بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش با هدف بررسی امکان تعامل تعدد نقش های زنان در خانه و اجتماع از دیدگاه اسلام انجام گرفت. جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد. برخی از جامعه شناسان، روان شناسان و قشر سنتی معتقد به تعارض نقش زنان در خانه و اجتماع هستند و طیف مقابل آنها یعنی فمنیست ها و سوسیالیست ها با هم وزن دانستن نقش زنان در خانه و اجتماع، اولویتو تقدّسی برای امور خانه داری قائل نبوده و حضور زنان جهت رقابت با دنیای مردان و رسیدن به استقلال مالی را مقدم می دانند.

در نگرش اسلامی نه تنها مخالفتی با نقش های متعدد زنان در خانه و اجتماع صورت نگرفته، بلکه شواهدی مبنی بر وجود همزمانی این نقش ها در صدر اسلام وجود دارد. نقش های مادری، همسری، فرزندی و خواهری هر کدام در متون دینی مورد تأیید و تأکید قرار گرفته اند و مشارکت اجتماعی نیز دارای اهمیت بسزایی می باشد، مشروط بر اینکه اولویت نقش زنان در خانه مورد خدشه قرار نگیرد و حریم عفت و سلامت اخلاقی خانواده و جامعه نیز حفظ گردد. نتیجه پژوهش نشان داد مشارکت اجتماعی زنان در کنار نقش آفرینی آنان در خانه دارای اهمیت است، اما از لوازم آن همکاری اعضای خانواده و داشتن برخی مهارت ها و آموزش های لازم می باشد.

مقدمه

مهمترین عامل سرعت رشد و توسعه جامعه در زمینه های مختلف، منابع انسانی آن جامعه اعم از مرد و زن است. وقتی که بحث از نیروی انسانی است، باید توجه کرد که نصف کشور یا نیمی از نیروی انسانی بانوان هستند. اگر بینش غلطی در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازی به معنای حقیقی و در سطح وسیع آن شدنی نیست.

زنان به عنوان عضو موثری از جامعه، می توانند نقش پیشگام خود را در مسئولیت های مختلف متبلور سازند؛ اداره امور خانه و خانواده از سوی زنان و نقش آنها در تغذیه و رشد فرزندان و همچنین تعلیم و تربیت آنها، مسئولیت های متعددی است که زنان غالباً به عهده دارند. همچنین انواع هنرهای خانگی که هر یک مبنای صنایع امروز به شمار می رود. به عبارت دیگر، زن در بعد خانوادگی دارای نقش ها و کارکردهای گوناگونی است. یک خانواده کامل از سه رکن پدر، مادر و فرزند تشکیل شده است. بنابراین زن در خانواده می تواند دارای این چهار نقش باشد: دختری، خواهری، همسری و مادری.

زن مسلمان در خانواده می تواند در چهار موقعیت و جایگاه مختلف ایفای نقش کند و تأثیرگذار باشد. هر یک از آن جایگاه ها به سهم خود بسیار مهم می باشند و در فرهنگ دینی سفارشات بسیاری در مورد آنها صورت گرفته است. در کنار نقش های گوناگون خانوادگی زن، او دارای مسئولیت های مختلف اجتماعی نیز میتواند باشد. معمولاً افراد به ویژه زنان، نقش های اجتماعی متعددی بر عهده دارند که تابع عضویت آنها در نهادها و گروه های گوناگون است و هر کدام وجهی از هویت آنها را می سازد. هویت فردی زنان از مجموع هویت های اجتماعی و هویت شخصی آنها تشکیل می شود. هویت اجتماعی تعریفی است که فرد از خود بر اساس عضویت در رده ها و گروه های گوناگون اجتماعی می کند

هر کاری که برای بهبود، حضور و تأثیر افراد در جریان تغییرات و تحولات اجتماعی به انجام برسد، فعالیت اجتماعی نامیده می شود که حوزه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی، هنری، ورزشی، تفریحی، عام المنفعه یا خیریه را شامل می شود. این فعالیت ها می توانند جنبه اشتغال - درآمدزایی و در زمان معینی - داشته باشند و یا صرف حضور به دلایل مختلف در جامعه باشد. همچنین برخی از این فعالیت ها می تواند تمام وقت یا نیمه وقت انجام شوند و در تقسیم بندی دیگر می توان به نزدیک کاری یا دورکاری اشاره کرد.

با بررسی های صورت گرفته روشن شد اغلب پژوهش های انجام شده در زمینه تعدد نقش های زنان، به موضوع خانه و اشتغال پرداخته است؛ حال آنکه تنها یکی از جنبه های فعالیت های اجتماعی، مبحث اشتغال زنان است. ملک زاده - 1387 - در تحقیقی با عنوان »نقش اشتغال زنان در توسعه و تعدد نقش ها« به بررسی شناخت عوامل موثر و موانع اشتغال زنان و تعیین نقش این قشر از جامعه در اقتصاد کشور و سهم ایشان در نیروی کار شاغل پرداخته است. همچنین جایگاه زن و نقش اقتصادی او در جامعه از دیدگاه دین مبین اسلام و نیز تبیین مهمترین عوامل موثر بر اشتغال زنان ایرانی در ابعاد مختلف اندیشه دینی و سیستم حقوقی موجود بررسی شده است.

ساروخانی و رفعت جاه - 1383 - در پژوهشی با عنوان »عوامل جامعه شناختی موثر در باز تعریف هویت اجتماعی زنان« به بررسی عواملی که زنان را به تأمل در هویت های سنتی، مقاومت در برابر کلیشه های جنسیتی و باز تعریف هویت اجتماعی قادر می سازد در دو سطح فردی و ساختاری پرداخته و این نتایج را گزارش داده است که موقعیت ساختاری در مقایسه با هویت شخصیتی، تأثیر بیشتری در باز تعریف هویت اجتماعی زنان و مقاومت آنها در برابر کلیشه های جنسیتی داشته است و تأثیر تحصیلات در باز تعریف هویت اجتماعی زنان بیشتر از اشتغال بوده است.

زنان مذهبی دارای تحصیلات دانشگاهی دچار عدم انسجام هویتی هستند که با ارتقاء به سطوح تحصیلی بالاتر و باز اندیشی در هویت های مذهبی و سنتی تا حدود زیادی بر تعارض هویتی خود فائق می آیند. کهریزی و مرادی - 1394 - دیدگاه های اسلام و فمنیسم در موضوع اشتغال زنان را با هم مقایسه کرده و سپس چالش های اخلاقی این امر را برای خانواده از دیدگاه فمنیسم و راهکارهای اسلام در این زمینه بررسی نموده اند.

مهدوی و هاشمی - 1389 - در پژوهشی با عنوان »بررسی جامعه شناختی تأثیر تحصیلات زنان بر ارتباطات انسانی در خانواده« با جامعه آماری زنان تحصیل کرده شاغل در آموزش و پرورش ناحیه 4 ساکن شهر کرج گزارش کرده بین تحصیلات زنان و ارتباطات انسانی در خانواده رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.

در نتیجه گیری پژوهش آمده است: قدرت مردان در امور تصمیم گیری خانواده های امروزی به خصوص شاغلین رو به کاهش است و در بیشتر خانواده های شاغل، الگوی تشریک مساعی در امور تصمیم گیری خانواده وجود دارد. زنان تحصیلکرده و شاغل، کمتر تصویر فرمانبر و مطیع بودن از خود دارند و تا حدودی اقتدار شوهر را در خانواده پذیرا هستند. خانواده های زنان تحصیلکرده و شاغل در مقابل زنان بدون تحصیلات و غیر شاغل از ساخت دموکراتیک بالاتری برخوردار هستند. زنان شاغل در واقع الگوهای سنتی را در خانواده ها به زیر سوال برده اند، هم چنین در خانواده ها علیرغم قدرت مردان، زنان از نفوذ بیشتری برخوردار هستند.

یافته های هنرپروران، قادری و قبادی - 1390 - نشان داد که زنان شاغل بیشتر از الگوی ارتباطی سازنده متقابل و زنان خانه دار بیشتر از الگوی ارتباطی اجتناب متقابل استفاده می کنند. در زمینهی تعارضات زناشویی نیز زنان شاغل در خرده مقیاس جدا کردن امور مالی از یکدیگر دارای تعارضات بیشتری هستند و زنان خانه دار در خرده مقیاس های افزایش جلب حمایت فرزندان و افزایش واکنش های هیجانی دارای تعارضات بیشتری بودند.

وارنر - 2003 - 1 در پژوهشی که به منظور بررسی تأثیرات قابلیت تغییر کار و تجارب زنان و مردان در تعال بین محیط کار - زندگی در مورد گروهی 4000 نفری انجام داد، به این نتیجه رسید که قابلیت تغییر محیط کار، تعارض خانوادگی- شغلی را در هر دو جهت برای زنان نسبت به مردان بیشتر کاهش می دهد.

این یافته ها مطابق با این مسئله است که حضور و جذب رو به افزایش زنان در نیروی کار در راستای سطوح بالای مسئولیت های خانوادگی، نمونه های بیشتری از تعارض شغلی- خانوادگی را برای زنان به وجود آورده است.

برخی تحقیقات مشابه در آمریکا و اروپا نیز تغییراتی را از سالهای 1960 به بعد در این کشورها نشان می دهد که بیشترین تأکید بر روی نقش عواملی چون اشتغال، تحصیلات و درآمد زنان بوده است و پایگاه و ارتباط زن در خانواده را مشخص می کند.

تحولات دهه های اخیر در زمینه های فرهنگی و در عرصه های ساختاری در مقوله زنان به تعدد نقش های زنان در خانه و اجتماع انجامیده است. درکنار تحولات فرهنگی، دگرگونی های عرصهی اقتصاد و مشارکت زنان در درآمدزایی و ازدیاد فرصت های آموزشی موجب گسترش روابط اجتماعی و تعلقات گروهی شده است. به نظر می رسد تأثیر عمیق این فرآیند هم در نهادهای جامعه و هم در افزایش آگاهی زنان، موجب تضعیف مشروعیت نقش زنان در خانواده به ویژه در میان زنان تحصیل کرده و شاغل می شود.

بدیهی است زنان به عنوان عضو موثری از جامعه می توانند نقش پیشگام خود را در مسئولیت های مختلف متبلور سازند. از جمله این مسئولیت ها ترویج مفهوم مشارکت و اشتغال در زندگی و زمینه سازی مناسب برای فعالیت های گوناگون می باشد. با توجه به این نکته که مفهوم مشارکت زنان الزاماً اشتغال آنها نیست، گرچه بخشی از مشارکت زنان در بخش اشتغال تبلور می یابد، ولی در این راستا اداره امور خانه و خانواده از سوی زنان و نقش آنها در تغذیه و رشد فرزندان و تعلیم و تربیت آنها و همچین انواع هنرهای خانگی که هرکدام مبنای صنایع بزرگ امروز به شمار می رود، مسئولیت های متعددی است که زنان غالباً به عهده دارند.

در دهه های اخیر، بهره مند شدن بیشتر زنان از تحصیلات دانشگاهی و روی آوردن آنها به فعالیت های گوناگون اجتماعی و اقتصادی، به ویژه در شهرهای بزرگ، ارزش های جدیدی را در حوزه خانواده ایجاد کرده و باعث دگرگونی مناسبات زناشویی و خانوادگی و ارتقای جایگاه اقتصادی و اجتماعی زنان و ایجاد هویت های جدید برای آنان شده است. در نگاه های فمنیستی اولویت بخشیدن به نقش های مادری، همسری، خواهری و فرزندی مقدم بر حضورمسئولیت های اجتماعی زنان نیست.این در حالی است که برخی نقطه مقابل این دیدگاه را دیدگاه سنتی و مذهبی می دانند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید