بخشی از مقاله

چکیده

با گسترش علوم تجربی و آشکار شدن برخی تعارضات ظاهري بین گزاره هاي این دانشها و قرآن کریم، در بین اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان واکنشهاي گوناگونی در قبال این مسئله ایجاد شد. برخی با واقعی پنداشتن این تعارضات، آن را دستاویزي براي حمله به ساحت قرآن کریم قرار دادند. برخی نیز، با پذیرش این پندار، با طرح راه حلهایی همچون عرفی بودن زبان قرآن و یا حقانینت علم ظاهري در قران، به دفاع از ساحت مقدس قرآن پرداختند. اینان بدون توجه به پیامدهاي پذیرش این راه حلها، در مستند کردن راه حلهاي خویش کوشیدند. مسئله تعارض ظاهري برخی گزاره هاي علمی با قرآن، از راه هاي دیگري قابل رفع باشد، راهکارهایی که هیچ پیامد سوئی نیز به دنبال ندارد. این مقاله با تبیین دیدگاه قائلین به تعارض واقعی گزاره هاي علمی و قرآن، به نقد این دیدگاه و مستندات آن می پردازد.

واژگان کلیدي: قرآن، علم ظاهري، علم واقعی، حقانیت

تبیین مسئله:

یکی از نویسندگان معاصر با پذیرش وجود تعارضات واقعی بین قران و علم، در تبیین آن می نویسد: »با توسعه علوم تجربی و آشکار شدن تعارض پاره اي از دستاوردهاي آنها با آیات قرآن رویکردهاي مختلفی در قبال این رویداد در میان مسلمانان پدیدار شد. ایشان در بیان مسئله نیز این ادعا را با عبارت دیگري تکرار می کند و می نویسد: »در پاره اي از آیات قرآن به طور ضمنی درباره جهان بیاناتی آمده است که با دستاوردهاي علوم تجربی سازگاري ندارد بلکه با نگاه ظاهري و اندیشه ابتدایی بشر که به دوران قبل از توسعه علوم تجربی تعلق دارد، سازگاراست.« - نکونام، حقانیت علم ظاهري در قرآن، مجموعه مقالات نخستین کنگره بین المللی قرآن کریم، انسان و جامعه، مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی -

این نویسنده، از جمله کسانی است که واقعی بودن تعارض قرآن و علم را مفروض دانسته، معتقد است که تا قبل از پیشرفت علم، تعارض مخفی بود و اگرعلم پیشرفت نمی کرد همچنان مخفی می ماند و بنابراین شاید امروزه هنوز تعارضاتی باشد که گذر زمان و پیشرفت علم، آنها را آشکار خواهد کرد. او با بیان اینکه در قرآن مطالب مخالف علم یافت می شود ولی این مسئله به معناي بطلان قرآن نیست، می نویسد: »آنچه در این مقاله در مقام بیان هستیم، این است که اساساً، چنان نیست که مخالف علم باطل باشد.« ایشان در استدلال بر این نگرش، به طرح مسئله زبان قرآن پرداخته و می نویسد: »قرآن کتاب علمی نیست و به زبان علمی سخن نگفته است تا مخالفت قرآن با دستاوردهاي علمی خللی در قرآن ایجاد کند.«

عرفی بودن زبان قرآن از اصلی ترین پایه هاي استدلال ایشان است؛ زبانی متناسب با عرف زمان نزول قرآن و دور از واقعیات علمی. ایشان معتقد است: »قرآن به زبان متعارف عرب حجاز عصر پیامبر - ص - سخن گفته و نظر به این که دانش آنها از جهان بر نگاه ظاهري آنان مبتنی بود، بیانات قرآن هم با همین نگاه است و این نگاه هم حق است؛ چون از منظر دیگري متفاوت از نگاه علمی به جهان می نگرد.«سپس ایشان آیات دوم سوره شمس و چهلم سوره یس را که از حرکت ماه و خورشید سخن می گوید، به عنوان نمونه هایی از تعارض قرآن با علم معرفی می کنند و قائلند، واقعی و علمی تصور کردن این گزاره ها، با بلاغت قرآن ناسازکار است؛ زیرا بیان نکات علمی غیر قابل فهم براي عرب زمان نزول قرآن، عدم رعایت مقتضاي حال مخاطب را به دنبال دارد.براي تحلیل دیدگاه این نویسنده، به دسته بندي ادعاها و سپس، نقد آن خواهیم پرداخت.

.1 علمی نبودن قرآن

این نویسنده معتقد است چون قرآن کتاب هدایت است نباید از آن انتظار مطالب علمی داشت. ایشان می نویسد: »قرآن کتاب علمی نیست و به زبان علمی سخن نگفته است تا مخالفت قرآن با دستاوردهاي علمی خللی در قرآن ایجاد کند.« این اندیشه و گفتار از چند جهت قابل تامل است.

اول اینکه: ما نیز می پذیریم که قرآن کریم کتاب علم نیست، اما کتاب علم نبودن قرآن، با علمی سخن نگفتن که مراد نویسنده است، متفاوت است. ما معتقدیم، اگرچه قرآن کتاب علم نیست ]یعنی کتاب فیزیک و شیمی و نجوم نیست[ ولی هر جا در راستاي اهداف هدایتیش نکتهاي علمی را مطرح کرده، کاملا مطابق با واقع و حق است. اما منظور نویسنده، از علمی سخن نگفتن قرآن چیست؟ آیا منظور، عدم تقید خداوند متعال به مطابق بودن گفته هایش با واقع است؟ و اگر در مواردي، یافته هاي بشري با آیات قرآن هماهنگ بود، اتفاقی و نادر است؟ در این صورت باید موارد متعددي از هماهنگیهاي آیات قرآن با یافته هاي نوین بشري در حوزه علوم طبیعی را توجیه کند.

دوم اینکه: این نگرش نتیجه برخی استبعاداتی است که نویسنده، نسبت به پاره اي از مفاهیم قرآنی همچون جن، شیاطین، استراق سمع و رجم شیاطین دارد. عرفی و غیر علمی دانستن زبان قرآن در مورد گزاره هاي علمی، براي یافتن محملی براي پذیرش این مفاهیم است؛ مفاهیمی که وي می پندارد در صورت واقعی و حقیقی دانستن آنها، قابل پذیرش نیستند. این نوع نگرش سابقه طولانی دارد و می توان نمونه هایی از آن را در مورد مفسرانی که به تحلیل مادي معجزات و خوارق عادات ذکر شدن در قرآن می پرداختند، مشاهده کرد. مفسرانی همچون محمد عبده، که با تحلیلی مادي سعی در توجیه و آسان نمودن پذیرش ماجراي اصحاب فیل دارند و می نویسند: »روز دوم در سپاه ابرهه، بیمار حصبه و آبله پیدا شد و صحیح است که ما اعتقاد داشته باشیم که این پرندگان، از جنس مگس وامثال آن بوده که خاك مسمومی را حمل میکردند و به وسیله باد حمل شد، تا با این حیوانات - فیلها - اصابت کرد و وقتی به بدن آنها تماس گرفت، داخل بدن آنها شد و بیمار شدند و... - « تفسیر جزو عم، ص - 158 و یا از این نمونه ها می توان به نویسندگانی که امکان عبور حضرت موسی - ع - از وسط رود را براساس جزر و مد آب تفسیر می کنند یا فرشتگان را نیروهاي طبیعی می دانند،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید