بخشی از مقاله
چکیده
همواره یکی از دغدغه های نویسندگان برای نگارش متون نمایشی پیدا کردن سوژه مناسب است. یکی از این سوژه ها میتواند اشعار حبسیه و حبسیه سرایان باشند، زیرا این گونه اشعار در خود ظرفیتهای نمایشی بسیار قوی دارند. شش عنصر تراژدی در اشعار حبسیه یافت میشود که از انها میتوان در نگارش متون نمایشی استفاده نمود و آثار بیبدیلی را خلق کرد.
کلید واژهها: زندان نوشته - حبسیه - ، زنداننامه، ادبیاتتغزلی، ادبیاتفارسی، ادبیاتدراماتیک، جربزههای نمایشی.
مقدمه
در انواع ادبیات ، شعر به عنوان عنصری مهم ، همواره در کانون توجه قرار داشته. ادبیات انواع گوناگونی دارد مانند : ادبیات تعلیمی ، ادبیات نمایشی ، ادبیات اپیک یا حماسی و ادبیات غنایی.ادبیات تعلیمی: دستورالعملهایی بوده که به آموزش یک فن یا هنر خاص اختصاص داشته است. قدیمیترین نمونه از این دست، شعری از هسیود یونانی ، قرن هشتم قبل از میلاد - است که تجربههای خود را در کشاورزی به برادر خود میآموزد. ویرژیل شاعر رومی نیز منظومهای دارد که موضوع آن چگونگی اداره مزرعه و نگهداری از آن است. ادبیاتتعلیمی در زبان فارسی نیز نمونههایی دارد از جمله: نصاب الصبیان ابونصر فراهی. اما ادبیاتنمایشی گونهیی از ادبیات است که در قالب نمایش بر روی صحنه میآید.
ادبیات حماسی نوعی از اشعار و داستانهای وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگیها وافتخارات و بزرگیهای قومی یا فردی است، به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان گردد. ادبیاتغنایی یا لیریک که در لغت یعنی آوازخوانی و سرود. در اصطلاح به اشعاری گفته میشود که به بیان احساسات و عواطف شخصی پرداخته است، یعنی تمام انواع احساسات، از نرمترین آن تا درشتترین آن، با همه واقعیاتی که وجود دارد. شعرغنایی در فارسی در قالب، غزل، مثنوی، رباعی، دو بیتی و حتی قصیده و حبسیه مطرح میشود.
در میان این اشعار حبسیهها از اهمیت ویژهای برخوردار هستند، زیرا توسط شاعرانی سروده شدهاند که در بند اسارت هستند و تصاویر ارائه شده در ابیات آنها با تصاویر ارائه شده شاعران خارج از حصر بسیار متفاوت است. در این مقاله سعی شده به برسی ابعاد لیریک و دراماتیک اشعار سروده شده توسط شاعران دربند پرداخته شود.یک نویسنده در حوزه ادبیاتدراماتیک از کدام وجوه اشعار حبسیه میتواند استفاده کند؟ آیا این اشعار قابلیت دراماتیزه شدن را دارند؟متاسفانه در ادبیاتدراماتیک به این وجه از ادبیات - حبسیه ها - بسیار کم توجه شده، در حالی که این وجه از ادبیات جربزه و استعداد بسیاری برای تبدیل شدن به نمایش را برخوردار است.
حبسیهها توسط ادیبانی سروده شدهاند که خود در بند و زندان گرفتار آمدهاند و از تنها داشته خود که همان ادبیت است به بیان حال و هوا و احساسات خود برآمدند. شعر به عنوان خمیرمایه نمایش همواره در ادبیاتدراماتیک کمتر استفاده شده است. نمایش جوهره اصلی زندگی و بازنمایی طبیعت است. اشعار نیز از زندگی طبیعی سخن میگویند و آینه طبیعت هستند و شاعر با الهام از طبیعت و زندگی شعر میسراید.
پس آیا با توجه به این مسائل میتوان حبسیهها را دستمایه بازنمایی بخشی از زندگی دانست؟ اشعار همواره نوید دهنده زندگی خوش، عشق ، امید هستند و ادبیات دراماتیک از این عناصر برای بازخلق زندگی انسان استفاده می نماید. ولی آیا حبسیه ها که دارای فضاها و تصاویری موهوم و خشن ، اندوه ، نا امیدی هستند ، می توانند خمیرمایه خلق آثار دراماتیک باشند؟ اگر قبول کنیم که زندگی سرشار از رویدادها و اتفاقات خوش و ناخوش و لحظات تلخ و شیرین است و ادبیات باید آئینه تمام نمای آن مظاهر باشد پس حبسیهها هم یکی از تجلی گاههای این عواطف هستند و باید به آنها بیش از پیش پرداخت شود.
