بخشی از مقاله
چکیده
بررسی تعارض ظاهری نظریه ی تکامل انواع با بعضی از تعالیم دینی، از مهم ترین مسائل جدید کلامی است. به دنبال طرح نظریه ی تکامل، عده ای از متکلمان غربی، مسائلی از قبیل مدبرانه بودن آفرینش، اشرفیت انسان بر سایر موجودات، ارزش ها و تعالیم دینی را به چالش کشیدند. از این رو اندیشمندان مسلمان کوشیدند راه حلی مناسب برای رفع تعارض تکامل با تعالیم دینی ارائه دهند و در این مسیر از قرآن کریم که به اعتقاد همه ی مذاهب اسلامی؛ از هر گونه تحریف و دستبردی مصون بوده است، استفاده کردند.
آیات آفرینش الهی، هیچ نصّ صریحی مبنی بر ثبوتی بودن یا تحولی بودن خلقت انسان ندارند، همین امر سبب شده است که متفکرین مسلمان بر اساس ظواهر آیات، آراء و دیدگاه های متعدد و حتی متفاوتی ارائه دهند. پژوهش حاضر پس از بیان اجمالی نظریه ی داروین، با روش توصیفی و تحلیلی، به دسته بندی و بازخوانی آیات مربوط به آفرینش انسان می پردازد و سپس روش شهید مطهری را به منظور حل تعارض ظاهری علم و دین، در زمینه خلقت انسان تبیین و بررسی می کند. روش حل تعارض از طریق تفکیک زبانی را می توان روشی موفق دانست که با حفظ توانایی و پویایی اندیشه ی دینی و پرهیز از جمود گرایی و در عین حال با حفظ خلوص و قداست متون دینی به حل تعارض ظاهری نظریه تکامل و آیات قرآن کریم نائل آمده است.
-1 مقدمه
طرح فرضیهی تکامل زیستی موجودات زنده به طور نظام مند، اگرچه در حوزهی علوم طبیعی شکل گرفت، لیکن تأثیر آن بر سایر حوزه های علمی و فکری، از جمله الهیات، روانشناسی، اخلاق وغیره، واقعیتی است که نباید مورد بی توجهی و غفلت اندیشمندان و پژوهشگران قرار گیرد. حوزهی الهیات و علم کلام نیز، به نوبهی خود تأثیر زیادی درفرضیهی تکامل پذیرفته است، زیرا تا قبل از طرح این فرضیه، تفکر غالب بر این بود که انواع موجودات زنده جهان، به همین شکل کنونی و با خلقت دفعی پا به عرصه وجود گذاشته اند و در آفرینش موجودات، طرح و تدبیر قبلی وجود داشته است.
پس از طرح نظریه تکامل، بسیاری از مفروضات و مسلّمات حوزهی علوم دینی با چالشی جدّی روبرو شد؛ زیرا طبق این فرضیه، موجودات زنده، طیّ فرآیند انتخاب طبیعی، بر اثر تکامل تدریجی نخستین موجود تک سلولی بهوجود آمدهاند و انسان نیز حاصل تکامل تدریجی موجودات پستتری است که پیش از او پا به عرصهی حیات گذاشته بودند. به عبارت دیگر طبیعت بیجان و فاقد شعور، عامل ایجاد و شکلگیری تنوع عظیم جانداران و گیاهان شناخته شد. به این ترتیب برهان نظم، که خالقی مدبّر و توانا را عامل ایجاد نظم در هستی میدانست، مورد چالش قرار گرفت.زیرا اینطور به نظر میرسیدکه این خود طبیعت و عناصر فاقد شعور آن هستند که انواع موجودات زنده را به وجود آورده اند و هر عضوی را در جای خود قراردادهاند.
-2 داروینیسم
داروین در سال 1809 میلادی زاده شد و در آغاز عمر، علم پزشکی و سپس علم دین آموخت؛ امانه به علم پزشکی شوق داشت نه به ادای وظایف کشیشی راغب بود، بلکه چون آگاه شد که یکی از کشتیها سفر دور دنیا در پیش دارد، برای سیاحت جهان از مسافران آن کشتی شد و چندین سال دریاها و خشکیها را پیمود و مشغول مطالعات علمی شد و در چگونگی خلقت و احوال گیاهان و جانوران مطالعه کرد و چون از سیاحت به کشور خویش بازگشت، بیش از بیست سال در مشهودات خود - که یادداشت کرده بود - تأمل و تفکر و تحقیق نمود و با جمعبندی آنها، متارکهی بینشهای کهن و پذیرش تفکر نوین، یعنی نظریه تحوّل انواع را نتیجه گرفت و بر این اعتقاد شد که تمام موجودات در اثر تکامل به یکدیگر مبدل میشوند و هیچ نوعی بدون مقدمه و به صورت دفعی آفریده نشده است. وی در سال 1837 میلادی روزنامهای منتشر نمود. داروین برای تأیید و پذیرش نظریهی ترانسفورمیسم، آزمایشهای خود را در زمینهی جنینشناسی جانوران، مراحل تکامل اجداد جانداران طبق شواهد سنگوارهای و شباهت ساختمان جنین انسان با ماهی و قورباغه، به طبیعت شناسان روزگار خود عرضه کرد و مدرکی برای خویشاوندی انسان با شاخهی جانداران ارائه نمود.
-3 قرآن و آفرینش انسان
آیات مربوط به آفرینش انسان را به طور کلی میتوان به دو گروه تقسیم کرد؛ گروه اول، آفرینش انسانهای پس از حضرت آدم - ع - و به عبارتی خلقت ثانویه را بیان میکند و گروه دوم، به خلقت آغازین و اولیهی آدم اشاره دارد.
-1-3 آدم و حوا، پدر و مادر انسان ها
در قرآن آیاتی وجود دارد که خلقت انسان را از »نفس واحده« میداند. اهل لغت نفس واحده را »موجود واحد« ترجمه می-کنند: چنانچه به گفتهی راغب: و یحذرکم االله نفسه فنفسه ذاته؛ و خدا شما را از نفس خویش برحذر میدارد، یعنی از ذات خویش. - راغب اصفهانی، 1426، ص - 503 همچنین ابن منظور گوید:می النّفس یعبّر بها عن الإنسان جمیعه کقولهم عندی ثلاثه أنفس و کقوله تعالی أن تقول نفس؛ از تمام وجود انسان به »نفس« تعبیر میشود، مانند این گفتار که نزد من سه نفس - سه انسان - وجود دارد.