بخشی از مقاله
چکیده
میراث معنوی و فرهنگی هر کشوری به عنوان مهم ترین مولفه های شناخت باور های کهن آن کشور محسوب می شود که به جهت شناسایی و پاسداری از آن می باید اهتمام ورزید . لذا در جستار پیش رو سعی بر این شده است که با تکیه بر نقل قول های عامیانه و مشاهده آیین های بومی و محلی زنده منطقه غرب ایران که توسط بانوان اجرا می گردد به بررسی باستان شناختی و تحلیل محتوای آنها بپردازیم .
باور های که در این جستار مورد بررسی قرار گرفته است از جمله نمونه های بارز تعلق خاطر انسان به جهان هستی و ذات طبیعی و طبیعت دوستی انسان است که همواره در باور های کهن و سنن زنده ما محفوظ بوده است. لذا تلفیق معنای کارکردی و کاربردی فلسفه زندگی و توجه به موجودیت آفرینش آیین ها از جمله فهوای معانی است که در این باور ها می توان شناخت که اگر به راستی و درستی معرفی گردند می تواند به عنوان یکی از پاردایم های مورد توجه علم گردشگری در جهان صنعت توریسم مورد توجه قرار بگیرد.
مقدمه:
»انسان شناسیبررسی« و مطالعه علمی انسان در بُعدی وسیع است.انسان شناسان آدمیان را به عنوان»موجودات زنده« و»مردم« با درنظرگرفتن ویژگی مشترک »فرهنگ« مورد مطالعه و تحقیق قرارمی دهند. این دانشمندان در مورد جوامع انسانی معاصر و رشد و توسعه انسان از قدیم ترین دوران به تحقیق می پردازند. این حوزه بزرگ و گسترده به برخی حوزه های فرعی تقسیم می شودکه عبارتند از: انسان شناسی جسمی و انسان شناسی فرهنگی - فاگان : . - 46 :1963 در سال 1962 لوئیس بینفورد دراثری ماندگارارتباط باستان شناسی وانسان شناسی رامطرح کرد.
از آن زمان باستان شناسان بسیاری به این دیدگاه روی آوردند که باستان شناسی شاخه ای ازانسان شناسی است و به گفته ی بینفورد : باستان شناسی، انسان شناسی در زمان گذشته است - دارک . - 20 : 1961 چرا که باستان شناسان جوامع باستانی را مورد بررسی قرارمی دهند و روشهای علمی و مفاهیم نظری را برای مطالعه و بررسی آثار و بقایای فرهنگی به کار می گیرند و تاریخ و پیشینه انسان را از دورترین زمان حیات موجودات زنده تا زمان حاضر کشف و بررسی می کنند. بنابر این در بسیاری از موارد باستان شناسی و انسان شناسی فرهنگی دارای اهداف مشترکی می باشند از این رو هدف از این پژوهش مطالعه و شناخت هویت فرهنگی زن منطقه غرب ایران بر پایه باور ها و آیین ها از منظر انسان شناسی فرهنگی است.
وجود شواهد باستانی و بقایای نمادین اسطوره شناختی که می توان از آیین ها و باور ها استنباط نمود، نشان دهنده ی این است که زنان غرب ایران، از گذشته تا امروز در زندگی اجتماعی خود پاسداران و حافظان نماد های آیینی واعتقادی بوده و هستند. با مطالعه »فرهنگ انسانی«و چگونگی سازگاری فرهنگی زن منطقه غرب ایران با محیط زندگی پیرامونش، می توان گفت که زن در این منطقه ی با روی آوردن به آیین ها و باور ها، جایگاه و هویت فرهنگی والای خود را حفظ نموده است. با تعاریفی که ارائه شداکنون می توان در یک ساختار نو به بیان اهمیت جایگاه هویت فرهنگی زن درمنطقه غرب ایران بر پایه باورها و آیین ها با دیدی موشکافانه و علمی پرداخت.
شواهد باستان شناختی و تبیین هویت فرهنگی زن :
مطالعه تطور و تحول زیستی انسان و تنوع میان جمعیت های مختلف زنده انسانی به ویژه با تکیه بر مفهوم »جنسیت« از مهمترین مسائلی است که در خصوص نقش اجتماعی جنسهای زیست شناختی زن و مرداز دیدگاه بسیاری از پژوهشگران حوزه ی انسان شناسی حائز اهیمت است. چنانکهدر» باستان شناسی، مباحث مربوط به جنسیت غالباً در نوشته های پژوهشگران زن محور به چشم می خورد.