زنداننامه یا حبسیه چیست؟
شعر فارسی در آغاز پیدایش خود به سه دسته هجائی، ترانک و ترانه تقسیم میشود که از نظر موضوع فاقد جنبههای حماسی و نمایشی بوده. اما در یونان باستان و از زمان ارسطو شعر به سه دسته تقسیم میشود که این سه دسته سر آغاز انواع ادبی نام گرفت.شعرو ادب حماسی شعر حماسی قصه دلاوریها و پهلوانیهای یک قوم یا یک ملت است. این نوع شعر به صورت داستان روایت میشود و جنبه حماسی و قهرمانی، ملی و اساطیری دارد. در این نوع شعر عوامل و عناصر فوق طبیعی و غیر مادی به چشم میخورد. قهرمانان این نوع شعرها اغلب روئینتن هستند و البته دارای یک نقطه ضعف. با شعر حماسی با عقاید و نظرات و تمدن و اخلاق یک ملت آشنا میشویم.
در شعر حماسی با ابهام زمان و مکان روبهرو هستیم و این خصلت لازمه منظومه حماسی است، زیرا با وجودیکه در داستانهای حماسی تاریخ نقش دارد اما وضوح و صراحت زمان و مکان وقایع، داستان را به تاریخ واقعی نزدیک میکند و این امر از ارزش حماسی شعر میکاهد .از ویژگیهای دیگر شعر حماسی این است که شاعر از عواطف و احساسات خود چیزی نمیگوید و فقط به روایت قصه به همان صورت که هست میپردازد. از منظومههای حماسی میتوان به شاهنامهفردوسی و الیاد و اودیسه اثر هومر اشاره کرد.
ادبیات و شعر نمایشی این نوع شعر به کمک حرکات نمایشی روی صحنهنمایش بیان و روایت میشود. این نوع ادبیات خود به دو نوع تراژدی و کمدی تقسیم میشود. در نمایش کمدی یا خنده انگیز، هدف تذهیب نفس و اصلاح معایب بشر است مانند نمایشنامه غوکان اثر آریستوفان اما در تراژدی یا فاجعهنامه نمایشنامه به دور از خنده، قصهای هولناک و شوم را روایت میکند که هدف آن برانگیختن حس ترس و شفقت در مخاطب و تذهیب اوست.
شعر و ادب غنایی :غنا در لغت به معنای سرود و آواز است و در اصطلاح، شعری است که بیانگر احساسات و عواطف گویندهی آن باشد. احساس شخصی بدان معنی که از روح و احساس شاعر مایه گرفته باشد، و به اعتبار اینکه شاعر فردی است از اجتماع، لذا روح او نیز در بسیاری از مسائل با تمام جامعه پیوند دارد و زبانش گویای غمها و شادیهایی است که میان وی و افراد اجتماعش مشترک است.
شعر غنایی درست نقطه مقابل شعرهای حماسی و نمایشی است، زیرا به امور خارجی نمیپردازد. در یونان باستان با نواختن سازی به نام آواز های عاشقانه سر میدادند به این سبب آن را یعنی آوازی و غنائی نامیدهاند. اما حبسیه یا زنداننامه یکی از اقسام شعرغنایی است، که بیشتر اجزایش را شکایت و حسب حال - بث الشکری - تشکیل میدهد. اما از نظر زرینکوب این قسم از شعر جزو مرثیه قرا میگیرد و در کتاب - - شعرو ادب پارسی - - نوشته زینالعابدین موتمن تحت عنوان - - حسب حال و شکوی - - قرار گرفته است.
گاه شاعر به خاطر مسائلی به بند کشیده می شود، در چنین شرایطی اشعاری میسراید که در آن ناراحتی و احساس خود را از به اسارت در آمدنش بیان میکند. این عمل به خاطر آن است تا دیگران را تحریک به آزادی خود کند، مخصوصا بزرگان و منصب دارانی که توانایی این کار را دارند. در این اشعار عنصر اصلی، احساسات و عواطف است. بنابراین این قسم از شعر یکی از انواع خوب ادبیات غنایی محسوب می شود. فرشیدور درباره زنداننامه می نویسد از لحاظ معنی حبسیه را از اقسام شکایتنامه ها باید بشمار آوریم که خود از انواع فرعی شعرهای غنایی است و برای پژوهش دقیق درباره این نوع باید آن را همراه با بثالشکویها و حسب حالها بررسی و مورد مطالعه قرار دهیم زیرا شکایت از زندان خود نوعی شکایتنامه است.