بخشی از مقاله

چکیده

این مقاله با هدف نمایاندن تأثیر و تأثرهای ادبی و فرهنگی نویسندگان و شعرای ایران و روسیه بر یکدیگر نوشته شده است. آنها نشانههای این تأثیرات را که پیشینه کهنی دارند، در آثار خود منعکس ساختهاند و با الهام از سبک و یا محتوای آثار یکدیگر، آثار جدید و منحصربهفردی خلق کردهاند. در این نوشتار تلاش کردهایم با ذکر اهمیت جایگاه فرهنگ ایرانی در آثار ادیبان روس و بررسی مهمترین شعر سرگئی یسنین یعنی »نقشمایههای ایرانی« که تحت تأثیر فرهنگ شرقی و ایرانی خلق شده است، سرچشمههای تأثیرگذار ادبی و فرهنگی این اثر را آشکار سازیم. سرزمین ایران با ادبیات بسیار غنی خود و درخشش شاعران نامدارش در آسمان ادبیات جهان، همواره مورد توجه شاعران و نویسندگان روسیه بوده است. این توجه در سده هجدهم و نوزدهم به اوج خود رسید. شاعران سده بیستم روسیه با تأثیرپذیری از پیشکسوتان خود و مطالعه آثار شرقی آنها این جریان را ادامه دادند.

یکی از این شاعران سرگئی یسنین، شاعر سده نقرهای روسیه است. او همواره عاشق سفرکردن به ایران بود، اما این سفر در عمر کوتاه نویسنده هرگز میسر نشد و تلاشهای او برای دیدن ایران، سرزمین محبوبش، به دلایل مختلف از جمله ناامنی یا بسته بودن مرزها، همواره بی نتیجه ماند، اما وی در یکی از اشعارش با سفری خیالی به ایران عشق خود به این سرزمین را باز مینمایاند. یسنین در این شعر به شعرای مشهور ایران مانند سعدی، فردوسی و خیام و شهرهای تهران، شیراز و خراسان اشاره میکندهمچنین. با زنانی ایرانی که زاده قوّه تخیل او هستند، به سخن مینشیند و با حسرت برای آنان از ایران میخواند. در این شعر ایرانزمین مانند زنی رویاییست که دستنایافتنی جلوه میکند.

کلیدواژهها: ایران، روسیه، سرگئی یسنین، »نقشمایههای ایرانی«، تأثیرپذیری

مقدمه

وجود مرزهای طولانی بین ایران و شوروی سابق و ارتباطات تجاری و سیاسی، موجبات ایجاد روابط ادبی بین این دو کشور را از اواسط سده شانزدهم فراهم ساخت. تجار و مسافرانی که از روسیه به ایران میآمدند، به این کشور علاقه نشان میدادند و درباره آداب و رسوم و ادبیات آن تحقیق میکردند. سفرنامهای از یک تاجر روس بنام کوتُف2 از اوایل سده هفدهم در دست است که چنین اطلاعاتی در آن آمده است.مشرق زمین و به خصوص ایران همواره بهسبب فرهنگ غنی و جاذبه های فراوان طبیعی و نویسندگان و شاعران بزرگ مورد توجه کشورهای دیگر و نویسندگان و شاعران آنها بوده است.

بهطوریکه والنتین ژوکوفسکی3 شاعر و مترجم نامدار روس در مقدمه یکی از کتابهای خود با نام مدارک و مطالب موردنیاز برای پژوهش درباره لهجههای فارسیمینویسد: » ایران از لحاظ زبانشناسی جام زرین بزرگی است که سا لهای سال دانشمندان و محققان جرعهنوش آن خواهند بود - «درّی، . - 30 :1376تأثیرپذیری شاعران روسی چونپوشکین، لِرمانتُف، یسنین4، بونین5، گومیلیوف 6 و... از فرهنگ شرقی و بهخصوص اسلامی، روشن و آشکار است، زیرا آنها در اشعار خود این تأثیرپذیری را بهوضوح نشان دادهاند. البته این تأثیرپذیری محدود به سده بیستم نمیشود، بلکه پیشینه کهنتری دارد. سرچشمه آشنایی روسیه با شرق اسلامی به سده هجدهم میلادی بازمی گردد. در آن زمان، شرق اسلامی در روسیه بسیار مورد توجه قرار گرفت و این امر در سده نوزدهم به اوج خود رسید.

الکساندر پوشکین و میخاییل لرمانتف که به تعبیری خورشید و ماه ادب روسیه در سده نوزدهم هستند، گرایش فراوانی به شرق و فرهنگ شرقی داشتند و حکمت و دانش شرق را در سرودههای خود ستودهاند و با تأسی از قرآن و آثار بزرگان مشرقزمین، آثار بی نظیری را خلق کردهاند. این روند در سده بیستم با تأسی از نویسندگان و شاعران پیشین ادامه یافت و نمود و جلوه خاصی پیدا کرد. با این وجود مسئله تأثیرپذیری از شرق علیرغم آشکاری آن در آثار نویسندگان سده بیستم روسیه کمتر مورد کاوش و بررسی قرار گرفته است.در این نوشتار سعی کردیم با بررسی یکی از اشعار مهم شاعر مشهور سده بیستم روسیه، سرگئی یسنین، با نام »نقشمایههای ایرانی7«، تأثیرپذیری او را از شرق نشان دهیم.

بحث و بررسی

سرگئی الکساندرُویچ یسنین در سال 1895م. در روستایی از ولایتهای ریازان روسیه در یک خانواده کشاورز زاده شد. کودکی و جوانیاش در روستای زادگاهش سپری شد و با سنتهای قدیمی و طبیعت روسیه و آداب و معیشت روستایی خو گرفت. در سال 1912م. به مسکو رفت و به انجمنهای ادبی آن زمان پیوست و در دانشکده تاریخ و فلسفه دانشگاه ملی شانیافسکی تحصیل کرد. او در این دوران تحت فشارهای روحی قرار داشت، زیرا روحیات ظلم ستیزی او با استبداد حاکم بر جامعه در تضاد بود. بنابراین به فعالیتهای سیاسی کشانده شد و از سال 1913م. تحت تعقیب قرار گرفت.اولین اشعار یسنین در مجلات مسکو در سال 1914م. به چاپ رسید و پس از آن با شاعران بزرگی چون بلوک8 آشنا شد. یسنین بهعنوان شاعری روستایی در محیط پایتخت به شهرت زیادی دست یافت.

وطن و طبیعت از موضوعهای اصلی اشعار او هستند. انعکاس شخصیت روستاییوار شاعر را در شعرهایش به وضوح میتوان دید. اگرچه یسنین پیش از انقلاب 1917م. روسیه، فقط یک مجموعه شعر را به چاپ رساند، اما همان زمان در زمره شاعران بزرگ و مطرح روسیه قرار گرفت. سرودههای او پس از انقلاب سرشار از احساسات میهن پرستانه ژرف هستند، اشعاری درباره ویرانی و فلاکتهای سرزمیناش. او در سال 1918م. بهعنوان یکی از پایهگذاران مکتب ایماژینیسم شناخته شد - ایماژینیست گروهی ادبی بود که نام خود رااز واژه فرانسوی ایماژ/تصویر گرفتهو طرفدار تصاویر جذّاب و غیرواقعی در اشعار بودند و برای آنها شعر آزاد وسیلهای برای دستیافتن به هرجومرج جهانی بود - ، اما در سال 1921م. یسنین از این گروه جدا شد، چرا که تجربههای هنریاش در این سبک، او را ارضا نمیکرد.

او هرگز ارتباطش را با روستای زادگاهش قطع نکرد، بهطوری که در یکی از سرودههایش، خود را »آخرین شاعر روستا9« مینامد. او سه بار هم به گرجستان و آذربایجان سفر کرد و در آنجا با شوق فراوان به فعالیتهای ادبی پرداخت. یسنین خود درباره موضوع شعرهایش میاندیشد که اشعارش با یک عشق بزرگ زندهاند: »عشق به وطن.« احساس وطنپرستی اصلیترین موضوع در آثار اوست، بااینوجود یسنین هیچگاه علاقه و عشق خود به شرق را پنهان نکرد و از این عشق با حسرت و اندوه در اشعارش سخن میگفت، برای مثال هنگامی که میخواهد باکو را ترک کند، شعر »خداحافظ باکو!10« را می سراید. علیرغم تمام اشتیاق یسنین برای وطنش و سرودن اشعار بسیاری درباره وطن، او اشتیاقی عجیب و وصفناپذیر به سرزمینهای شرقی و بهخصوص ایران داشت و جالب آنکه شوق غرب هیچگاه او را فرا نگرفت و فریفته آن نشد.

یسنین در سال 1925م. درحالیکه فقط سی سال داشت، در هتلی در کشور ایتالیا به زندگی خود پایان داد، اگرچه در برخی روایتها، مرگ او را بهعلت فعالیتهای سیاسیاش مشکوک میدانند. جسد شاعر را در کنار آخرین سرودهاش یافتند:»مرگ در این زندگی چیز تازهای نیست همچنان که زیستن نیز از آن تازهتر نبوده است.11«یسنین در عمر کوتاهاش کارنامه ادبی شاخصی داشت. او همواره در آرزوی سفر به ایران، یعنی وطن شاعران بزرگ دنیا مانند حافظ، سعدی، فردوسی و خیام بود؛اما این سفر هرگز میسّر نشد و هر بار در نیمه راه به دلایل نهچندان مشخّص منتفی شد، برای مثال اولین تلاش او برای سفر به تهران از سمت تبریز بهدلیل بستهشدن مرزها در واقعه قتل گریبایدوف، ناموفق بود. پس از این تلاشهای بیثمراو، که تجلّی شرق را فقط در ایران میدید،به امید تجسّم ایران مدتی را در باکو گذراند و از نزدیک با زندگی مسلمانان شرقی آشنا شد.

مجموعه پانزده قطعهای او بهنام »نقشمایههای ایرانی« هنگام اقامتش در گرجستان و آذربایجان زمانی که شاعر در تدارک سفر به ایران بود، سروده شده است. پرسونای شعر در این مجموعه، شاعریست که بهدنبال »سرنوشت آرام« با آوایی حزنانگیز و »ناپیدا« بهسوی ایران کشیده میشود تا »هوای شفاف و آبی« آنجا را استشمام کند و به »ترانههای لطیف سعدی« گوش فرا دهد و در »سرزمین آبی فردوسی« آرام گیرد. قلبش سرزمین دیگری را در رؤیا می بیند، سرزمینی که در آن با »لاله زیبا« و »هلیای مهربان«، »پری« و »شاهانه« سخن میگوید، اما این سفر فقط در رؤیای شاعر به تحقق میپیوندد.در این مجموعهحسّ انساندوستی و صداقت بهزیبایی در قلب شاعر، ترانهای را با ویژگی های شرقی زمزمه میکند، ترانهای که قلب روشن و سرشار از احساس شاعر را در مقابل ما مینمایاند. تِروتسکی12 درباره احساس یسنین به ایران اینگونه مینویسد: »او در همه سفرهای خود به شرق و غرب دنیا، ایران را عمیقتر و زیباتر از هرجای دیگری درک کرد و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید