بخشی از مقاله

چکیده

امروزه اهمیت علم و دانش بر بشریت مخفی نیست، همه مکاتب بشری و ادیان آسمانی بر کسب علم و دانش تأکید دارند و پیشرفت و ترقی در مسیر علم را افتخار آمیز می شمرند. لکن بدون تردید دین مبین اسلام بیش از هر دین و آیین دیگری به علم بها داده و انسان ها را به تعلیم وتعلّم فراخوانده است. این مقاله به روش مروری-کتابخانه ای و به کمک اینترنت تهیه شده است و هدف آن بررسی جایگاه علم و دانش در دین اسلام است.از دلایل اهمیت دین اسلام به علم و دانش می توان به - به دلیل اهمیت دادن علم و دانش درلسان قرآن و ائمه دین علیهم السلام.

سفارش به خواندن در نزول اولین آیات بر پیامبرصلی االله علیه وآله. تعلیم وعلم آموزی، از اهداف بعثت حضرت رسول معرفی شده. بیان نیاز به دانش وعلم برای هر حرکت صحیحی. در اسلام، شرط قبولی عمل، علم ودانش است. ترغیب وتشویق به علم ودانش اندوزی بدون قید وشرط - اشاره کرد. علم و دانش فواید زیادی دارد. از فواید دانش؛ استفاده از ایات خداوندی، ایمان، استقامت و شکیبابی در ایمان و امور زندگی، اخرت طلبی، انفاق و ... است. همچنین از زیان های علم می توان به غرور و فتنه گری اشاره کرد.

واژگان کلیدی: جایگاه، علم ،دانش، دین،قران، اسلام

-1 مقدمه

اگر گفته شود دین اسلام، دین دانش و آموزش برای زندگی سعادتمندانه دنیوی و اخروی بشر است، سخنی ناحق، گفته نشده است. اهمیت علم ودانش در اسلام بقدری است که اولین کلمه ای که جبرئیل به پیامبر اکرم صلی االله علیه و آله گفت؛ این بود: »اقرأ« - بخوان - .بی گمان ارزش انسان در آموزه های قرآنی به دانش است؛ از این روست که تسخیر فرشتگان و هستی، زمانی برای انسان شدنی شد که خداوند به انسان اسمای خویش را تعلیم داد و انسان به دانش اسمایی آگاه شد. این آگاهی هر چند به شکل آگاهی حضوری و شهودی است که از آن به دانش وجودی نیز تعبیر می شود؛ زیرا در جان و وجود انسان جای می گیرد و بخشی بلکه همه وجود وی را شکل می بخشد که در تعبیر مولوی:

ای برادر تو همه اندیشه ای                                                          مابقی جز استخوان و ریشه ای

به خوبی تبیین شده است. با این همه، دانشی دارای ارزش است که انسان را به مقام خودش بازگرداند و از مقام هبوط، به عروج رساند و صعود دوباره ای را از خاک به عرش افلاک برین تا عرش سدره المنتهی آغاز کند.از این روست که قرآن ارزش و اعتبار آدمی را به دانش اسمایی دانسته است که دانش، توانایی و ظرفیت به همه آن چیزهایی است که خداوند را به خداوندی متصف ساخته است.آدمی با دانش اسمایی می تواند به کمال مطلق برسد. تفاوت اسما و صفات در خداوند با انسان در این است که اسما در خداوند عین ذات و ازلی و ابدی است و در انسان عین ذات نیست بلکه به شکلی عارض ذات و عنایت الاهی است. با این همه این انسان است که می تواند با دانش خویش به جایی برسد که کسی در هستی بدان دست نیافته است.«

-2 برابری خلقت و دانش

باید گفت؛ پیدایش علم و دانش با خلقت انسان برابری می کند و همواره بشر در صدد آن بوده که بفهمد و درک نماید. علم و دانش در زندگی انسان دارای جایگاه ویژه ای است. نقش علم در زندگی انسان این است که راه سعادت، تکامل و راه ساختن را به انسان می آموزد. علم، انسان را توانا می کند که آینده را همان گونه که می خواهد بسازد. علم مانند ابزاری در اختیار خواست انسان قرار می گیرد و طبیعت را آن چنان که انسان بخواهد و فرمان دهد می سازد.پیامبر اکرم صلی االله علیه و آله پیروانش را به فراگیری علم و دانش تشویق می کرد. کودکان اصحابش را وادار کرد که سواد بیاموزند. برخی از یارانش را فرمان داد زبان سریانی بیاموزند. این تأکید و تشویق ها در باره علم سبب شد که مسلمانان با همت و سرعت بی نظیری به جست و جوی علم در همه جهان پرداختند.

آثار علمی را هر کجا یافتند به دست آوردند و ترجمه کردند و خود به تحقیق پرداخته و از این راه علاوه بر این که حلقه ارتباطی شدند میان تمدن های قدیم یونانی و رومی و ایرانی و مصری و هندی و غیره، و تمدن جدید اروپایی، خود یکی از شکوهمندترین تمدن ها و فرهنگ های تاریخ بشریت را آفریدند که به نام تمدن و فرهنگ اسلامی شناخته شده و می شود.امروزه اهمیت علم و دانش بر بشریت مخفی نیست، همه مکاتب بشری و ادیان آسمانی بر کسب علم و دانش تأکید دارند و پیشرفت و ترقی در مسیر علم را افتخار آمیز می شمرند. لکن بدون تردید دین مبین اسلام بیش از هر دین و آیین دیگری به علم بها داده و انسان ها را به تعلیم وتعلّم فراخوانده است.ده ها آیه در قرآن کریم و صدها حدیث در مجموعه ارزشمند سخنان اهل بیت عصمت علیهم السلام در بیان اهمیت علم، جایگاه، تعریف، اقسام، شرایط و مسائل علم و آموزش و نیز مذمت جهل و آثار آن آمده است. با نگاهی گذرا به این مجموعه گرانسنگ و مقایسه آن با دیگر مکاتب، می توان دریافت که هیچ مکتبی این همه توصیف و تأکید، آن هم با این مضامین بلند و نورانی در باره علم ندارند.

-3 علم؛ وسیله قدرت یافتن کشورهای اسلامی

»باید کشورهای اسلامی از لحاظ علم و فناوری پیشرفت کنند. گفتم غرب و آمریکا به برکت علم توانستند بر کشورهای دنیا مسلط شوند؛ یکی از ابزارهاشان علم بود؛ ثروت را هم با علم به دست آوردند. البته مقداری از ثروت را هم با فریبگری و خباثت و سیاست به دست آوردند، اما علم هم مؤثر بود. باید علم پیدا کرد. روایتی است که فرمود: »العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه - «شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، ص . - 319باید علم پیدا کنید. علم که پیدا کردید، پنجه ی قوی پیدا خواهید کرد. اگر علم نداشته باشید، کسانی که دارای پنجه ی قوی هستند، دست شما را می پیچانند. جوان هاتان را به علم تشویق کنید؛ این کار ممکن است؛ ما در ایران این کار را کردیم.

ما قبل از انقلاب در ردیف هایآخرِآخرِ علمی دنیا قرار داشتیم، که هیچ نگاهی به طرف ما جلب نمی شد. امروز به برکت انقلاب، به برکت اسلام، به برکت شریعت، کسانی که در دنیا ارزیابی می کنند، گفتند و در دنیا منتشر شد که ایران امروز از لحاظ علمی در رتبه ی شانزدهم دنیاست - «مقام معظم رهبری، . - 1391اگر خداوند نسبت به جهان، علم نداشت؛ می توانست آن را اداره کند؟ أَنﱠ..»اللﱠهقَدْأَحاطَبِکلﱢشَیءٍعِلْما؛ خداوند متعال به احاطه علمی، بر همه امور عالم آگاه است« - طلاق، - 12آیا آصف بن برخیا، می توانست؛ بدون علم، تخت بلقیس را نزد حضرت سلیمان علیه السلام حاضر کند. »قالَالﱠذیعِنْدَهُعِلْمٌمِنَ الْکتابِأَنَا آتیکبِهِقَبْلأَیرْتَدﱠنإِلَیکطَرْفُک؛ کسی که دانشی از کتاب - لوح محفوظ - نزد او بود گفت: من آن را - تخت بلقیس را - پیش از آنکه پلک دیده ات به هم بخورد، نزد تو می آورم. - و آن را در همان لحظه آورد - «[نمل، - 40 عامل غلبه همه انبیاء بر مستکبران،

علم و دانش الاهی آنان بود.

-4 دلایل اهمیت علم و دانش در اسلام

-1 به دلیل اهمیت دادن علم و دانش درلسان قرآن و ائمه دین علیهم السلام.

یکی از گرایشهای فطری انسان حقیقت جویی است و یکی از توانایی های انسان قدرت شناخت واقعیات است. شناخت خود و جهان پیرامون یا به عبارت دیگر خودآگاهی و دیگرآگاهی از ویژگی های انسان است. انسان با آگاهی از خویشتن، قادر می شود چیزهای دیگر را بشناسد و حتی خداشناس گردد. خودشناسی مبدأ همه شناخت های ماست و کسی که خود را بشناسداولاً: ضرورت شناختهای دیگر بر او آشکار می شود، زیرا به غایت وجودی خود پی می برد و به ضعف و کاستی بالفعل خویش آگاه می گردد و ضرورت شناخت مسیر و شیوه حرکت به سوی مقصد را در می یابد وثانیاً شناخت های دیگر برای او ممکن می گردد. امیرالمؤمنین علیهالسّلام فرموده اند: کیف یعرف غیره من یجهل نفسه؛ - شرح غرر الحکم و درر الکلم، ج 4، ص . - 565 کسی که به خویشتن جاهل است چگونه غیر خود را می شناسد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید