بخشی از مقاله
چکیده
هدف مقاله حاضر بررسی شیوه حبسیه سرایی علی بن جهم و خاقانی شروانی است، مسأله اصلی آن ، وجوه اشتراک و افتراق مضامین ،صور خیال و بیان شاعرانه آن ها در سرودن حبسیه است که به روش تحلیل محتوا انجام گرفته است.
علی بن جهم، شاعر عصر متوکل ، از ندیمان دربار خلیفه عباسی و قربانیان دسیسه و انتقام بدخواهان و مخالفان است . محور اشعار او بیان و اثبات بی گناهی ،افشای دسیسه های مخالفان و تهدیدات آن هاست . او زندان را مانع رواج اشعار و اندیشه خود نمی داند.
خاقانی هم در قصاید خود دربیان احساس خود نسبت به دشمنان و بدگویان واثبات بی گناهی خود می کوشد و در اشعارش از حوزه های معنایی گوناگون ، ازجمله نجوم ، نرد ... و شگردهای ادبی چون تشبیه و استعاره کمک می گیرد.
نتیجه بررسی شیوه ی حبسیه سرایی این دو شاعر نشان می دهد ، این دو در برخی موارد تشابهاتی دارند ،اما از آن جا که هریک از آن ها به زبان ، فرهنگ و عصر متفاوتی تعلق دارند، اما گاه درمضمون و در شیوه ی بیان آن ها تفاوت هایی نیز دیده می شود.
در آمد
یکی از معانی رایج در شعر فارسی سرودن حبسیه هاست که نخستین بار مسعود سعد سلمان آن را در قلمرو شعر فارسی پدید آورد و آخرین کسی که به تقلید از مسعود سعد حبسیه سروده ،ملک الشعرای بهار است و در آثار دیگر شاعران مانند خاقانی و اقرانش نیز کم و بیش حبسیه دیده می شود. با آن که حبسیه ها از شعرهای بسیار پرشور و حال فارسی به شمار می آیند و بر دل خواننده اثری عمیق می گذارند ، و دارای قالبی خاص نیستند.شاعر زندگی تلخ خویش را به صورت قطعه ، رباعی و بیت های پراکنده مندرج در درون قصیده های مدیح و مانند آن تصویر کرده است
حبسیه ناله و فریاد انسانی مظلوم و ستمدیده است که در سیاه چاله های محصور در میله های آهنی در زیر شکنجه های ظالمان و دنیاداران خودپرست، دست و پا می زند و با انواع سختی ها و فشارهای روحی و جسمی دست به گریبان است. شاید بتوان اشعاری که شاعران گه گاه در بیان مصائب و آلام فردی یا اجتماعی سروده اند، به انواع مراثی ملحق کرد
حبسیه ندای درونی فردی است که هنگام به اوج رسیدن فشارها ناگهان آتشفشان عاطفه اش به خروش در می آید و دود سینه خویش را به آسمان تاریخ در قالب شعر می ریزد و خود لحظه ای آرام می گیرد. البته باید اشاره کرد که »حبسیه« به معنای لغوی خویش یا معنای مطلق و عام، شامل تمامی انواع اعتراضات، فریادها و ناله های زندانیان در طول تاریخ است؛ اما از نظر اصطلاحی »حبسیه« فقط به ناله ها و ابراز احساسات و عواطف فرد زندانی که به صورت شعر بیان می شود، اطلاق می شود
در طول تاریخ شاعران بسیاری به بند کشیده یا در تبعیدگاه در انزوا به سختی به سر برده اند و رنج نامه زندان و غم غربت را به شعر سروده اند. مسعود سعد سلمان، خاقانی و ناصرخسرو از این شمارند و زندان سروده های مسعود سعد از جهت القای احساس، او را سرآمد این فن معرفی می کند، ولی تکلف خاقانی در این نوع شعر، مقام او را کاهش می دهد. خاقانی با آن که حبسیات قوی دارد، بیانش چنان متصنع و پر حشمت است که خواننده بندرت جرأت می کند، در دل خویش با او همدردی کند
