بخشی از مقاله
مقایسه تطبیقی جایگاه عرفان در آتشکده های زرتشتی ایران و معابد بودایی هند
چکیده
از دیرباز همواره اعتقادات و باورها، آداب و رسوم، نحوهی نیایش و پرستش و نوع اندیشههای متفاوت هر مردمی از یک شناخت عرفانی سرچشمه می-گیرد که در شکلگیری معابد و نیایشگاههای ایشان نقشی اساسی ایفا کرده است. از آنجایی که اعتقادات و باورها در طول تاریخ در حال تغییر بوده و با این تغییرات در اعتقادات مردم تغییراتی نیز در ساخت پرستشگاهها بوجود آمده است؛ ولی با این حال همواره حضور انسانها در معماری این فضا تاثیرگذار بوده است، و این بدین معنی است که حضور انسان نیایش کننده به ساختمان نیایشگاهها هویت میدهد. این مقاله سعی دارد تا نماد حضور الهی را در فضای نیایشی که جلوهگرترین بخش نیایشگاهها هستند و میتوانند کل معماری این بناها را تحت تاثیر خود قرار دهند را تحلیل نماید. در این روند نخست به تعریف عرفان و مبانی عرفان در معماری پرداخته و سپس معماری پرستشگاهها در ایران و هند مورد بررسی قرار گرفته و اشتراکات و اختلافات آنان بیان گردیده است. هدف این مقاله، شناخت میراث فرهنگی به جای مانده از اقوام و ملل ایران و هند و وابستگیهای تاریخی و روابط کهن جهت نزدیکی وتعامل این تمدنها و مطالعه وجوه اشتراک و اختلاف معماری آتشکده های زرتشتی و استوپاهای بودائی است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که، هر دو کشور، ایران و هند دو تمدن بزرگ و باستانی هستند که هر دو از یک اصل و تبارند. ساکنان هند و ایران در طول تاریخ حتی پیش از ورود قوم آریان با یکدیگر ارتباط داشتند. در این دو تمدن اشتراکاتی در کالبد معماری، نمادها و اندیشههای آنان وجود دارد.
واژه های کلیدی: عرفان، آتشکده، زرتشت، معابد، بودا.
مقدمه
انسان از بدو خلقتش به دنبال جایگاهی بوده است که بتواند فضائی مناسب جهت اتصال با جهان خدایان بنا نهد و با ایجاد »مکان «های خاص، حضور روح الهی را در آن مکانها به صورت دایمی درآورد. مکان مقدسی که به عنوان مرکز عالم و نقطه اتصال با معبود باشد.
درحالت کلی، در نظر تمامی جوامع، معابد صورتی از عالم است که حرکت گذرای جهان را به سکون تبدیل میکند و زمان را به نقطه صفر باز میگرداند، به عبارتی دیگر "آنچه را در عالم به صورت حرکت بیوقفه وجود دارد. به شکلی پاینده و برقرار، تبدیل می-کند. در عالم، زمان بر مکان غالب است. در ساختمان معبد، برعکس، زمان به مکان تغییر یافته است. بنای معبد نمادی از به پایان رسیدن آفرینش جهان و رسیدن به ثبات نهائی است که در عین حال بیانگر رسیدن از کثرت به وحدت است"(بوکهارت، .(1376
دو دین زرتشت و بودا گرچه در فرهنگ و جهانبینی با یکدیگر تفاوت دارند اما در تعالیم و برخی باورها و رسوم اعتقادی دارای نقاط مشترک میباشند. با ورود آئین بودا به ایران دین زرتشتی و فرهنگ ایرانی بر بسیاری از مفاهیم دینی و فرهنگی بودائی تاثیر می-گذارد. آئین بودا از طریق بازرگانان ایرانی از راه جاده ابریشم به ایران نفوذ کرد و به مرور زمان فرهنگ ایرانی بر آئین بودا تاثیر گذارد که از آن جمله میتوان به چهارگوش ساختن استوپا که بودائیهای ایران شرقی از سنتی متاثر شدند که از پیش در معماری مقدس آن ناحیه وجود داشت. همچنین کندن غارهای مقدس در دل سنگ فنی که میراث معماری خاکسپاری هخامنشیان بود که در سراسر چین و هند در اماکن بودائی رواج پیدا کرد، اشاره نمود( فولتس؛.(82 :1368 در حالت کلی آتشکدههای زرتشتی با استوپای بودائی وجوه و عناصر مشترکی دارند. آتشکده بنایی چهارگوشه است که گنبدی بر بالای آن قرار دارد که نشان از سقف آسمان است که رفیع-ترین بخش فضای آتشکده است، که آسمان را به زمین پیوند میدهد. و اصلیترین معابد بودائی استوپا نام دارد که به شکل گنبدی مدور بر پایهای مربع شکل قرار گرفته است. ساختار اولیه استوپاها از مقبرهای الهام گرفته شده است که برای نگهداری لوازم یادگاری "گوتاما بودا" ساخته شده بود. این بنا بر اساس گنبدی برپایهای چهارگوش است که نشانگر تسلط آسمان بر زمین است.
هدف کلی از پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی عرفان در آتشکدههای زرتشتی ایران و معابد بودائی هند و شناسائی مشترکات آنها با تاکید بر فضای نیایشی است تا بتواند ژرفای اندیشههای معماری در راستای تحلیل معماری نیایشگاهها و جایگاه عرفان در این بناها را نشان دهد. روش تحقیق، با توجه به ماهیت نظری مقاله، مطالعه کتابخانهای و سایتهای اینترنتی از اصلیترین منابع مورد استفاده در شکلگیری این نوشتار میباشد. این مقاله دارای متغییرهای مستقل و وابسته مربوط به خود هستند. متغییر مستقل آن پرستشگاهها و معابد و متغییر وابسته آن نمادهای به کار رفته در فضاهای پرستشگاههاست.
با مطالعه موارد و توضیحات فوق، سؤالات و فرضیاتی در ذهن شکل میگیرد:
سوالات:
· عرفان به چه شکلی خود را در بناهای مذهبی و نیایشگاهی دوران زرتشت و بودا نمایان کرده است؟
· آنچه قدسی بودن یک مکان را تبیین میکند تا چه اندازه به جنبهء معمارانه آن بستگی دارد؟ فرضیات:
· به نظر میرسد معابد بودائی در فضاسازی ارتباط خود را با طبیعت قطع کرده و سعی کرده تنها دنیای ذهنی خود را به تصویر کشد که همانا قطع ارتباط با جهان مادی و صرفاً محلی برای ریاضت و عبادت میباشد.
· به نظر میرسد اندیشه و نگاه آیینی در مذهب زرتشتی و بودایی موجب فرم ایجاد شدهی معابد این مذاهب میباشد.
مفهوم عرفان
عرفان "شناسایی و مراد شناسایی حق است و نام علمی است از علوم الهی که موضوع شناخت آن حق و اسماء و صفات اوست(فلامکی، (205 :1385 معنی میشود. ابن سینا به عنوان یک فیلسوف مشایی، در نمط نهم اثر معروفش"الاشارات والتنبیهات" در مورد عرفان چنین میگوید: "العرفان مبتدی من تفریق، و ترک، و رفض معین فی جمع، هو جمع صفات الحق للذات المریده بالصدق، منته الی الواحد، ثم وقوف". به این معنی که عرفان با جداسازی ذات از شواغل آغاز شده و با دست افشاندن به ماسوی، ادامه یافته با دست شستن از خویش و سرانجام با فدا و فنا کردن خویش و رسیدن به مقام جمع که جمع صفات حق است برای ذاتی که با صدق ارادت همراه پیشرفته آنگاه با تخلّق به اخلاق ربوبی، رسیدن به حقیقت واحد و سپس با "وقوف" به کمال میرسد.
عرفان با شوق و طلب آغاز میشود و عارف سیطرهء یک وجود مطلق نامرئی را احساس میکند و مشتاق رسیدن به وصل و اتحاد با این موجود الهی و متعالی میشود(رژه ژاک؛.(1897
جهان بینی عرفانی
عرفان در مقوله نظری نوعی جهان بینی محسوب می شود. دراین بعد، عرفان در کنار سایر حوزههای شناختی قرار میگیرد و همانند جهانبینیها، تفسیر و دیدگاه خاصی از هستی و انسان ارائه میدهد. از آنجا که عرفان نظری، تبیین و تفسیر ویژهای از هستی و انسان را دربر دارد لذا از آن به »جهانبینی عرفانی« تعبیر میشود. به این ترتیب، عرفان نظری نوعی جهانبینی است در کنار جهانبینی فلسفی و علمی و دینی که بر پایه کشف و شهود استوار است.این جنبه از عرفان به فلسفه شباهت دارد لذا بینش اشراقی و دریافتهای معنوی اهل عرفان را به زبان فلسفی و گفتار فیلسوفانه به تصویر میکشد به همین خاطر به این بخش از عرفان "عرفان فلسفی" (مطهری،(14 :1386 نیزگفتهاند. اعتقاد به جهان خارج و وحدت واقعی آن، اساس جهانبینی عرفانی است. از این منظر، هستی ظاهری دارد و باطنی. ظاهر آن آمیخته به کثرت و امواج وجود است و باطن آن وجود محض و مبرا از هر گونه از کثرت می-باشد.
