بخشی از مقاله
چکیده
ابوسعید ابوالخیر از جمله عارفانی است که نقش مؤثری در دورههای بعد از خود داشته است و توانسته با عرفان خود در جان و دل اهل عرفان ماندگار شود. پژوهش حاضر بررسی جایگاه ابوسعید ابوالخیر در عرفان میباشد و بر آن است تا نیمنگاهی به شخصیت بزرگ عرفانی او و نقش عرفان در زندگی و روزگار او بیندازد. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است که برای جمع آوری اطلاعات لازم از روش کتابخانهای، استفاده از مقالات، مآخذ و مراجع مکتوب استفاده شده است. یافتهها حاکی از آن است که تأثیر ابوسعید ابوالخیر همواره در میان اهل عرفان و در ادبیات عرفانی ایران مشهود است و نیز روشنترین خصیصهی ابوسعید هماهنگی آن با زندگی است چنانچه میتوان گفت او با عرفان زندگی نمیکرده بلکه عرفان جوهر او بوده و به تعبیر دیگر عرفانی میزیسته است و آن را تجربه کردنی میدانسته نه وصف کردنی.
مقدمه
عرفان، گوهر گرانبها و کیمیای بی بدیلی است که در ضمیر انسانهای پاکنهاد بروز میکند و وجودشان را به مدد لطف الهی صیقل میدهد. بیشک بهترین درس اخلاق را میتوان با مطالعهی زندگی مفاخر و بزرگان فرهنگ خود گرفت و میراث ارزشمند آنان را از گوشه گوشه کتابخانهها گردآورده، تألیف نمود و در اختیار فرهنگدوستان تشنه قرار داد. متأسفانه آنگونه که باید و شاید در این راستا کار نشده است و چه بسیار بزرگانی که با عدم معرفی آنان در دورههای جدید مهجور و متروک ماندهاند. لذا در این مقاله کوشش شده در حد بضاعت علمی، جایگاه عارف بزرگ ابوسعید ابوالخیر و تأثیری که بر عرفان داشته است، به جویندگان علم معرفی گردد.
روش تحقیق
این پژوهش به روش اسنادی و کتابخانهای و با ابزار فیشبرداری تنظیم شده است که بر اساس منابع و کتب مبسوط، مستند، معتبر، مرتبط و پژوهشهایی که در خصوص و مربوط به تأثیر و نقش ابوسعید ابوالخیر در عرفان و حوزههای مرتبط انجام گرفته استخراج شده است. حوزه پژوهش نیز شامل کلیه کتب و منابع نوشته شده در حوزهی مربوط به پیرامون موضوع است و جهت نمونهگیری به علت وجود منابع مختلف در این زمینه از کلیه مکتوبات چاپی و دیجیتالی در دسترس استفاده گردید. نگارنده برای آنکه در این پژوهش به نتیجه برسد با شیوهی کتابخانهای تمامی اطلاعات مربوط به موضوع پژوهش را گردآوری کرده و پس از ارتباط موضوعی آنها، به شیوهی تحلیلی-توصیفی اهداف مقاله را مورد بررسی قرار داده است.
‐1 جایگاه ابوسعید ابوالخیر در روزگار خویش
ابوسعید فضل االله معروف به ابوسعید ابوالخیر و شیخ مهنه، پرآوازهترین عارف خراسان است و در محرم سال 375 هجری در مهنه به دنیا آمد - انصاری، . - 1384 وی نخستین تعلیمات صوفیانه را در اوان کودکی و نوجوانی از بشر یاسین فرا گرفت. او خود میگوید: آنوقت که قرآن میآموختم پدرم مرا به نماز آدینه برد در راه شیخ ابوالقاسم بشر یاسین که از مشایخ بزرگ بود پیش آمد. پدرم را گفت که ما از دنیا نمیتوانستیم رفت که ولایت را خالی دیدیم و درویشان ضایع میماندند. اکنون این فرزند را دیدم، ایمن گشتم که عالم را از این کودک نصیب خواهد بود - محمد بن منور، . - 1366 ابوسعید مردی روشنبین و خوشمشرب و وسیعنظر و سراپا ذوق و حال بود.
به سماع مینشست و به رقص برمیخاست و با کسی سر جنگ نداشت. او میدانست و نیک دریافته بود که قهر و غلبه و شکنجه، راه صحیح تربیت و تهذیب اخلاق نیست و به زور و قدرت و هیبت میتوان بشر را مقهور ساخت ولی نمیتوان انسان کامل ساخت، قهر و هیبت و ترس دادن ممکن است که ظاهر را آرام و منظم کند ولی باطن را تهذیب نمیکند و نور معنی نمیبخشد - بهرامی قصرچمی، . - 1395 ابوسعید یکی از مقربان درگاه حق، پس از مجاهدات و ریاضات به مشاهدات حقیقی و حقایق خداوندی دست یافت وی برای رسیدن به چنین مقامی، آنچه در وهم و خیال و ظنّ و گمان و مال و منال و خواهشهای نفسانی و وسوسههای شیطانی که در آدمی موجب طغیان میشود رها نمود و جز به خواستهی معشوق، توجهی به غیر نداشت.