این پژوهشگران بر این عقیده اند که باستان شناسی به طور اعم و باستان شناسی اجتماعی به طور اخص به نقش زنان در گذشته توجه کافی نمی کند و در برخی موارد الگو های جوامع امروزی را در مورد نقش اجتماعی جنسهای زیست شناختی جوامع گذشته تعمیم می دهد. - «دارک - 134 :1961 اگر در مطالعات باستان شناختی با رویکرد تئوریک پژوهشگران زن محور به مقوله جایگاه زن منطقه غرب ایران بنگریم، بدون تردید مهم ترین آثار شاخصی که می تواند ما را در مسیر شناسایی حقیقی جایگاه جنسیتی زن منطقه غرب یاری دهد، پیکر ک های انسانی است که از محوطه های دوران نئولتیک زاگرس مرکزی یافت شده اند.
نمونه هایی از این پیکرک ها از محوطه های باستانی تپه آسیاب ، تپه سراب، تپه گوران و گنج دره در کرمانشاه و تپه عبدالحسین در نهاوند به دست آمده اند. در میان محوطه های یاد شده تپه سراب کرمانشاه دارای بیش ترین تعداد پیکرک انسانی زن می باشد به طوری که "از میان 650 عدد پیکرک انسانی، 18 عدد پیکرک مرد و بقیه پیکرک زن هستند" - ملک شهمیرزادی : 1382، . - 248 بنابراین وجود همین پیکرک ها به عنوان کهن ترین شواهد و آثار باستان شناختی، اهمیت جایگاه فرهنگی زن منطقه غرب را نمایان می کند.
مشهور ترین پیکر ک انسانی به دست آمده از محوطه سراب پیکرک »ونوس سراب« است که شهرت جهانی دارد و تصویرآن به عنوان یکی از نمونه های برجسته هنری دوره نوسنگیدر تقریباً تمامی کتاب هایی که درباره هنر در دوران پیش از تاریخ نوشته شده است، آمده است. این پیکرک زنی را نشان می دهد که نشسته و پاهای خود را دراز کرده است. - ملک شهمیرزادی » - 248 :1382 برخی از پژوهشگران بر این باورند که نخستین اثری که از الهه زن کشف شده متعلق به دوره نئولتیک در حدود شش هزار سال پیش از میلاد متعلق به ونوس سراب است که امروز در موزه ایران باستان نگه داری می شود - «بیانی - 100 : 1363 پیکرک ونوس سراب و دیگر پیکر ک های به دست آمده از مناطق غربی ایران، می توانند نقش و جایگاه هویت فرهنگی زن را در این منطقه برای ما روشن سازند. به اعتقاد بر خی از باستان شناسان پیکرک انسانی زن سراباحتمالاً یک پیکرک دینی است که ویژگی های مذهبی را با خود همراه دارد و به صورت الهه مادر جایگاه آیینی داشته است.
به ویژه این که برخی از پیکرک های یافته شده، بدون سر هستند و پژوهشگران زیادی بر این باورند که نذر کننده بعد از برآورده شدن نذرش سر پیکرک را از تنش جدا می ساخته است. وجود کثرت پیکرک های انسانی زن نسبت به پیکرک های مرد مکشوفه از محوطه های زاگرس مرکزی و یا منطقه غرب ایران این سؤال را در ذهن متبادر می سازد که چرا تعداد پیکرک های زن نسبت به پیکرک های مرد بیشتر است؟ به وضوح آشکار است که این پیکرک های آیینی معرف جایگاه بی بدیل زن و نشان دهنده ی ارزش والای مقام زن در جوامع باستانی منطقه غرب ایران بوده است که به صورت تقدس ایزد بانوان و یا الهه ها در آمده است و در قالب مراسم آیینی و اعتقادی تا به امروز در این منطقه مورد توجه قرار گرفته است. با وجود این شواهد باستان شناختی، اهمیت جایگاه فرهنگی زن در منطقه غرب ایران کاملاً مشخص می گردد.
»در اوایل هزاره چهارم پ.م »کهن ترین مهرهای کامجویی و یا پیوند مقدس زناشویی با مضامین تخیلی و افسانه ای و اساطیری ،که در نوع زیبندگی و خلوص توأم با نگرش فلسفی نسبت به زندگی و ادامه حیات ، در کاوشهای تپه گورا - بین النهرین - تپه گیان نهاوند کشف می شوند. نقش این مهر ها به طرزی ساده و به وسیله خطوط ، به سبک واقع پردازی مخصوص آن دوران ، زن و مرد را در کنار یکدیگر ایستاده، یا مرد در پی زن و یا به صورت رمزی دو موجود نر و ماده را با یک تنه نشان می دهد. در مهری که در کاوش تپه گیان به دست آمده است، زن و مرد از ناحیه شانه بهم متصل اند.
در این نقش پیوند مستقیم زن و مرد مسجل است. - «بیانی - 101 : 1363 »در اواسط هزاره سوم پیش از میلاد عقاید بابلی همراه با خدایان و الهه ها و مظاهر شان مورد پذیرش کاسیان قرار گرفت. قوم کاسی در منطقه غرب فلات ایران در منطقه کوهستانی - کرمانشاه و لرستان - ساکن بودند . در این دوره بسیاری از الهه ها برهنه در کنار زوج خود دیده می شوند. زیرا نزدیکی خدای بزرگ و الهه باروری لازم است تا انسان و حیوان در سایه حمایت خدایان از رویه آنان پیروی کرده و به زاد و ولد بپردازند. - « بیانی - 107 : 1363 در نقش باروری زن به شکل الهه ای مجسم می گردد، چرا که زن خود بخشی از طبیعت است و هیچگاه انسان خود را جدای از طبیعت نمی داند.
همواره در ذات غریزی و اندیشه انسانی، زن جایگاه بی مانندی داشته است و این موضوع برای زن منطقه غرب نیز صدق می کند مسلماً. دور از این اندیشه نبوده است که زن را به صورت پیوند دهنده عناصر طبیعی تصور نمایند. عناصر مختلف طبیعی که موجب بارش باران رحمت و عدم خشکسالی برای سر سبزی و باروری گیاهان گردند تا وسیله معاش انسان و حیوان فراهم گردد و نسل انسان باقی بماند وزندگی و تلاش که همه در پرتو مهر و محبت زن جاری است، ادامه یابد. در این مقام است که زن به عنوان مظهر خدایان بتواند نقشی آرمانی و آیینی در باورها ایفا نماید. زن منطقه غرب ایران نیز با توجه به جایگاه ایزدی خود به مثابه باروری و تولید کنندگی در صورت نمادین در آثار باستانی چون مهر ها و شواهد باستان شناختی جلوه می کند و به لحاظ اعتقاد و ارزش الهی، این جایگاه را از این دوران به بعد حفظ می نماید.
همچنین می توان اهمیت جایگاه زن خداگونه منطقه غرب را در آثار و شواهد باستان شناختی از هزاره های دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد در اقوام لولوبی ، مانایی و مادی نیز مشاهده نمود. به عنوان مثال در نقش برجسته مشهور " آنو بانی نی " در سرپل ذهاب که نقش الهه ایشتار به دنبال تأثیرات بین النهرینی در مقام قدرت و در مقام ایزدی که قدرت دربند کردن را داراست، رخ نمایی می کند. این الهه ای است که در این ناحیه نفوذ ایزدان و آیین بین النهرینی را تفسیر می نماید.
همچنین دره های زاگرس در استان های کرمانشاه و لرستان با خرمی و سرسبزی طبیعی خود جایگاه مناسبی برای پدیدار شدن یا گسترش آیین های مذهبی بوده است. به همین دلیل قلمرو پرستش ایزدبانو آناهیتا ایزد آبها، باروری،برکت بخشی و فراوانی در غرب و جنوب غربی ایران بیش از سایر مناطق باستانی این سرزمین است. اشیاء بسیاری از مقابر اقوام ساکن در دره های زاگرس و نیز اشیاء نذری نظیر سنجاق های سربند ، آویزهای درشت گردنبند، بازوبند، سربند، زینت آلات زین افزار و ظروف از معبد سرخدم لرستان به دست آمده که نقش این ایزدبانو - آناهیتا - به اشکال مختلف بر آنها حک شده است.