بخشی از مقاله
چکیده
جهانیشدن با کمرنگ نمودن نقش مرزها و فضامند نمودن زمان و مکان، همگام با تغییر و تحول در ماهیت نظام بینالملل و مفهوم حاکمیت با شکلگیری جریانات فراملی، باعث ارتقای روابط شهری و شبکههای شهری به سطح جهانی و روابط بینالملل شده و زمینه شکلگیری دیپلماسی شهری را فراهم آورده است. به تبع آن، جایگاه شهروند و نقش آن به عنوان عنصر تشکیلدهنده دیپلماسی شهری، متأثر از این جایگاه ارتقاء یافته است.
لذا، شناخت و آگاهی از امکان یا عدم امکان شکلگیری شهروند جهانی با توجه به نقشی که شهروند در دیپلماسی شهری در عصر جهانیشدن ایفا میکند، جهت ترسیم چشمانداز کارکرد نقش شهروند در اداره کشورها در عصر جهانیشدن، سوالی است که به نظر میرسد به آن باید پاسخ داده شود. نگارندگان معتقد هستند که در روند جهانیشدن، شاهد پررنگتر شدن نقش شهروند در کنار ایفای نقش دولت ها در روابط بینالملل در اشکال مختلف شهروند جهانی در قالب شهروند جهانی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی در دیپلماسی شهری در عرصه بینالمللی هستیم.
واژگان کلیدی: جهانیشدن، شهروند، دیپلماسی، دیپلماسی شهری، شهروند جهانی.
مقدمه
شهرها از دیر باز در تحولات عمده تاریخ بشری ایفاگر نقش مهمی بودهاند. به گونهای که که علاوه بر تعاملاتی که در سطح محلی خود داشتند، به مرور در چهارچوب یک رابطه سلسله مراتبی با سایر شهرهای دیگر وارد عرصههای مناسبات اقتصادی و اجتماعی شدند. این حضور و نقش آفرینی شهرها پس از شکلگیری پیمان وستفالیاٌ و پیدایش حکومتهای ملت پایه در صحنه نظام بینالملل، در این فضا کم رنگ شد و به جای آن دولتها وارد عرصه بازیگری در نظام بینالملل شدند.
این روند همچنان تا اواخر قرن بیستم ادامه یافت، اما با تحولات گستردهای که در نظام سرمایهداری و تجدید ساختار آن از اقتصاد فوردیسمٍ به اقتصاد پسافوردیسمَ منتهی گردید، شهرها به مرور نقش و کارکرد گذشته خود را در مناسبات بینالمللی بازیافتند و وارد عرصه بازیگری در نظام بینالملل شدند. با شکلگیری چنین روندی، گروهی آن را با عنوان فضای جریانها تعبیر کردند که پایه اصلی جهانی شدن معاصر است.
در واقع، همگام با جهانیشدن و رشد فناوری اطلاعات و توسعه شبکههای ارتباطی، شهرها در فضایی متشکل از جریانها به بازیگران اصلی حوزه ارتباط و اقتصاد جهانی تبدیل شدهاند. به گونهای که تمرکز و همگرایی حوزههای مختلف در شهرها نشان دهنده حرکت سریع جهان به سمت شهری شدن و توسعه هر چه بیشتر کلانشهرها و تبدیل آنها به شهرهای جهانی و در نهایت جهانشهرها است. در این فضا، شهرها با ارتقاء جایگاه اقتصادی، سیاسی، فناوری، فرهنگی و زیر ساختی خود از توان، نفوذ و اعتبار کافی برای اجرای فعالیتهای دیپلماتیک برخوردار میگردند و در راستای فعالیتهای خود شکل نوینی از دیپلماسی را شکل میدهند که از آن با عنوان » دیپلماسی شهریٌ « نام برده میشود.
این تحول در فضای کارکرد شهر در حالی است که شاهد آن هستیم که اعلامیه جهانی حقوق بشرٍ در ماده 15، حق شهروندی تابعیت را یکی از حقوق اساسی بشر قلمداد کرده که محافظت از دیگر حقوق منوط به آن است. بر این اساس، پر واضح است که کارکرد اصلی مفهوم شهروندی، به عنوان عنصر آگاهی بخشی، هویت سازی و مشارکت در اداره جامعه بر طبق اصول احترام به حقوق دیگران و تعهد به ایفای نقش در حفظ نهادهای مشترک بشری، با توجه به جایگاه شهروند و نقش آن به عنوان عنصر تشکیلدهنده دیپلماسی شهری، متأثر از این جایگاه ارتقاء خواهد یافت.
لذا، شناخت و آگاهی از امکان یا عدم امکان شکلگیری شهروند جهانی با توجه به نقشی که شهروند در دیپلماسی شهری در فرآیند جهانیشدن ایفا میکند، جهت ترسیم چشمانداز کارکرد نقش شهروند در اداره کشورها در عصر جهانیشدن، سوالی است که به نظر میرسد به آن باید پاسخ داده شود. در پاسخ به سوال مطرح، از آنجایی که جهانیشدن با فضامند کردن زمان و مکان، باعث آگاهی فرد انسانی از خود به عنوان یک کل در جهان را فراهم میآورد.
این نوشتار، در گام نخست، به تأثیرات جهانیشدن بر مفهوم شهروندی که باعث شکلگیری شهروند جهانی میشود، میپردازد؛ و در ادامه بحث در گام دوم، با بررسی افزایش نقش شهرها از کلاشهرها به شهر جهانی و در نهایت جهانشهرها، لزوم به کارگیری دیپلماسی شهری در کنار دیپلماسی سنتی مورد بررسی قرار می دهد و در نهایت به این نتیجه میرسد که در روند جهانیشدن، شاهد پررنگتر شدن نقش شهروند در کنار ایفای نقش دولتها در روابط بینالملل در اشکال مختلف شهروند جهانی در قالب شهروند جهانی سیاسی، شهروند جهانی اقتصادی، شهروند جهانی فرهنگی و شهروند جهانی زیست محیطی در دیپلماسی شهری در عرصه بینالمللی هستیم. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی میباشد.