عارف آن است که صاحب درد باشد و قادر به تحمل درد که درمان وی شکیبایی و استواری وی است هر چه بر او امر گردد مطیع باشد و هر چه مصیبت و رنج بر او رسد شکرگزار پروردگار در همه حال، هم به زبان قال و هم به حالت حال - محمدی، . - 1395 مجموعه سخنان ابوسعید سراسر، باور اعتقاد در دل را ملاک عمل صالح میداند. وی معتقد است که هر لفظی قابل یادگیری است و هر کسی میتواند با گذراندن تحصیلات مربوط به آن علم و دانش را بیاموزد.
این که چه اندازه میتواند علم آموختهی اعتقادی را در دل بیاراید و نیت را خالص بگرداند، بسته به نوع دیدگاه و هدفی است که صاحب علم به همراه دارد. گرچه بر زبان آوردن جزئی از ارکان به حساب میآید اما عملی که شایسته یک مرد خدا و یک عارف رسیده به جاده صفا است باید قال و حال در کار باشد تا پس از پیمودن مقامات مسیر راه عرفان به نهایت مقام فنا و بقا دست یابد. - محمدی، . - 1395
‐2 ابوسعید و عرفان
ابوسعید ابوالخیر در میان چهرههای تاریخ تصوف ایران یک نمونهی استثنایی است و هیچ شخص دیگری را نمیتوان یافت که پرتو معنویت او تا بدان حد باشد که در طول قرون و اعصار رباعیهای منسوب به او را به عنوان دعا و حرز برای رفع بیماری و شفا برای بیماران بخوانند و بدمند و چهرهی او را به عنوان رمز اشراق و اشراف بر عالم غیب به گونهی نشانه و رمزی درآمده باشد آنگونه که بوعلی رمز دانش و علوم رسمی است - محمد بن منور، . - 1366 ابوسعید از بزرگترین آموزگاران نیکی و آزاد اندیشی در عرفان اسلامی است - انصاری، . - 1384 او در تعالیم خویش با محور قرار دادن تعالیم دینی و الهی و الگو قرار دادن رسول خدا و با گرایش عارفانه و عاشقانه تصاویری زیبا از اخلاق و رفتار انسانی را در مواجه با جامعه، مردم و مریدانش به نمایش میگذارد به گونهای که منشأ تحولات اساسی در عرفان اسلامی میشود.
آن هم راهی که راه سیر است و نه درس، و اگر هم درسی در میان باشد درس اهل نظر و آن هم به اشارتی است - سپهر، . - 1353 به هر حال ابوسعید در آثار و سخنان خود مشرب و نظام اخلاقی و عرفانی خاص خود را ارائه میکند که مبتنی بر عشق و وحدت جوانمردی و حاوی نکات بسیاری است که موجبات سعادت و رستگاری انسان را فراهم میآورد که در تعالی روحی و معنوی نقش اساسی دارند و نیز در زندگی و سخنان ابوسعید مورد تأکید قرار گرفته که ابوسعید به آنها معتقد بوده و اصولی را در اینباره بیان داشته است و مراحلی را نشان داده که یک سالک در طریق حق از مقامات و احوال برای تعالی معنوی و رسیدن به سعادت و رستگاری باید بگذرند تا به حق واصل شود زیرا رسیدن به مرحله توحید حقیقی کار عقل و اندیشه نیست، کار دل و مجاهده و سیر و سلوک و تصفیه و تهذیب نفس است.
ابوسعید ابوالخیر و شیخ ابوالحسن خرقانی از عرفای بزرگ خراسان هستند که پیرو بایزید طیفور بن عیسی بسطامی عارف معروف هستند و پیروان او به طیفوریه مشهور میباشند. اگر در جستجوی عناصر سازنده هویت و معنویت ایران باشیم، در ترکیب پیچیدهی اندیشهها چهرههایی که سازندهی این معنویتاند در کنار خیام و نظامی و حلاج و بایزید و رستم و سیاوش و بوعلی و بوریحان و سهروردی و هزاران عنصر هنری و فرهنگی دیگر- از گاتاها تا مسجد شیخ لطف االله- بوسعید چه در افسانه و چه در حقیقت تاریخیاش یکی از مایههای مفهوم و معنویت است.