاح بکشد و مرتکب ضرب و جرح و غارت شود ولی مرتکب قتل نشود، محارب است و کیفر او کیفر محارب است و امر او به اختیار امام است، اگر خواست او را میکشد و به دار میآویزد و اگر خواست، دست و پای او را قطع میکند.