بخشی از مقاله

چکیده

قرآن کریم، نخستین و اصیلترین منبع شریعت اسلامی و مبنای سنت و سبب حجیت آن، تفقه در دین را به عنوان گستره اندیشهای، استنباطی و عملکردی یک فقیه معرفی مینماید. فقه موجود با نگاه جزءنگرانه و نه نظامواره و فرآیندمحور نمیتواند هماهنگی با زمان مکان و پاسخگویی به هنگام را در پی داشته باشد. از اینرو این سؤال پیش میآید که فقه در تخاطب با قرآن به عنوان یکی از منابع استنباط حکم چه الگو و روشی را باید مد نظر قرار دهد تا دانش فقه بتواند به عنوان دانش مبنای مدیریت در سه عرصه فرد، جامعه و تمدن پاسخگوی نیازهای نوبهنو شونده جامعه معاصر باشد؟

فقیه نیازمند آن است که در سیر اجتهاد و فقاهت خویش در رجوع به قرآن، علاوه بر توجه به مباحث علوم قرآن چون صیانت قرآن، جواز نسخ، مکی و مدنی و ... و یا مباحث علم اصول چون مشتق، امر و نهی، عام و خاص و ... یک نظام اندیشهای مبنا یعنی تفقه در دین یا همان اندیشه دینشناخت پیشرفت را در نظر بگیرد.

.1 سرآغاز

»اندیشه ترقی«، اندیشه مضمونی »نقشه جامع علم« است؛ نقشه جامع علم همان »نقشه جامع اندیشه ترقی« است. »نقشه جامع پژوهش معطوف به توسعه« نیز از همین ایده برمیآید و از همین رهگذر میتوان رهسپار »دانش دینشناختی مبنای راهبری تغییر به سوی آرمان رشد« گردید.

.1    این نکته آموخته شده فصل اول آسان مینماید؛ اما اندیشه مزبور از »چشماندازی معرفتشناختی« همچنان در عرصه تکاپوی نهاد ملی دانش ایرانی اسلامی - چه حوزههای دینی و چه دانشگاهها - ، به مثابه خاستگاه بازفهمی دانشهای دروندینی و بیروندینی دیده نشده است، چنانچه این نکته به درستی دریافته شود، نوبت به تأمل دوم میرسد، یعنی »اندیشه و دانش دینشناختی مبنای راهبری تحقیق و توسعهای رشد«، یا »تفقه در دین« دریافته و در چارچوب آن پرداخت نظریه درونزای رشد، توسعه علوم، اندیشه دولت دینی و نیز پرداخت اندیشه حیات در جهان معاصر دیده میشود.

مدخل این نگرش آن است که »دین«، کیش و آیین حیات و »دین ابراهیمی«، کیش و آیین رویکرد به وجود برتر و »دیانت مصطفای نبی « کیش و آیین تفصیلی و نوبهنوشونده حیات جامع انسانی رو به آرمان رشد مبتنی بر اصول ثابت پیشنهادی این آیین است و تفسیر علوی دیانت انبیایی، همان الگوی عینی و تحقق یافته آن »آیین راهبر به رشد« است

2.    »دین«، »آیین رشد« و به این قرار شامل سامانه مبانی بینشی معرفتی، سامانه ارزشها و حقوق و سامانه روشها و الگوهای عملی و برنامهای و الگوهای توسعهای است. متکی بر این چشمانداز، اندیشه دینی اندیشه هدایت و آرمان رشد تعریف میشود و دانش جامع رشد، در ادبیات قرآنی روایت »تفقه در دین« نام دارد. »تفقه در دین« سامانه جامع ادراکی معطوف به رشد بوده، به سخنی دیگر تفقه در دین جرانِی شناخت هدایت دینی و بر این اساس، تفسیر رشد و فرآیند راهبری به سوی آرمان رشد و جاری در فرآیند مدیریت به سوی آرمان رشد است؛

3.    دانش نای سامانه جامعِ منجر به راهبری دانشبنیان تا خودتوانمندی قسطبنانِی جامعه مخاطب، در پاسداشت خودی رشدیافته خویش، همان »فقه در دین« است. قرآن کریم و حدیث، این گستره جامعه دانشی-رفتاری را توضیح میدهند. تعبیر »حکمت« معادل همین »فقه در دین« در نظر گرفته شده است؛

4.    سامانه جامع »تفقه در دین«، فراگیر همه حوزههای ادراکی حقیقی و اعتباری است. انواع حوزههای ادراکی یادشده از ادراکات حقیقی تجریدی - فلسفی کلامی - تا ادراکات تجربهپذیر حقیقی تا ادراکات غیر علمی غیر حقیقی - مانند علوم انسانی - تا ادراکات اعتباری و تا ادراکات حضوری، به تمامه در این سامانه جامع جغرافیایی حضور دارد؛

5.    این نظام جامع معرفتی، مستند پرداخت الگوی مطلوب، نقد وضعیت موجود و پرداخت نظام برنامه راهبردی است. به این قرار فرآیند تحقیق و توسعه دینشناختی، درون سامانه جامع تفقه در دین دیده میشود. فصل تحقیق و توسعهای تفقه در دین، همان گفتمان برنامهمند اندیشه دینشناختی ترقی است، از این رو ولایت تفقه در دین به طور خاص در عرصه تحقیق و توسعه دریافته و تجربه شده و به آزمون درمیآید؛

6.    در سامانه جامع معرفتی رشد، از جمله ادراکات اعتباری، دانشهای بایدهای رفتاری یا فقه در احکام است. فقهِ در احکام، »دانش استنباط احکام شرعیه فرعیه عملی از ادله تفصیلی« است. بخش نظامواره از سامانه تفقه در دین و به تعبیری بخشی نظامواره از دانشِ بنیان راهبری رشد است. »تفقه در دین«، نظام ادراکی مبنا وخاستگاه معرفتشناختی مجموع معارف دروندینی و از جمله، »فقه در احکام« است.

ما »الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت« را میخواهیم، و به تجربه در فرآیند مدیریت سه دهه انقلاب اسلامی دریافته ایم که الگوی مزبور، سامانهای سه وجهی از تحلیل وضعیت مطلوب و البته فراتر از فصل بایدهای رفتاری موضوعِ شناختهایمرسومِ فقه احکام - تا شناخت انتقادی توصیفی وضعیت موجود تا الگوی عملی - اهداف عملیاتی تا سیاست ها و راهبردها و برنامههای - توسعه ، با یک نظام ادارکی مبنا است. دانش فراگرِی همه این وجوه و لایهها، دانش مبنای راهبری دینشناختی تحقیق و توسعهای رو به آرمان رشد است. این دانش، ولایت دارد و نظام و نهاد دانشی آن، ولایتمدار است. در ادبیات دینی، این جریان اندیشهای، تفقه در دین و آن دانش جامع، همان »فقه در دین« نام دارد. اندیشه اجتهادی نیز در این راستا تحلیل معرفتشناختی میشود.

اندیشه فقه جامع اجتهادی در سه لایه تفقه در دین، فقه تشریعی و فقه احکام با روششناسیهای هماهنگ خویش، ما را به اندیشه مبنای مدیریت تغییر و ولایت فقیه جامع نزدیک میکند. ساختار درونی این گفتمان نیازمند تحلیل است و ایده فقه جامع و پژوهش اجتهادی فقه جامع در این بخش مهیاتر میشود. چیستی فقه در »نظریه جامع تحول خلاق« در یک سطح نگرش و به این قرار نظام ادراکی مبنای دینپژوهی ترقیپژوهی یا »الگوی جامع تفقه در دین«، اولین مبحث ضروری پیشبینی شده در این فصل است. شکل - 2 - ، این ساختار سه لایهایِ اندیشه فقه جامع اجتهادی و فرآیند فروکاهشی تاریخی میدان معنیشناختی فقه جامع به فقه احکام و در این راستا فروکاهشی تاریخی ولایت فقه جامع اجتهادی به ولایت فقه در احکام را نشان میدهد.

»فقه جامع«، در این الگوی جامع پیشرفتشناخت، دانش دینپژوهانه جامع با دادهها و اطلاعات پرپیشینه تاریخی در عرصههای گوناگون علوم و معارف دروندینی و از جمله فقه در احکام است. پرسش از چیستی این دانش، پرسشی معرفتشناسانه است و پاسخی اندیشهای میطلبد و نظام تولید دانش دینی حاجتمند دانستنِ آن است.

دانشورزی تمدنی در این دوره گذار تمدنی جامعه ایرانی و پاسداشت از میراث اندیشهای، دانشی و فرهنگ ملی و آیینی خویش و نیز اهتمام به عرصههای دانشی میانرشتهای مبنای راهبری تغییر و حوزههای دینی، برای خودآگاهی به داشته ستبر و پرمایه خود و بسط نظامواره دانشهای در اختیار خویش از سویی و عرصه برنامهریزی توسعهای برای فرآیند برنامهریزی و راهبری تحقیق و توسعهای خویش نیز از سویی دیگر، به دانش فقه جامع محتاجند، همچنانکه دانشپژوهان و نظام مدیریت ملی نیز برای تدبیر سلوک خویش، به این دانشِ تازه طرح شده در مجامع امروز دانشی و در عین حال ریشهدار در پیشینه آموزههای قرآنی و حدیثی و تعالیم بسیاری از اهل حکمت و خبرت دینی نیازمندند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید