بخشی از مقاله

جهانی شدن و تاثیر آن بر توسعه کارآفرینی

چکیده

دورنماي اصلی تمامی شرکت هاي تجاري و صنعتی دنیا، دستیابی به قابلیت هاي جهانی و به عبارتی بهتر، جهانی شـدن اسـت. بـراي رسیدن به این هدف، سازمان ها باید توانایی هاي خود را به کیفیت و استانداردهاي مورد قبول بازارهاي جهانی برسانند. بـدون تردیـد سازمان هاي کنونی با ظهور تکنولوژي هاي جدید همراه با عمر کوتاه و تحول ها و تهدیدهاي گسترده بین المللی رو به رو هستند؛ از این رو تضمین و تداوم حیات و بقاء سازمان ها نیازمند یافتن راه حل ها و روش هاي جدید مقابله با مشکل ها است کـه ایـن امـر بـا نوآوري و کارآفرینی امکان پذیر است. کارآفرینی مفهومی است که تاکنون از دیدگاه هاي مختلف بررسی شده و همه بر این باورند که کارآفرینی موتور محرکه ي توسعه ي اقتصادي کشورهاي توسعه یافته و در حال توسعه است. سه دلیل مهم کشـورها بـراي توجـه بـه مقوله ي کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه فناوري و اشتغال مولد بوده و در کشورهاي بزرگ و پیشرفته، اهمیت کارآفرینی فقط به دلیـل

مسأله ي ایجاد شغل نیست، بلکه دلیل اصلی فعالیت هاي اقتصادي کوچکی است که در این کشورها بـه وجـود آمـده، رشـد کـرده و توانسته اند سهم عمده ي فناوري روز و در نتیجه ثروت و درآمد تمام دنیا را به خود اختصاص دهند. در این مقاله سعی خواهیم کـرد

تا با تعریفی از این مفاهیم اثرات جهانی شدن را بر کارآفرینی در سازمان ها و کشورها مورد بحث و کنکاش قرار دهیم.


واژه هاي کلیدي: جهانیشدن، تعیین دامنه جهانی شدن، کارآفرینی، دلایل مطرح شدن طرح کارآفرینی، توسعه کارآفرینی.

-1 مقدمه

ظهور جهانی شدن مسبب تحرك زیاد اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادي و ارزشی شده و ضمن کاهش فاصله زمان و مکان ، تفسـیرهاي جدیـدي از سیاست ، اقتصاد ، فرهنگ ، دولت ، اقتدار و امنیت به دست می دهد . این پدیده ، چالشها و تعارضاتی را بـه همـراه دارد. (بشـارت،1347،

ص(5 مهمترین چالش ناشی از پدیده جهانی شدن، شکسته شدن قالبهاي موجود، گسسته شـدن انحصـارها و پیـدایش فضـاي رقـابتی شـدید در

سطح جهانی است و همه نظامهاي اجتماعی براي تداوم حضور خود در عرصه جهانی ناگزیر خواهند بود در جهت تامین الزامات رقـابتی شـدن و

کسب مزیت رقابتی لازم تلاش کنند .جهانی اندیشیدن و جهانی عمل کردن نیروهاي دانشگر در عرصه سـازمانهاي دنیـا، چالشـها و فرصـتهایی را

براي منابع انسانی فراهم می آورد که هدف این مقاله پرداختن به این چالشها است . (آقازاده،54،.(1383 پدیده جهانیشدن در چند سـال اخیـر بـه نحوي گسترده منابع چاپی و الکترونیکی زبان فارسی را تحتالشعاع قرار داده است. نگاهی به مواد کتـابی در ایـن حـوزه بهخصـوص علـوم

اجتماعی نشانگر توجه اندیشمندان ایرانی به موضوع جهانیشـدن در رشـتههاي مختلـف میباشـد. آنچـه از دهـه شصـت مـیلادي و در بطـن

اندیشه) مکلوهان) براي ارائه یک تصویر وسیع ارتباطی به جامعه جهانی عرضـه شـد، تـا بـه امـروز کـه در هـزاره سـوم مـیلادي بـه ارزیـابی

اطلاعات دیجیتال پرداخته میشود، مبتنی بر رابطه انسان و ابزارهاي فناوري است. بر ایـن مبنـا، در گسـتره کنـونی جهانیشـدن، سـعی میشـود

محدوده این تغییر و دگرگونی در حوزه اطلاعات مورد توجه قرار گیرد. جهانیشدن و جهانیسازي پدیدهايچند بعـدي ، فراینـديو چـالش

بر انگیزاست. به این معنیکه نه در یکبعد خاص، بلکه در ابعـاد گونـاگون در حـال شـکل گیـريو تکـویناسـت و ابعـاد مختلـف سیاسـی، اقتصادي ، اجتماعیو فرهنگیجوامع بشري را تحت تاثیرقرار می دهد.(ابیلی،1383، (52 حال بـا توجـه بـه پدیـده ي جهـانی شـدن مهمتـرین

موضوع کار آفرینی و افراد کار آفرین براي پیشبرد اهداف می باشد. مفهوم کارآفرینی تحت الشعاع مسائل جامعه قرار گرفتـه و از حـد یـک

شعار فراتر نرفته و به صحنه هاي کسب و کار و سازمان هنوز وارد نشده است. در اکثر کشورهاي توسعه یافتـه، مفهـوم کـارآفرینی در سطوح اقتصادي جا افتاده به طوري که جوانان می توانند خود را به یک قهرمان تجـاري تبـدیل کننـد. ولـی در کشـور مـا کـارآفرینی اقتصادي بیشتر اشتباهاً به عنوان ایجاد شغل به کار برده می شود. کارآفرینی از دیدگاههاي مختلف مورد بررسی قرار گرفته بـه طـوري که پیتر مواکر، مک کله لند، توماس بگلی و دیوید بوید نظرات متفاوت و گوناگونی در خصـوص مفهـوم کـارآفرینی ارائـه کـرده انـد.
برخی از محققان در مورد هدف و انگیزه کارآفرینان و بعضی دیگر خصوصیات و ویژگی هـاي آنـان را مـورد مطالعـه قـرار داده انـد.

کارآفرینی به مفهوم اجتماعی کمتر کانون توجه نظریه پردازان مدیریت و اقتصاد قرار گرفته، مقالات و بررسـی هـاي انجـام شـده نیـز حاکی از آن است که به این بخش از کارآفرینی توجهی نشده بطوري که اکثـر مطالعـات و پژوهشـها در زمینـه کـارآفرینی بـه مفهـوم اقتصادي آن است. این نوع کارآفرینی منفعت مؤسسه اجتماعی را با تصویري از انضباط، نوآوري و وابستگی شعاعی بیـان مـی دارد و ریشه در تمایلات انسانی و روابط اجتماعی بشري دارد. کارآفرینی اجتماعی پدیده یا نظریه جدید نیست بلکـه سـن آن مقـارن بـا بـه

رسمت شناختن و ایجاد بنگاههاست. کارآفرینان اجتماعی قواي خلاقانه براي حل مسائل اجتماعی را جهت ایجاد ارزش اجتمـاعی بـه کار می برند و داراي خصوصیات و ویژگیهاي خاص خود یعنی عاملان تغییر در بخش اجتماعی، پذیرش مأموریت براي ایجاد و بقاي ارزش اجتماعی، شناسایی و ترغیب فرصتهاي جدید، به کارگیري فرآیند مستمر نوآوري و اقدام جدي به وسیله منابع در دسـتر کـه در

نهایت به ارزش سازي اجتماعی و بقاء مؤسسه اجتماعی منجر می گردد، از این رو، با توجه بـه ویژگیهـاي خـاص و بـارز کـارآفرینی

اجتماعی بایستی افرادي که صلاحیت کارآفرینی اجتماعی را دارند تشویق و به آنان پاداش داده شود تا قادر به فعالیت در زمینـه هـاي

اجتماعی باشند. (اسکندانی،1379، (76


-2 جهانیشدن


2

جهانیشدن پدیدة تازهاي نیست و منشأ آن به زمانهاي گذشته بازمیگردد. پیش از قرون هفدهم، هجدهم و نوزدهم، جهانیشدن با
ویژگیهاي امروز خود درآمیخت. »تامپسون« مینویسد: جهانیشدن زمانی ظهور مییابد که: الف) فعالیتها در بستري جهانی یا در

سطحی جهانی پدید آیند؛ ب) فعالیتها در سطحی جهانی ساماندهی، طراحی و هماهنگ شوند؛ پ) فعالیتها مستلزم درجهاي از

رابطه و وابستگی متقابل باشند، به طوري که در بخشهاي مختلف جهان، فعالیتهاي محلی بتوانند در پی هم شکل گیرند. همانگونه که »گیدنز« توصیف میکند، جهانیشدن آرایش دوبارة زمان و مکانی است که فعالیت از راه دور، آنرا تسهیل کرده است.

صاحبنظران حوزههاي مختلف اقتصادي، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، هر یک از زاویه خاصی به موضوع جهانیشدن پرداختهاند. در
مجموع، واژه جهانیشدن براي توصیف »مرحله بینالمللیشدن ارتباط، چه از طریق وسایل ارتباط جمعی و چه از طریق مبادله کالاها

و انواع پیامها و گردش سرمایه و انسانها« به کار رفته است.
برخی از مؤلفههاي جهانیشدن را در عرصههاي مختلف میتوان چنین برشمرد:

-1 -2 در عرصه سیاسی: کمرنگترشدن مرزهاي سیاسی میان کشورها و افزایش تعاملات متقابل میان کشورها و ملتهاي مختلف؛

-2 -2 در عرصه اقتصادي: بینالمللی شدن سرمایه، حذف قوانین محدودکنندة سرمایهگذاري میان کشورها، توجه به ارزش افزودة

اطلاعات به عنوان یک کالا، و گسترش تجارت الکترونیکی و سازمانهاي مجازي؛ -3 -2 در عرصه فرهنگی: جهانی اندیشیدن، تأثیرپذیري بیشتر فرهنگها از یکدیگر، و گسترش آموزش از راه دور.

از جمله خصیصههاي جهانیشدن در عصر اطلاعات میتوان به محلگرایی و محلزدایی، یا به تعبیري جهانیشدن امور محلی و محلیشدن امور جهانی اشاره کرد. بدینمفهوم که اندیشهها و اطلاعاتی که در دورافتادهترین مناطق جهان توسط افراد یا نهادهاي

مختلف ارائه میگردندـ با فرض دسترسی به شبکههاي جهانی ـ به آسانی قابلیت انتقال و اشاعه آن در تمام نقاط جهان فراهم میآید.

بدینترتیب هر فرد میتواند ازمحل خود به آخرین تحولات و آراي عرضهشده در حوزة موردعلاقه خود دست یابد. به عبارت دیگر، فرایند اثرگذاري و اثرپذیري متقابل براي همه افرادي که به شبکهها دسترسی دارند فراهم میگردد. (سوهانیان حقیقی،1387،ص(67


-3 پیدایش جهانی شدن

جهانی شدن یا جهان سازي، پدیده اي انکار ناپذیر در عالم امروز است و بـا پیشـرفت هـاي روز افـزون بشـري بـه ویـژه در عرصـه علـوم،

فناوري، ارتباطات و اطلاعات، حمل و نقل و... درارتباط است. جهان هر روز بیش از پیش به سوي تحقق تدریجی این امر گـام بـر مـی دارد.

اصطلاح »جهانی شدن« در گذشته به عنوان یک اصطلاح جدي و جا افتاده علمی، کمتر مورد توجه و کاربرد بود و بـه طـور عمـده از اواسـط دهه 1980 به عنوان یک اصطلاح علمی مورد استفاده قرار گرفت. به نظر رابرتسون مفاهیم جهانی شدن، بیشتر پـس از انتشـار کتـاب مارشـال مک لوهان تحت عنوان »اکتشافاتی در ارتباطات« در سال 1960 مورد توجه واقع شد،(نظریه دهکده جهانی). جهانی شدن در حقیقـت یکـی از

مراحل پیدایش و گسترش تجدد و سرمایه داري جهانی است که سابقه آن، به قرن پانزدهم باز می گردد. »جهان گسـتري« قـدمت طـولانی در

تاریخ دارد و اشخاص، دولت ها و مکاتب بسیاري (چون کورش، اسـکندر، رومیـان، مارکسیسـم، سـرمایه داري و...) درصـدد جهـانی کـردن

حکومت یا اندیشه خود بودند. ادیان الهی نیز همواره ادعاي جهان شمولی داشتند و خود را محدود به یک زمان و مکان خـاص نمـی کردنـد. »جهانی شدن« با این که در ابتدا از اقتصاد شروع شد و مهم ترین مشخصه آن نیز اقتصادي بود و باراکلو استدلال مـی کنـد کـه ایـن تحـول را

باید اقتصادي دانست؛ نه سیاسی و یا فرهنگی؛ اما بعدها به سمت فرهنگ و سیاست نیز کشیده شد و چشـم انـدازه هـاي مختلفـی را در ایـن

زمینه ایجاد کرد. از نظر رابرتسون- پر نفوذترین نظریه پرداز در زمینه جهانی شدن فرهنگی- در روند تحول و تکامل پیـدایش نظـام جهـانگیر،

چند مرحله (جنینی، آغاز، خیز، تعارض و عدم قطعیت) وجود دارد. وي درباره مرحله »خیز« می نویسـد: »در ایـن مرحلـه از 1870 تـا 1925،

مفهوم جامعه ملی، به درستی جا می افتد و مفاهیم جهانی و جهانگیر، مطرح می شود... «. تحولات این دوره عبارت است از: پـذیرش جوامـع

3

اروپایی در جامعه بین الملل؛ پردازش و تنظیم اندیشه هاي بشریت (رسمیت یافتن مفهوم بشـریت)؛ افـزایش شـکل هـاي جهـانی ارتباطـات،

ظهور جنبش هاي دینی گسترده؛ رقابت هاي جهانی (نوبل، المپیک و..)؛ پذیرش جهانی تقویم واحـد؛ ازدیـاد شـکل هـاي ارتباطـات جهـانی؛

پیدایش نخستین رمان هاي جهانی، ایجاد جامعه ملل؛ جهانی شدن محدودیت هاي مهاجرت و... (Olivas Miguel, 2007)


-4 نظم نوین جهانی و جهانی سازي

نظم نوین جهانی ، » سیستمی از امنیت جمعی جهانی است که بموجب آن دولت ها و مردم می توانند صرف نظر از ایدیولوژي ، در کنار هـم

بطور صلح آمیز زندگی کنند « و » یکدیگر را برادر خود بدانند و منافع امنیت جمعی را حفظ کنند « جنگ خلیج فارس براي خـدمت بـه نظـم نوین جهانی رخ داد و بوش ، رئیس جمهوروقت آمریکا ، اعلام کرد که جنگ بخاطر حمایت از حق و محکوم کردن نا حق بر پـا شـد امـا بـا

فروپاشی اتحاد جمایر شوروي سوسیالیستی ، مفهوم نظم نوین جهانی ، معنی متفاوتی پیدا کرده و در نتیجه مبهم شـده اسـت . جهـانی سـازي

براي بسیاري از افراد معانی مختلفی دارد . اقتصاد دانان ، جهانی سازي را گامی بسوي ادغام کامل بازارهاي جهـانی تلـق مـی کننـد بعضـی از
دانشمندان علوم سیاسی نیز آن را بعنوان حرکتی در جهت دور شدن از مفهوم تعریف شده قراردادي دولت و قلمـرو حاکمیـت ناحیـه اي1 و

ظهور بازیگران قدرت غیر دولتی در نظو نوین جهانی می نگرند دانشمندان دانشکده هاي مدیریت و مشاوران ، جهـانی سـازي را در » دنیـاي

بدون مرز « اعمال می کنند و دیگران آن را پدیده اي می دانند که موسسات بخش خصوصی ( نه حکومت ها ) را بـه جلـو مـی راننـد . همـه مباحث جهانی سازي با مسئله مرزها ، یعنی » مرزهاي مشخص قلمرو دولت و مسایل مربوط به حکومت ، اقتصاد ، هویـت و جامعـه « سـرو

کار دارند ، پنج معنی جهانی سازي ، بطوري که با مدیریت دولتی ارتباط دارند ، در اینجا مورد بازنگري و ارزیابی قرار می گیرند . ( بشـارت ،

1347 ، ص ( 88


-5 تعیین دامنه جهانی شدن

تغییرات در اقتصاد جهانی در کنار مدیریت منابع انسانی بسیاري از چالشهاي موجود رابرجسته می کند. تغییرات عمـده اجتمـاعی ،بـه صورت فزاینده اي کشورها را درگیر ملل مستقلی کرده است که آزادانه کالا، سرمایه ومردم جابجا می شوند. با این حال در این جوامع ،حدومرزهاي فرهنگی باقی می مانند. به منظورموفق ماندن در دوره جدید جهانی شدن ،موسسات بایـد هـدف خـود را فراملـی قـرار دهند.همچنین باید استراتژي هایی را که تمایل بـه موفـق شـدن رقابـت در عرصـه جهـانی دارنـد در درون خودجابیاندازنـد. تکمیـل
استراتژي هاي موفق جهانی ،نیازمند توجه دقیق به مدیریت بر تضادهاي فکري ایجاد شـده در بـین منـابع انسـانی و حفظنقـاط قـوت

فرهنگ سازمانی است .به منظور بقا در قرن بیست ویکم ، سازمانهاباید خود را با یک ذهنیت جهانی تطابق دهند ورهبـري خـود را بـه سمت حضور در فضاي رقابتی جهانی تغییر دهند. موسسات و رهبرانشان بایدچگونگی مدیریت بر چنـین تغییراتـی را بیاموزنـددرغیر این صورت چاره اي جز از دست دادن این شرایط رقابتی ندارند. بنابراین ، رهبران جهانی باید توان سوق دادن تهدیدات و محدودیتها
به فرصتها را داشته باشند تا بتوانند پرسنلشان رابراي برتربـودن ، نـه فقـط بـراي بقـا، بلکـه بـراي سـرعت بخشـیدن بـه ابـداعات در

رقابتهابرانگیزانند.تواناي روبروشدن با مسائل فرهنگی ، نیازحیاتی مدیران جهانی براي موفقیت در عرصه حال و فرداست . ابعاد آشناي زندگی سازمانی نظیر ساختار سازمانی ، سبک رهبري ، الگوهاي انگیزشی ، مدلهاي آموزشی و تفکرات بسیار مهم در مـدیریت منـابع انسانی ، وابسته فرهنگ هستند، و به این ترتیب ضروري است به مرزهاي ملی به عنـوان محـدودیتهایی توجـه شـود.به منظـور فـراهم کردن امکانات لازم جهت تطابق با چنین فرهنگ مختلطی ، چیزي که بیش ازبکارگیري مدیران از مناطق جغرافیایی مختلـف ضـروري

است ، انتقال فرهنگ توسط برنامه هاي دقیق و آموزشهاي آگاهانه فرهنگی است . براي ایجاد فرصتهایی براي مشارکت در عرصه بـین

4

المللی ، رهبران جهانی نه تنها باید عادات ،آداب و قوانین کشور مقصد خود را بیاموزند بلکه حتی فرهنگ ملی وطرزتفکر مـردم آنجـا

را نیزباید بشناسند.گرت هوفستد به تعریف ابعاد مهم ویژگیهاي ملل پرداخته است . طبق نظـر وي ، فرهنـگ بـه برنامـه ریـزي جـامع

اندیشه اشاره دارد که وجه تمایز اعضاي یک گروه انسانی از سایرگروههاست.

هوفستد چهار بعد براي فرهنگ ملی قائل می شود: فاصله قدرت ، گریز از عـدم قطعیـت ، فردگرایـی / جمـع گرایـی و زن سـالاري /مردسالاري . وي معتقد است که بعضی تفاوتهاي فرهنگی نه تنها مخرب نیستند بلکه مکمل یکدیگرند، اگر چه به دلیل وجود تفاوت

در میزان ریسک پذیري و انطباق با آداب و رسوم تفاوتهاي فرهنگی به طور بالقوه براي همکاري در سطح بین المللی مسئله ساز بـوده

اند. .براي مثال فاصله قدرت و فردگرایی روي سبک رهبري به اندازه کارآمد بودن در یک کشور اثرمی گذارنـد. در جامعـه هـایی بـا

فرهنگ جمع گرایی ،رهبر باید به وفاداري گروه احترام گذاشته و آن راتشویق و ترغیب کند. در جوامـع فردگـرا، افرادمیـل دارنـد کـه

آزادي حرکت داشته باشندوانگیزه ها باید به افراد داده شود. وي نشان دادکشورهایی با فرهنگ فاصله قدرت ضعیف ،سـبک رهبـري و مدلهاي مدیریتی قابل قبولی وجود دارند که مشارکتی تر از سایر فرهنگهاي مذکور است. (Armstrong,1993)

طبق نظر وي ، رهبر ایده آل درجوامع با فاصله قدرت ضعیف ، دموکراتهاي لایقی خواهندبود. بـه تعبیـري دیگـر مـدیران ایـده آل در
جوامع با بعد قدرت قوي ، اتوکراتهاي خوبی هستند.تفاوتهاي فرهنگی به طور قابل توجهی بردیدگاههاي مدیریت و عملکرد کارکنان

سازمانهااثر می گذارند. اصول مدیریت عمومی و منابع انسانی که برآمـده از تئوریهـاي مـدیریت هسـتنداخیرا بطـور جـدي در تبیـین فرهنگهاي مختلطگروهها زیرسوال رفته اند .بنابراین درك فرهنگهاي مختلط و مهارتهاي ارتباطی درون آنهـامی تواننـد در موفقیتهـاي تجاري موثر باشند. به سبب تکنولوژي پیشرفته ارتباطات ، برخوردهاي فرهنگی در یک جامعه با روندي حیرت آور زیادشـده اسـت . بین توریستها و افرادمحلی هم به اندازه همکاران تجاري آشوب و پریشانی به وجـود مـی آیـد. چنانکـه هنـوز هـم شـاهدپدیدآمدن
سوءتعبیرهاي پیچیده اي در مذاکرات بین دیپلماتهاي نوین و رهبران دولتی هستیم.


-6 جهانی شدن تداوم و پایداري دولت

جهانی شدن موجبات پایان کار دولت و بروکراسی آن را فراهم نمی کند و نیز موجب سقوط دولت در آینـده نمـی شـود . دولـت در یـک

قلمرو معین به عنوان یک هویت اجنماعی - سیاسی به وجود خود ادامه خواهد داد همچنان که براي چند قرن استمرار داشته است . همچنـین رابطه بین بازار و سیاست ها سرمایه داري و دولت ، مدیریت بخش خصوصی و دولتی که به یکـدیگر نزدیـک بـوده اسـت همچنـان وجـود خواهد داشت زیرا مدیریت دولتی و تمدن ( شامل سرمایه داري ) با یک بروکراسی که تغییـرات سیاسـی و اقتصـادي را چنـدین قـرن تـداوم بخشیده است. در کنار هم وجود دارند و موجب بهبود یکدیگر می شوند .در هر حال جهانی سازي ، همچنین ، موجـب تغییراتـی در دولـت جدید شده است . حداقل پنج تغییر عمده ممکن است مد نظر قرار گیرد نخست تقویت سازمان هاي حکومتی قلمرو برتر نظیر صندوق بـین المللی پول ، بانک جهانی و سازمانهاي تجارت جهانی – که تصمیمات و قوانین اداري آنها براي دولـت هـاي ملـی لازم الاجراسـت و نظـام هاي اداري آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. دوم افزایش ارتباطات میان دولت هاي مدرن براي حل و فصـل مسـائل سـرزمینی وفراسـرزمینی نیز درخواست براي مجموعه اي از موضوعات مورد علاقه همگان ، مانند اخطار در مورد توجـه بـه محـیط زیسـت جهـانی و پایـدار مانـدن عوامل زیست محیطی در اینجا مفهوم دهکده جهانی ، محیط جهانی و شهروند جهانی ، از جمله موضوعات مـورد علاقـه اي هسـتند کـه بـر همه دولت ها و اقدامات مدیریت دولتی آنها فشار وارد آورند. سوم این است که تمام دولت ها از مزایاي عصر اطلاعات بهرمند شـده انـد تـا

تقریبا براي همه وظایف دولت و اداره ( داخلی و بین المللی ) ، اطلاعات را پردازش کنند ( با وجود این کشورهاي کمتر توسعه یافتـه ، بـراي مدتی از این مجموعه عقب خواهند ماند . ) نکته قابل توجه این است که دولت هاي سلطه گر ، بویژه ایالات متحـده بـراي تسـلط بـر دنیـا از هوا و زمین یعنی یک استیلاي جهانی – بر قابلیت نظامی و تکنولوژي خود افزوده اند . چهارمین تغییر ، رشـد نقـش دولـت بعنـوان شـرکا و

5

بهبود دهندگان بخش خصوصی ، اغلب در هزینه کالاها و خدمات عمومی است . تحـت نیروهـاي جهـانی سـازي » نقـش دولـت بصـورت افزایش پیوسته بسوي تامین محیط توانمند مناسب براي موسسات یا شرکت هاي خصوصی تغییر کرده اسـت . « پنجمـین و شـاید مهمتـرین
تغییر براي مدیریت دولتی ، تغییر دولت اداري از یک دولت رفاه به دولت شرکتی یا دولت سایه1 ، دولت بی تفاوت2 ، دولت مقاطعه کار3 یـا
دولت کارآفرین است . به تناسب تغییراتی در ماهیت مدیریت دولتی و مدیریت ، بـا اصـطلاحاتی نظیـر مـدیر مـداري4 ، مـدیریت سیاسـی و
مدیریت دولتی جدید ،دولت مقدس5، ، یا دولت صنفی اداري به وقوع پیوسته است . به گونه اي مشابه مدیریت دولتی – به عنـوان موسسـه

خود آگاه و نیز رشته اي حرفه اي – به پایداري خود ادامه خواهد داد . تحقیق و توسعه در مدیریت دولتی ممکن است بوسیله جهانی سـازي

به طور منفی ، تا حدودي تحت تاثیر قرار گیرد . اما تداوم زمینه تحقیق در این رشته از این تاثیر منفی مصون باقی می ماند و و همه دولـت هـا براي سرمایه داري جهانی ، لازم به نظر می رسند و همگی وظایف دولتی دارند که نمی توانند حذف شوند .گرایش و نقش دولـت جهـانی در

نتیجه سرمایه داري صنفی تغییر کرده است ، برعکس دولت اداري رفاه که در طول جنگ سـرد بمـدت چنـد دهـه گـرایش داشـت تـا منـافع

شرکت / بازار را با منافع سیاسی و اجتماعی متوازن سازد . نقش جدیددولت اداري رفاه صـنفی چنـد ویژگـی دارد کـه عبارتنـد از : جمـع و

جور کردن آنچه دولت رفاه انجام می داد ، توسعه امنیت و امور نظامی ، توسعه بوروکراسی خشـن ( پلـیس ، زنـدانها و نظـام دادگـاه هـا ) و

وظایف کمکی آنها مانند کارهاي اجتماعی ، شبکه هاي روانشناختی و مشاوره . بنابراین دولت و بوروکراسی عملا به خوبی ادامـه حیـات مـی

دهند. (آزاد،1383، ص (88


-7 چیرگی غایی پدیده ي جهانی شدن

قطع نظر از پیچیدگی هاي ذاتی موجود در ساختارهاي به وجود آمده در امور جهانی ، ناظران به پـیش بینـی آنچـه در صـفحات تـاریخ پـیش روي واهمگرایی قرار دارد ، پرداخته اند. همه ي آنها به اتفاق بر این باورند که با وجود این که رقابت بـین جهـانی شـدن و محلـی کـردن بـا

امواج پرفراز و نشیبی به هر دو سوي همراه بوده ، اما گرایش اساسی در جهت برتري یافتن اولی بر دومی اسـت. بـه ایـن مفهـوم کـه جریـان

رخدادها بر پایه ي پویش هاي جهانی شدن ، سازماندهی خواهند شد.

اما در مورد این که استیلاي پدیده ي جهانی شدن احتمالاً پی آمدهاي خوشایند یا زیان بار خواهد داشـت ، اتفـاق نظـر موجـود در هـم مـی ریزد. آنانی که فرایندهاي جهانی شدن را خوش می دارند بر توانایی عوامل اقتصادي تاکید می کنند. بـر پایـه ي دیـدگاه آنهـا ، جهـانی شـدن اقتصادهاي ملی از راه گسترش فن آوري و فراورده هاي مصرفی ، انتقال سریع منابع مالی و تلاش هاي شرکت هاي فراملیتی براي توسـعه ي
سهم بازارهاي خود ، چنان قدرتمند و با دوام است که یاراي ایستادگی و از میان برداشتن تمامی فشارهاي سوق دهنـده ي فراینـدهاي جهـانی

خواهد داشت. بر همین اساس گفته می شود که زیربناي گسترش دهنده ي فرایندهاي جهانی شدن ، پویشی به دیرینگـی چنـد سـده اسـت و در عصر کنونی نیز به سطحی از توسعه ي اقتصادي دست یافته که انتقال و سازگار شدن آنی نوآوري در بخش هاي اقتصادي هر کشـور را بـا بخش ها و کشورهاي دیگر ممکن می سازد.

همان طور که گفته شد ، جهانی شدن ، گسترش نوآوري هاي اقتصادي در سرتاسر جهان و انطباق هـاي فرهنگـی و سیاسـی کـه مـلازم ایـن

گسترش و انتشار هستند را نمی توان از حرکت بازداشت. هر چند انگیزش هاي قدرتمند اقتصادي ، فرایندهاي جهانی شدن را تقویـت نمـوده و سرعت می بخشد، اما نقیصه ي این شیوه ي نظریه پردازي این است که راه نقد و مخالفت با خودش را می بنـدد. ایـن نظریـه ، تفسـیرهاي

6

جایگزین در مورد چگونگی تعامل بین پویش هاي اقتصادي ، سیاسی و اجتماعی ارایه نمی کند. کسی نمی توانـد نادرسـتی ایـن نظریـه را بـه

نمایش گذارد چرا که هرگواه مخالف با آن صرفاً به عنوان نیروهاي معکوس و انحراف هایی گذرا از جریان پیش بینی شده ، تلقی می شود.

دیگر ناظران نسبت به تحول آینده ي واهمگرایی چه بسا امیدواري کمتري دارند. آنها مجموعه اي از پی آمدهاي نـاگوار در نتیجـه ي برتـري

نهایی جهان شدن را به این ترتیب بر می شمرند : گرایش اقتصادي آن بـه سـوي انحصـار گرایـی اسـت ؛ بـر حاکمیـت جبـري فـن آوري ، شکاکیت سیاسی ، مقهور ساختن و از تحرك انداختن (حریف) استوار است ؛ مضمون منطـق غـایی و جهـانی آن انعطـاف ناپـذیر اسـت کـه

عوامل ، علت ها و هدف هاي بیرون از حیطه ي انباشت سرمایه و بازار (مصرف) را از ارزش هاي داراي اولویت اجتماعی کنار می گذارد.

یک رهیافت دیگر که به دو پی آمدهاي خوشایند و ناگوار می پردازد ، از آن مایکل حکمرانی کارآمد را شناسایی می کنـد کـه در نتیجـه ي آن

کشورها دست خوش چیزي می شوند که از آن با عنوان ملیت زدایی ناهمگن یاد می شود.

با وجود اینکه زورن به دشوار بودن کار پیش بینی سرانجام جهان در نتیجه فرایند ملیت زدایی اذعان دارد ، اما توانسـته اسـت دو سـناریو را در این مورد ارایه نماید ، در حالی که سناریوي بدبینانه به نمودهاي واگرایانه اشاره دارد و برگسیختگی مرحله ي گذرا تاکید می کنـد ، سـناریوي

خوش بینانه دست کم در بلند مدت پیروزي تمرکز گرایی را پیش بینی می کنند. سناریو دوم بر این فرض استوار است که وابسـتگی متقابـل و

فزاینده ي بین جوامع ، آنها را به پدید آوردن نظارت هاي مؤثرتر و دموکراتیک براي اشراف بر ترتیبات بسـیار پیچیـده یـی کـه نهادهـاي بـین

المللی باید بر پایه آنها بنا شوند ، سوق می دهد. (Cieri,1999)

-8 کارآفرینی ؛ بررسی مفهومی

کارآفرین و کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادي از قرن شانزدهم میلادي تا کنون به

نحوي کار آفرینی را در نظریه هاي اقتصادي خود تشریح کردند . (احمدپور داریانی، 1385، ص. (82 در جدول زیر تعاریف کارآفرینی از دیدگاه برخی از محققان آمده است:


تعاریف بسیار زیادي از کارآفرین در مقالات بیان شده است که بعضی با هم هم پوشانی دارند. کارآفرین به عنوان یک فرد نوآور((Schumpeter,1934 ، مخاطره پذیر یا شخصی است که منابع را در جهت رسیدن به هدف هماهنگ می کند. تعاریف که

کارآفرینی را در حیطه کسب و کار بیان می کنند((Gartner,1989 و برخی که عقیده دارند که کارآفرین شخصی است که کار را
فراتر از یک کسب و کار شروع می کند . (Ucbasaran,2001 ) همچنین تعاریفی که کار آفرین را شخصی می داند که بیشتر در پی

کسب فرصت هاست. بسیاري از تعاریف ناقص هستند و در عمل بیشتر تعاریف چند معیار را در نظر می گیرند. براي مثال، تعریف

کارآفرین به عنوان یک فرد نوآور، بعد کسب و کار و تجارت آن را در نظر نمی گیرد. در بررسی از تعاریف کارآفرینی به وضوح دیده می شود که مشکل می توان خصوصیات کارآفرین را از هم جدا کرد. کارآفرین را نمی توان بر مبناي ویژگیها تعریف نمود، کارآفرین

یک مفهوم پویاست.
تعریف مفهومی از کارآفرینی عبارتست از فرآیند شناسایی، ارزیابی، کسب فرصت و هماهنگی منابع لازم براي موفقیت. در بازنگري
از تحقیقات مربوط به کارآفرینی، بیشتر مقالات، کارآفرینی را از جنبه عملکرد مالی مورد بررسی قرار دادند و آن را به عنوان یک

شاخص موفقیت در نظر گرفتند که معیارهاي متداول مربوط به عملکرد مالی رشد درآمد و رشد سهم بازار می باشد.

کورنوال و نوتون در تحقیق خود اعمال کارآفرین را به دو دسته عینی و ذهنی تقسیم بندي کردند که جنبه عینی شامل بهره وري، کارآیی، سودآوري و کیفیت می باشد و جنبه ذهنی بر تغییراتی که از طریق کار در اشخاص ایجاد می شود دلالت دارد. آنها بیان کردند که یک کارآفرین موفق باید در زمینه مالی، حسابداري، مالی و... مهارت داشته باشد.تحقیقات انجام شده در زمینه کارآفرینی
بیشتر بر دو جنبه تاکید کرده اند: تشخیص فرصتها و جستجوي اطلاعات، و تحصیل منابع و استراتژي کسب و

کار(.(Ucbasaran,2001 تشخیص فرصتها و جستجوي اطلاعات غالبا به عنوان اولین گام در فرآیند ایجاد ریسک و مخاطره می باشد (Shane,Venkataraman,2000) تحقیقات در این بعد بیشتر بر این مساله تاکید دارد که فرصت ها در کجا پیش می آید و چرا ، چه وقت و چگونه افراد مطمئن و قابل اعتماد فرصت ها را تشریح می کنند. (Floyd & Wooldrige,1999)همچنین در مطالعات اخیر تلاش شده است تا استراتژي کسب منابع کارآفرینان و چگونگی تاثیر منابع و دارایی ها (منابع انسانی، اجتماعی،

فیزیکی و سازمانی) بر شکست، بقا یا پیروزي شرکت مورد بررسی قرار گیرد. (Gimeno, Folta, , Cooper, Woo, 1997) مرجع((Carland,1995 اعتقاد دارند بیشتر مطالعات تجربی در مورد کارآفرینان بر روي تفاوت کارآفرینان با مدیران تمرکز کردند

و تشریح کردند که چگونه این تفاوت باعث شروع یک کسب و کار مطلوب می شود. براي مثال کارآفرینان از مدیران از لحاظ مخاطره پذیري، نوآوري و توفیق طلبی باز شناخته می شوند. اینان همچنین بعضی از عواملی را که باعث انگیزش کارآفرینان می شود

همچون: نیاز به خود مختاري، نیاز به چالش و خودشکوفایی و تمایل براي کنترل و رشد تشریح کردند.اگر چه کارآفرینان به عنوان

افراد کامیاب و مستقل در نظر گرفته می شوند، به شکلهاي گوناگون نیز به هم وابسته اند. .(Shaw,1999) در مورد پیشرفت هاي

اخیر در زمینه کارآفرینی بیشتر بر ویژگیهاي شخصی تاکید شده است. .(Chell, Haworth,Brealey,1991) اما اکنون این پذیرفته شده است که رفتارهاي کارآفرینی نمی تواند به طور کامل در قالب شبکه هاي اجتماعی و بازاریابی که یک فرد کارآفرین انجام می دهد، باشد. .(Carson, Cromie., McGowan, Hill,1995) همچنین در توسعه نظریه هاي کارآفرینی، مقاله هاي متعددي در مورد متمایز ساختن ویژگیهاي کارآفرین از نظر متغیرهایی مانند جنست، خانواده، اخلاق (Carter, Jones,2000)بخش

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید