بخشی از مقاله

چکیده

در این نوشتار ارزش ذاتی علم مورد توجه قرار گرفته و حدود و ثغور آن تحلیل شده است؛ ثابت شده است علم، تابع مصالح واقعی انسان است و اگرچه نمیتوان از کلّی علم سلب حجیت نمود اما علومی که فاقد این مصالح باشند و یا در خودِ یک معرفتی و راههای رسیدن به آن، مفسدهای وجود داشته باشد، شارع و قانونگذار میتواند آن علم را فاقد ارزش و بیاعتبار بداند. علوم و معارف تا زمانی که تأمینکننده مصالح واقعی انسان باشد دارای اعتبار است و علم به خودیخود دارای فضیلتی نبوده و ارزش آن تابع اثر آن - تأمین مصالح افراد - میباشد. منظور از مصلحت نیز، آن مصالحی است که سعادت و کمال انسان را در دنیا و آخرت تأمین نماید لذا هر علمی که واجد این خصوصیت باشد ارزشمند و در غیر اینصورت فاقد اعتبار است. این مهم در بحثهای تمدنی و برنامهریزی برای مدیریتهای کلان اعم از مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، آموزشی و... ثمره خود را نشان خواهد داد.

مقدمه

امروزه انسان با شناخت جهان و ویژگیهای پدیدها، اعم از خود و دنیای بیرون، دروازههای تفکر و پیشرفت را به روی خود گشوده است. سرعت تبادل اطلاعات، حمل و نقل، اختراع ماشین، صنعت چاپ، توسعه پزشکی و... زندگی جدیدی را پیش روی انسان قرار داده و تحلیل او از علم و معرفت را متأثر ساخته است. اندیشمندان بسیاری درباره ارزش و منزلت علم و همچنین دربارهوجود و عدم وجودِ اصالت برای علم، بحثهای مفصلی داشتهاند. برخی بر ساینتیسم به معنای اصالت علمِ متکی بر تجربه، تأکید داشتند و برخی دیگر بر ناکارآمدی چنین تفکری اصرار دارند.

این مهم از آنرو بر اهمیتش افزوده میشود که درتشکیل تمدّن، ارزشگذاری علم، بیشتر خود را نشان خواهد داد. چراکه با نگاه تمدنی، میخواهیم جایگاه انسان و نحوه مواجهه او با جهان، چگونگی اداره زندگی بشر در تمامی عرصهها را تبیین کنیم. از آنجایی که علم در اساس و شالوده هر تمدنی نقش اساسی دارد، نگاه ما به علم و ارزشگذاری آن در تمدن اسلامی بسیار مهم خواهد بود. درباره علمزدگی و ساینتیسم و پیشینه آن مقالات زیادی نوشته شده است؛ در این نوشتار جایگاه علم و نسبت آن با ساختار وجودی انسان و حدود و ثغور ارزشگذاری و حجیت آن بررسی میشود و به این پرسشها پاسخ داده میشود که آیا حجیت علم، ذاتی آن است؟ و اینکه قانونگذار میتواند معرفتی را فاقد ارزش و حجیت بداند یا نه؟ ملاک و ضابطه در حجیت و ارزشگذاری علم از نگاه اسلام چه چیزی میتواند باشد؟

در این نوشتار ثابت میشود که علم و معرفت، تابع مصلحتجویی و مفسدهگریزی است که این ویژگی در نهاد انسان و عامل حرکت او میباشد. از اینرو آنچه اصالت دارد مصلحت1 است نه علم؛ اگر معرفتی با مصالح افراد مغایرت داشته باشد یا اینکه در طریق رسیدن به آن معرفت، مفاسدی وجود داشته باشد، قانونگذار و شارع مقدس میتواند آن معرفت را فاقد ارزش و حجیت بداند. اگرچه هدف این نوشتار بحث از پیشینه و عوامل علمزدگی و تقابل آن با دین نیست اما بهصورت کوتاه اشارهای بدان کرده سپس به تحلیل علم و ارزش آن از نگاه این نوشتار پرداخته خواهد شد.

.1  ساینتیسم و علممداری

اهمیت علم و تجربه بشری، امری غیر قابل انکار است چراکه با آن، زندگی بشری سامان گرفته و نیازهای آدمی تا اندازه زیادی پاسخ داده میشود. دین اسلام نیز بر اهمیت اندیشه و علم تأکید دارد؛ در قرآن کریم آیات فراوانی انسان را به تعقل و منظور از مصلحت اعم از مصالح مادی و معنوی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید