بخشی از مقاله

چکیده:

فلسفه اخلاق رویکردی است که بازتاب ادراکات گوناگونی پیرامون ماهیت اخلاق و بهترین روش شناخت آن است. مطالعه فلسفه اخلاق فی نفسه هیجان انگیز است و آدمی را به مبارزه می طلبد، حقیقت ورزش حاوی دو گونه مسائل اساسی است.نخست مسائلی است که ریشه در فعالیت های ورزشی داشته و این فعالیت ها ایجاد کننده تعامل ، دوستی و مراوده میان افراد هستند ، کما اینکه ارتباط بین اخلاق و عمل - آدمی - نیز چنین است. تا کنون مباحث بسیاری تحت عنوان ورزش »فلسفه ورزش« مطرح شده اند که البته بخشی از آنها هیچ تناسبی با ورزش نداشته و صرفاً دارای ابعاد جسمانی هستند. سؤالی که از دیرباز ذهن پژوهشگران را به خود مشغول ساخته است ، این است که چه کسی مسئول رفتار اخلاقی و غیر اخلاقی در ورزش است؟

مقدمه:

واژه فلسفه ، معرب - عربی شده - فیلوسوفیا به معنای دوستدار دانایی است . افلاطون، سقراط را فیلوسوفوس یعنی دوستدار دانایی معرفی می کند، ولی در نوشته های افلاطون این کلمه هنوز صورت این مفهوم را به خود نگرفته و او به جای مفهوم فلسفه به معنای کنونی آن، کلمه »دیالکتیک« را به کار می برد. ارسطو در جایی که میخواهد مفهومی را که بعدها فلسفه نامیده می شود ، تعریف کند ، می گوید : »باید دانشی یافت شود که درباره اولین اصول و اولین علت ها بحث کند« و در جای دیگر دانش را به دانششعری ، دانش عملی و دانش نظری تقسیم می کند. دانش نظری که برای او همان فلسفه است عبارت است از ریاضی ، فیزیک و خداشناسی فلسفی.فلسفه اخلاق رویکردی است که بازتاب ادراکات گوناگونی پیرامون ماهیت اخلاق و بهترین روش شناخت آن است.

این رویکرد ازنظر دامنه و عمق سؤالاتی که مطرح می کند و نیز به لحاظ روش به سؤالات، رویکردی کم نظیر و منحصر به فرد محسوب می شود. در همین راستا ، شناخت دو واژه معرفت1 و حکمت2 که پیشینیان همواره بر آنها تأکید داشته اند ، لازم و ضروری است. در این میان معرفت چیزی است که قابل تعلیم است. اگر حواس خود را جمع کنیم، پس از شنیدن درسی در مورد بیومکانیک، بیوشیمی و یا تاریخ ورزش، صاحب معرفت یعنی حقایق و اطلاعاتی می نویمش که قبلاً از آن مطلع نبودیم. این معرفت قابل انتقال و تعلیم است. معرفت رکنی مهم و اساسی در حکمت است ، ولی به خودی خود حکمت به بار نمی آورد. حکمت میوه ای است که عناصر تشکیل دهنده ی آن فهم، بصیرت، اندیشه ی والا، توانایی خوب زیستن و هدایت نیکوی رفتار و کردار است. چنین است که بسیاری از مردمان تحصیل کرده در مقایسه با سایرین، توانایی تصمیم گیری صحیح در لحظه های حساس را نداشته و تحصیل آنها تضمینی برای زندگی بهتر و اخلاقی تر آنها فراهم نمی کند.

آیا معرفت ورزشی نیز چنین معرفی است؟ به راستی چرا پیشینیان از پهلوانان سرزمین خود انتظار اخلاق، بزرگی و جوانمردی داشته اند؟ آیا ورزش برای آنان چیزی فراتر از معرفت صرف و یادگیری مهارت های بدنی بوده است؟ آنچه بیان شد بیانگر این مطلب است که فلسفه ی اخلاق در ورزش ، بیش از هر چیز به حکمت علاقه مند است و آن را چنین تعریف می کند: علاقه مندی و پیگیری مسائل اخلاقی موجود در ورزش .مطالعه فلسفه اخلاق فی نفسه هیجان انگیز است و آدمی را به مبارزه می طلبد . ماهیت عالم واقع هر چه باشد و جهان هر طور که به وجود آمده باشد ، اخلاق یا اخلاقیات اکنون بخشی از آن است . عشق ، نفرت ، ارزش ها، اندیشه ها، احساسات، عواطف، تکالیف، فضائل و اصول اخلاقی به شیوه خاص خودشان همان قدر واقعیت دارند که اتم ها و الکترون ها. از این رو باید به همان جدیت پرداختن به سایر علوم، برای فهم کامل آنها تلاش کرده و آنها را نیز مورد بررسی قرار دهیم.

واژه شناسی اخلاق

در زبان انگلیسی دو واژه هست که معادل واژه»اخلاق« به شمار می رود. واژه نخست Ethic است که از Ethosیونانی مشتق شده است. واژه دوم Moral است که از Morosمشتق شده و ریشه لاتین دارد. تقریباً تا نیمه دوم این سده در نوشته های فلسفی و اخلاقی بیشتر Moral به کار می رفت. ولی امروزه چنددهه ای است که واژه Ethicجایگزین آن شده و کاربرد دیگری را بی فروغ ساخته است. در زبان عربی دو کلمه مترادف به یک معنا - اخلاق - وجود ندارد. واژه »ادب« که در اصل به معنای رفتار نیک است، امروزه تنها به معنای گونه ای آفرینش و تولید فکری در زمینه شعر ، داستان، رمان و . . . به کار می رود و جز در کاربرد عامیانه بر رفتار نیک دلالت نمی کند.

به همین خاطر بسیاری از نویسندگان عرب واژه »اخلاق« را در معنای Moral و اخلاقیان »اخلاقیات« را در معنای Ethic به کار می برند. تفاوت معنای این دو واژه در اندیشه معاصر اروپایی این است که واژه Moral به رفتار فردی و واژه دوم - Ethic - ، به ارزش های مورد تأکید جامعه اشاره دارند. به عبارت دیگر ، Moral فضای فضیلت فردی و Ethic فضای ارزش های اجتماعی را سامان می بخشند. Ethic که از آن به عنوان علم اخلاق نیز یاد می شود ، مبنای مطالعه علمی ، تحلیل و اساس نظری اعمال اخلاقی محسوب می شود . علم اخلاق اغلب بر اساس شغل یا حرفه طبقه بندی می شود. از جمله اخلاق در قانون ، اخلاق در تجارت ، اخلاق در داروسازی ، اخلاق در ورزش ، اخلاق در مربی گری، اخلاق در آموزش و به همین اخلاق ممکن است به عنوان اخلاق غیر نمادین ، اخلاق تحلیلی و یا اخلاق انتقادی نیز در نظر گرفته شود.

مفهوم اخلاقی بودن

همانطور که اشاره شد ، تلاش برای پاسخ دقیق به این سؤال که کدام منطق و ارزش ، اخلاقی یا غیر اخلاقی است ، کار بی ثمری به شمار می آید . برای افراد تازه کار ، پاسخ به این سؤالات تا حدی به جهان بینی اخلاقی مورد نظرشان بستگی دارد؛ مقصود همان تئوری های اخلاقی است که به آن پایبند هستند و در ادبیات پژوهشی اخلاق به فور به آنها

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید