بخشی از مقاله

چکیده:

یکی از شاخص های مهم توسعه در جهان، میزان مشارکت زنان در عرصه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی و.... است. جنسیت، یک واقعیت طبیعی زندگی است. نابرابری جنسیتی در این پژوهش، با عنوان خانه شیشه ای در عرصه خصوصی و سقف شیشه ای در عرصه عمومی بیان شده است که با بهره گیری از آیات قرآن کریم و روایات و دیدگاههاونظریه های جامعه شناسی جنسیتی بررسی شده است. هدف از این پژوهش، توسعه اقتصادی زیرساخت های جنسیتی زنان است. یافته های پژوهش نشان می دهد در ایران، علی رغم پیشرفت های مختلف وضعیت اقتصادی زنان نسبت به مردان قابل مقایسه نیست. هنوز موانع بسیاری برای توسعه آنان وجود دارد.

مقدمه:

نابرابری جنسیتی، مولفه بارز حیات اجتماعی انسان در طی یک قرن گذشته بوده است. اجماع نظر گسترده ولی نه جهان شمول در خصوص برتری مردان به زنان در همه جوامع وجود دارد. با این حال پر واضح است که در میزان و ماهیت نابرابری جنسیتی در جوامع گوناگون، تفاوت های عمده ای وجود دارد. حتی در جوامعی که به لحاظ فرهنگی تساوی طلبٌ هستند. می توان" سلسله مردان" ٍ و " خصومت جنسی"َ را مشاهده کرده و بیشتر جوامع مرد سالار ممکن است زنان قدرت، اقتدار، استقلال و پرستیژ بسیاری برای خود فراهم آورند.

نابرابری جنسیتی را می توان به مثابه وضعیتی تلقی کرد که در آن زنان عموما تحت سلطه مردان قرار دارند و موقعیت زنان و مردان به دو حوزه خصوصی و عمومی تفکیک شده است. نوع متفاوت مشارکت دو جنس در حوزه عمومی و زندگی اجتماعی اینگونه تمایزات را گسترش داده است و به نقش اجتماعی مردان ارزش اجتماعی بیشتری عطا می کنندُ. به علت ایجاد و گسترش فرهنگ تفوق مردان، تندخو بودن و پرخاشگری، خوار شمردن خصوصیات زنانه را به آنها آموزش می دهند. باورهای فرهنگی مرتبط با جنسیت به آن دسته از عقاید اجتماعی و انتظارات و توقعات جامعه از زنان و مردان اشاره دارد که در پی جدایی زنان ومردان در موقعیت ها و نقش های مختلف می باشد. تا بدین طریق به نابرابری های بین زنان و مردان در موقعیت های مختلف مشروعیت بخشد.

سه دیدگاه مهم قشر بندی اجتماعی در جامعه شناسی:

دیدگاه کارکردگرا:

از دیدگاه کارکردی، نابرابری اجتماعی فرآیند طبیعی جامعه و از ضرورت های کارکردی آن به شمار می آید. دیوس و مور، از جمله نظریه پردازان کارکردگرایانه اند که در آثار خود و به چارچوب اصل سودمندی پدیده های اجتماعی به توجیه این پدیده پرداختند. این نظریه بر متفاوت بودن درجه اهمیت کارکردی مناصب و سمت های اجتماعی تاکید دارد. یعنی سمت های هر جامعه به لحاظ کارکردی اهمیت یکسانی ندارد. ما برای احراز سمت های اجتماعی مهم به شاخص هایی نیازمندیم که بتواند نقش های متوقع از آن موقعیت را ایفا کند. برای تحقق این منظور نیازمند ساز و کارهای تشویقی خواهیم بود و تفاضل پاداش بهترین آن است.

به طور کلی خطوط کلی قشر بندی اجتماعی از دیدگاه کارکردگرایی عبارتند از :

-1 نظام نابرابری های اجتماعی بر اساس ضرورت کارکردی است؛

-2 مبنای رتبه بندی اقشار اجتماعی ، بر اساس میزان اهمیت کارکردی هر یک از آنها است؛

-3 اشغال موقعیت های مهم ، توسط شایسته ترین افراد از طریق نحوه ی توزیع، پاداش ها انجام می گردد؛ -4 در مورد اهمیت مشاغل مختلف ، در جامعه اتفاق نظر وجود دارد؛ -5 درجوامع صنعتی،ارزش های اکتسابی جای ارزش های انتسابی را می گیرد. - خدابنده لو ، . - 21 :1372

دیدگاه تضاد گرا - انتقادی - :

بر خلاف نظریه کارکردی که نابرابری را در چارچوب ثبات نظام اجتماعی تفسیر می کند. نظریه ستیز این پدیده را در ذیل کشمکش و تعارض اجتماعی و به منزله یکی از نتایج آن ارزیابی می کند. از دید این نظریه، شکل گیری و استمرار نابرابری اجتماعی نه محصول ساز و کار طبیعی جامعه و نه مقتضای نیازها و ضرورت های کارکردی آن امری کاملا تحمیلی و جبری و نتیجه بهره کشی خالصانه و منفعت طلبی برخی گروه های اجتماعی است. به گفته برخی جامعه شناسان، علت وجود قشربندی این است که نخست برخی گروه ها غنی و قدرتمند شدند، سپس منافع خود را با هزینه دیگر طبقات حفظ و تقویت می کنند - رابرتسون، 1374، ص. - 220

دیدگاه تلفیقی گرا:

این نظریه در واقع، بازسازی و تکمیل نظریات اندیشمندان کلاسیک و معاصر است. هابر ماس، از جامعه شناسان بسیاری ایده گرفته و در نظریه خود استفاده کرد. همچنین رد پای نظریه پردازان، فیلسوفان و روان شناسان پرشماری را می توان در اندیشه های هابر مارس مشاهده کرد. مفاهیم اساسی نظریات او بر اساس نظریات اندیشمندان کلاسیکی چون مارکس وبر- امیل دورکیم- کارل مارکس و نظریات مکتب انتقادی بنا شده است - اشکانی، سهرابی، . - 1394

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید