بخشی از مقاله
چکیده
بی شک سرمایههاي فکري بسیاري در متون و نصوص دینی وجود دارد ولی این سرمایهها تا در قالبها و سیستمهاي معین و مشخص، فهم و کشف نشوند، نمیتوانند راهگشا و کاربرد داشته باشند؛ چرا که با مفاهیم کلّی و تفسیر نشده دین، نمیتوان در جوامع امروز بشري نقش داشت و دگرگونیها را رهبري کرد. قرآن کریم دستورالعمل زندگی بشر تا روز رستاخیز است و لذا باید همواره پاسخگوي نیازهاي وي باشد.
یکی از انواع ارتباط با قرآن که اهل بیت - ع - بر آن تأکید داشته و بر لزوم آن تصریح نموده اند، روش فهم استنطاقی است. که اندیشمندانی از جمله شهید صدر آن را به عنوان مطلوبترین روش تفسیر قرآن برشمرده اند. این روش حضور جدي دادن به این متن صامت، در جوامع بشري، و حلّ معضلات و دغدغه ها، و ایفاي نقش در جامعه است . اگرچه، این تعامل با محوریت متن قرآن انجام می شود ولی شروع آن، از متن جامعه و مشکلات آن است. دراین مقاله بر آنیم تا جایگاه روش موضوعی استنطاقی در روش شناسی فهم قرآن را در سه حوزه مبانی، اهداف و کاردهاي نظام سیاسی، در پاسخگویی به این سوالات، واکاوي نماییم.
مقدمه
در تعامل با نصوص دینی دو کار عمده را میتوان کرد؛ یکی استنباط احکام و دیگري کشف و استحصال نظریات. اولی فقه الاحکام است و دومی فقه النظریه. وظیفه فقه احکام، بیان مجموعهاي از احکام شرعی است که از شرع استنباط میشود و مجتهد عناصر مشترك در عملیات استنباط را در آن جست و جو میکند و این عناصر در علم اصول مشخص میشود تا بتواند از آن در استنباط احکام بهره برد.
فقه النظریه یا نظریه پردازي فقهی، به معناي فهم نصوص شریعت، به هدف کشف و دستیابی به نظریات اسلامی یا اجتهاد مبتنی بر قرآن، سنت و عقل، براي اکتشاف نظریات اسلامی در حوزههاي مختلفی که انتظار می- رود، دین در آن نقش قیمومیت ایفا کند. اگر هدف نهایی تعامل با نصوص دینی، اکتشاف نظریات مبتنی بر منابع دینی - قرآن، سنت و عقل - نباشد، اجتهاد و تفقه در دین چه ثمرهاي خواهد داشت؟
مطالعه آثار شهید صدر این حقیقت را نشان میدهد که ایشان گویا همواره خود را با چنین پرسشی رو به رو میدیده و در صدد بوده تا منابع و نصوص دین را از زاویه همین پرسش بکاود. بر اساس این دیدگاه ، نصوص دینی وقتی به صورت تجزیهاي بررسی و فهم میشوند مفسر بدون هیچ گونه طرح یا نقشه پیشین میکوشد مدلول و معناي نص را در پرتو معانی الفاظ و به کمک نشانه ها به دست آورد و سرانجام به اجتهادهایی پراکنده و حتی گاه ناهمگون دست یابد.
به جاي آن باید شیوه فهم یا روش موضوعی »المنهجیه الموضوعیه« را برگزید تا در پرتو آن به نظریهاي کامل ، منسجم و اجتهادي که یک وحدت را مینمایاند و فلسفه واحدي را در یک موضوع روشن می-کند، دست یافت. منظور ما از نظریه، در اینجا، ساختاري فکري است، مرکب از مجموعه اي از اصول، مبانی، نگرش ها، مفاهیم، احکام و نصوص اسلامی که در چارچوب بیان رهیافتی اسلامی، در یکی از حوزههاي مربوط به انسان، جامعه و هستی با یکدیگر مرتبطند. نظریه اسلامی، ساختار و بافت منسجم، هماهنگ و یکپارچه اي است که اجزاي آن لباس واحدي میپوشند و میان آن ها پیوندي برقرار است تا موضع کلی اسلام و قرآن در یکی از حوزه- هاي زندگی و به ویژه حوزههاي علوم انسانی به دست آید. قبل از اینکه به جایگاه تفسیر موضوعی استنطاقی در فهم مباحث علوم سیاسی بپردازیم، لازم است تبیین مختصري از این روش که از ابتکارات شهید صدر می باشد، داشته باشیم.
روش موضوعی استنطاقی
این شیوه فهم یا روش موضوعی »المنهجیه الموضوعیه« در دو جا در آثار شهید صدر طرح شده است: یکی در »اقتصادنا« - اقتصادنا، ١٣٩٩ ه. ق: صص/ ۵٣٩ ٢٣۴ - و دیگري در »المدرسه القرانیه - .المدرسه القرآنیه، :1360 صص/ ٢٧ ١۴. - اگر چه آنچه در این باره در منبع دوم آمده است مربوط به فهم دیدگاه هاي قرآن است که دو روش تفسیري: تفسیر موضوعی و تفسیر تجزیه اي را بیان میکند ولی بی گمان در فهم دیدگاه هاي دین از دیگر نصوص دینی قابل پیروي است. چنانکه در منبع نخست براي دست یابی به مکتب اقتصادي اسلام به همین شیوه به فهم و تفسیر روایات پرداختهاند.