معمولاً شاعر زندانی، شعر را جهت تسلیت و نوعی دلخوشی برای دل خود می سراید، به همین دلیل در حبسیات با شعری ساده و صمیمی و به دور از تکلف مواجهیم. حتی خاقانی که شعرش آکنده از آرایه هاست، در حبسیات به سادگی گرایش دارد. در چنین اشعاری بیان عواطف و احساسات دقیق موجب می شود تا شاعر از پیچیده گویی و تعقید و حکمت نمایی سر باز زند. اوج غلیان احساسات را در حبسیه ها می توان دید. چون شاعر به امید دریافت صله و یا تفاخر به درباریان شعر خود را نمی سراید
حبسیه شاخه ای مهم از ادبیات غنایی به شمار می رود. این نوع شعر، بیان حال و شکوه و فغان شاعر در سوگ آزادی خویش و به عبارتی دیگر آیینه ی تمام نمای روزگار اختناق و افشاگر روزهای تلخ اسیری شاعر است
هرچند بخش اعظم صور خیال زندان نامه ها تصویرگری ساده و فی البداهه است ، اما برخی حبسیه سرایان به ویژه آنان که خیالی بلند پرواز دارند، به این حد بسنده نکرده، با تأمل در جستجوی تصویرهای زیبا بر آمده اند و گاه گنجینه هایی به دست داده اند که تا قرن ها بعد سخن سرایان را وامدار خویش گردانیده اند، با این همه تصاویر مذکور نیز با تأمل و اندیشه حاصل شده اند ، از هرگونه تعقید و تکلفی به دور هستند؛ چرا که از احساس وعاطفه صادقانه نشأت گرفته اند.
افضل الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی در سال 520 ه.ق در شهر شروان به دنیا آمد ،دیری نگذشت در انواع علوم به کمال رسید و از عموی خود لقب "حسان العجم " را گرفت. از سوانح زندگی او گرفتاری او در زندان است که بی اجازه شروانشاه از شروان بیرون رفته، به همین سبب به مدت هشت ماه به امر اخستان زندانی شده است
علی بن جهم - 249 ه. ق 863 – م - در خانواده ای برخوردار از علم و ادب و بزرگی و ثروت و وجاهت بالید.او شاعری فصیح ، خوش ذوق از قربانیان دسیسه ، انتقام و خودکامگی بود - الاصفهانی،1986،ج . - 252 /10 او سه خلیفه ی معتصم، واثق و متوکل را مدح نموده، اما متوکل از همان آغاز خلافت خویش با ابراز توجه و دوستی به وی، او را در جایگاه ندیمان خویش قرار داد ،بدین ترتیب او شعر خود را وقف تأیید و تبلیغ سیاست های خلیفه نمود؛ به گونه ای که هرگاه خلیفه بر یکی از وزیران یا منشیان خشم می گرفت، علی بن جهم با هجو شخص مغضوب و درخواست مجازات شدیدتر، عمل خلیفه را تأیید می کرد. این شیوه ،
دشمنی بسیاری، از جمله شیعیان و معتزلیانو مسیحیان و اهل ذمّه را نسبت به او برانگیخت
افزون بر آن، مقام و موقعیت او در دربار، حسادت و رقابت سایر ندیمان ودرباریان را برانگیخت - الاصفهانی، 251 – 250 :1986 و . - 253سرانجام، بدگویی ها و دروغ پردازی های رقیبان، به بر انگیختن خشم خلیفه و صدور فرمان حبس شاعر منجر گردید.
شاعر در زندان برای اثبات بی گناهی خویش و افشای دسیسه های بدخواهان قصاید بسیاری سرود و به گوش خلیفه رساند، اما هر بار با نیرنگ یکی از ندیمان، کوشش وی بی ثمر ماند، سرانجام ابن جهم پس از یک سال از زندان آزاد شد، اما طولی نکشید که بار دیگر با سعایت بد خواهان به خراسان تبعید گردید و پس از مدتی به فرمان متوکل آزاد شد
او در برابر سختی ها و شکنجه های زندان سر خم ننمود، او تجربه تلخ زندان و دل مشغولی هایش را با صدق عاطفه، تعبیری دقیق و الفاظی شیوا و روان به تصویر کشید و تصویر واضحی از شخصیت مغرور و استوار خویش را در قالب اشعاری فخر آمیز ترسیم نمود؛ اشعاری که نه تنها حزن و اندوه و ترحم را در خواننده سبب نمی شود، بلکه اعجاب تحسین و احترام او را بر می انگیزند و الگویی از پایداری را در برابر مشکلات زندگی فرا روی او قرار می دهد.
طبیعی است که محصول ادبی شاعران در دوران حبس با گفته ها و سروده های دیگر سال های زندگی آن ها تفاوت های بسیار داشته باشد، برخی از این تفاوت ها به مضامین مربوط می شود؛ زیرا محیط زندان موضوعات جدیدی به آن ها تحمیل یا الهام می کند که ویژگی های روحی و شخصیتی شاعر، شرایط خلق چنین مضمونی را فراهم می سازد:
زندان در نگاه ابن جهم
حبس به عنوان رویدادی ناخوشایند ، همواره شکوه ی زندانیان را بر انگیخته است و چه بسیارسخنورانی که از این رویداد ناخوشایند ،تلقی مثبتی داشته وآن را مایه ی عزت خود دانسته اند.به طور حتم ، این گونه نگاه ، از عوامل متعددی مانند: مقدس بودن هدف، قدرت روحی و ایمان به کرامت انسانی، تکلف و تظاهر به صبر و بردباری و... نشأت می گیرد و زمینه های خلق آثار زیبا و به یادماندنی را فراهم می نماید.
علی بن جهم را از زمره ی مثبت گویان در باب زندان به شمار آورده اند که باب این نوع ادب را در ادبیات عرب گشوده است
زیباترین شعر او در این باب، قصیده "دالیه" ای است که با حدیث نفس آغاز می شود، نجوایی که برخلاف نجواهای معمول زندان، تند و خشن است و نشان از صلابت و صراحت رویارویی شاعر با دشمنان دارد؛ او قاطعانه به خود نهیب می زند که حبس هرگز تاثیری بر او نداشته و از منزلت او نخواهد کاست. او وضعیت خود را در زندان، به شمشیری تشبیه می کندکه ناخواسته در غلاف قرار گرفته است ، وجه شبه آن ،با توجه به ویژگی برجسته شمشیر در برندگی ، درخشش و قدرت بالقوه است که از او انسانی قدرتمند و توانا ، درذهن خواننده ترسیم می کند:
در نمونه ای دیگر، او خود را چون شیری می پندارد که از سر کبر و غرور، از آیند و روند درندگان پست و بی مایه، در بیشه ای خزیده، یا خورشیدی که چند روزی در پس پرده ابر پنهان شده، تا به ستارگان کوچک و کم سو، فرصت نور افشانی دهد. یا همچون ماه شب های پایانی به محاق رفته ،تا بار دیگر نورانی تر در افق تجلی کند و همانند باران در محاصره ی ابرها به انتظار باد نشسته، تا به غرش درآید و نخستین بارانش را جاری سازد یا چونان آتشی در سنگ آرمیده، تا با آتش زنه ای شعله برافروزد یا مانند نیزه ای از بهر صیقلی شدن در معرض آتش قرار گرفته است.
تشبیهات شاعر در نمونه های ذکر شده، نه تنها صلابت وعزت و برتری او را به رخ رقیبان و سعایت کنندگان می کشد؛ بلکه آشکارا تهدیدشان می کند که دوران زندان موقتی و ناپایدار است ، او باردیگر قدرتمند تر به صحنه باز خواهد گشت.
او زندان را نشانه ی عظمت و بزرگی می داند، مگر این که آدمی به جرم تبهکاری به زندان پا نهاده باشد، او بر این عقیده است زندان، نیکو سرایی است که بر کرامت کریمان می افزاید، بر طبق سنت، هرکس در این سرا سکنا گزیند، زحمت دیدار دیگران را به خود ندهد؛ بلکه دیگران به دیدارش آیند وگرامیش دارند.
این قصیده گذشته از این که تحسین ناقدان را برانگیخته ، تأثیر فراوانی در ادب زندان ها داشته ، چرا که الهام بخش گویندگان پس از وی قرار گرفته است