آئین زرتشت
زرتشت پیامبر آریائی، دین جدیدی را آورد. مبانی اعتقادی دین او برپایهء یگانه پرستی و توحید بوده و مراسم کهن دینی را نیز اصلاح می کند. معتبرترین سند درباره زندگی زرتشت گاتاها مجموعهای از هفده سروده بلند است که در میان یسنا جای دارد. زرتشت خدا را خیر مطلق می دانست و عقیده داشت که با اهریمن درگیر است. اساس همه خوبی ها، شادی ها، زیبائی و تندرستی و راستی را خدا می دانست و شر را نیروئی که کاملاَ منفی و درپی نابودی و فساد و آلودگی است، مرگ، بیماری، فقر و گناه همگی کار اهریمن است که در صدد نابودی جهان ایزدی است. خدا جهان را آفریده است که یاور او در نبرد با شر باشد (ناس، .(462- 461 :1384 بنابراین درون هر انسان نبردی کیهانی بین خیر و شر وجود دارد و هر کس باید بکوشد تا در این نبرد، اهریمن را از خود دور کند. او ایمان داشت که سرانجام پیروان آئین مزدا بر اهریمن پیروز میگردند. برای حصول این پیروزی باید به سه پند ایزدی »اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک« متوسل شد. نبرد ابدی میان امیال و هوسهایی است که در آدمیان وجود دارد. زرتشت از منجیها یا نجات دهندهها خبر میدهد و منجی را چنین معرفی میکند که برقراری عدل و دین بهی در جهان میکوشد. وی مبنای تعالیم خود را براساس نبرد خیر و شر بنا نهاده است (دادور، برازنده حسینی، .(8 :1389
آئین بودا
بودا شاهزادهای است که در حدود قرن پنجم پیش از میلاد ظهور مینماید در زمانی که معانی حقیقی سرود وداها در خاطرهها محو شده و تنها برهمنها مردم را به یک رشته مراسم و آداب ظاهری سرگرم ساخته بودند. عوام و توده مردم نیز در گرداب جهالت و خرافات و موهومات فرو رفته بودند و انحطاط اخلاقی به منتهی درجه خود رسیده بود (مشکور، .(94-93 :1346
در آئین بودا، اشیاء و صور عالم از منشاَ نامعلومی سرچشمه میگیرد و روانه میشود و مقصد نامعلومی دارند. دین بودا به منشاء و مقصد هستی کاری ندارد؛ و آنچه مهم است مسئله زندگی و مرگ است. فاصله میان زایش و مرگ انسان که پر از رنج و درد است. مهم نیست منشاء و مقصد هستی چیست، مهم این است که از این رنج چگونه خلاصی یابیم، زیرا در این حیت ثباتی نیست تا آرامشی باشد. پس باید خود را از حیات بینیاز سازیم و از تماس با مسائل زندگی خودداری کنیم. رسیدن به نیروانا هدف بودائیان است(بهار، .(179- 178 :1384 از نظر بودا نیروانا مرحله رهائی از خواست و آرزوها ودر نتیجه درد و رنج است و دستیابی به آن برای همه افراد بشر امکان پذیر است. او برای از بین بردن امیال و آرزوها، دستورالعملی را توصیه میکند که به راههای هشتگانه معروف است. که شامل دریافت نیک، اندشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک، معاش نیک، دستیابی نیک، آگاهی نیک و تمرکز نیک است.
مربع و دایره
دایره و مربع مظهر آسمان و زمین، یکپارچگی و وصلت هستند؛ آنها به مفهوم زمان و مکان مکمل یکدیگرند. مربع و دایره مظهر استحاله شکل کروی آسمان و افلاک به شکل راست گوشه زمین در یک ساختمان مقدس، معبد یا کلیساست (شقاقی، .(90 :1384
نماد جهان در نزد هندوها یا بوداییان، ماندالاست که به سانسکریت دایرهای است. دایرههایی نمادین برای تمرکز بر خویشتن و جستجو در درون انسان هستند. مرکز دایره جدول ماندالا برای تمرکز در حین مراقبه دینی بکار میرود. دایرهای که مربعی را با چهار در، در بر می گیرد و هر کدام از درها، در وسط هر ضلعی است که مقابل چهار جهت اصلی قرار دارد .(Trungpa,1975:23) پرفسور کارل یونگ: "گردی ماندالا، معمولاً نشان دهندهی تمامیت طبیعی است، در حالی که شکل چهار گوش، نشان دهندهی این تمامیت در خود آگاه است". به طور کلی در هنر هند دایره نماد زمان و نماد حرکت پیوسته و مدور آسمان است که با الوهیت مرتبط است (آلفرد هوهنهگر،.(31 :1376 دایره نماد شمش خدای خورشید بینالنهرین است. دایرهای به صورت ستاره چهار پر با چهار شعله یا پرتو که درون یک دایره واقع شدهاند(جیمزهال، .(250 :1380
بنیان پرستشگاه و هر مکان مقدسی مربع شکل است. مربع در پایه معبد بودایی، مظهر طرح زمین است. در میان نمادهای هندی، مربع صورت مثالی و الگوی نظم در عالم، معیار تناسب و سنجش کامل انسان است. بوعلی سینا ( 428- 370 ه. ق) مربع و دایره را کلید فهم نظریه خود درباره کائنات میداند. و به نظر او دایره تداوم حرکت را بیان میکند و نگاه در مسیر محیط آن به سهولت حرکت میکند بوعلی سینا دایره را آسمانی (هوایی) گرم و مرطوب و مربع را زمینی (خاکی) سرد و خشک میداند.