بخشی از مقاله

چکیده

در واژگان و ادبیات اقتصاد امروز به کرات کلمات جهانی شدن و جهانی سازی مورد استفاده قرار می گیرد . اما بین مفهوم این دو واژه اختلافی ژرف وجود دارد . در این مقاله سعی بر این است ضمن بررسی مفاهیم جهانی شدن و جهانی سازی ، تفاوتهای آنها نیز مورد واکاوی قرار گیرد و به منافع جهانی شدن نسبت به جهانی سازی اشاره گردد . ضمنا اهداف قدرتهای بزرگ اقتصادی از پیاده سازی فرایند جهانی سازی در سایر کشورها بیان می گردد .

.1 مقدمه

جهانی شدن و جهانی سازی مفاهیم متفاوتی دارند . در ادامه ضمن بررسی مفاهیم جهانی شدن و جهانی سازی ، تفاوتهای آنها را مورد بررسی قرار می دهیم و به منافع جهانی شدن نسبت به جهانی سازی اشاره می گردد .

.2 جهانی شدن - Globalization -

جهانی شدن به معنای آزادی کسب وکار، جریان سهل و آسان سرمایه ، حرکت و جریان روان اطلاعات ، شناخت ، تعامل و تکامل فرهنگها با حفظ احترام متقابل باهدف یکسان شدن و یکدست شدن جامعه جهانی و درنتیجه ایجاد هم افزایی بین ملل و فرهنگها و برداشته شدن تمامی موانع و دستیابی عادلانه ، براساس شایستگیها ، به بازارهای جهانی می باشد. البته جهانی شدن یک روند باحرکت تدریجی ، تکاملی و همه جانبه برای ایجاد جهانی با ارزشهای مشترک است.

در این مسیر ، اقتصاد اهمیت خیلی زیادی دارد . به گونه ای که سیاست و فرهنگ را هم تحت تاثیر خود قرارمی دهد. در شرایط کنونی به نظرمی رسد جهانی شدن حداقل درزمینه اقتصاد جهانی و در برخی موارد حتی در زمینه های فرهنگی نیز روی داده و درحال گسترش و تکامل است . باتوجه به موارد فوق ، جهانی شدن یک فرآیند است که به صورت طبیعی درحال رشد است. این فرآیند عرصه مشارکتی و عمومی داشته و همه فعالین درزمینه های رسانه ، اقتصاد ، سیاست و فرهنگ درگیر آن هستند.

.1.2 جهانی شدن از دیدگاه مک گرو و مارتین

جهانی شدن فرآیند یکپارچگی مردم جهان دریک جامعه واحد است به نحوی که اتفاقات و حوادث در نواحی دوردست ، سبب شکل گیری رخدادهای محلی می شود . جهانی شدن سبب گسترش پیوندها و ارتباطات متقابل ، فراتر از دولتها شده و از اهمیت فاصله های جغرافیایی می کاهد.

.2.2 جهانی شدن از دیدگاه فرانسیس فوکویاما

فوکویاما با بیان عقاید مارکس و هگل درمورد تکامل تاریخ ، درباره روندجهانی شدن می گوید : این دو معتقد بودند که این سیر تکاملی ، نه تصادفی است و نه غیرقابل فهم ولو به خط مستقیم پیش نرود یا آن که در نتیجه این پیشرفت تاریخی ، آدمی به خوشبختی بیشتر و وضع بهتردست یافته است ، تردیدی وجود داشته باشد . درنهایت می توان گفت این نوع جهانی شدن به لیبرالیزه شدن تمام جهان و فایق آمدن ایدیولوژی لیبرال - دموکرات درجهان نظر دارد و آن را فرآیندی طبیعی برای رسیدن به جهانی شدن می داند.

.3.2 جهانی شدن از دیدگاه یان آرت

یان آرت جهانی شدن را به مثابه بین المللی شدن، آزادسازی ، جهان گستری، غربی کردن و قلمروزدایی بررسی میکند و براساس این تعبیر ، جهانی شدن را شامل شکل بندی جدید اجتماعی می داند . به گونه ای که فضای اجتماعی دیگر به طورکامل برحسب سرزمینها و مرزهای جغرافیایی شناسایی نمی شود. او نهایتا می گوید : جهانی شدن حاکی از نوعی تغییر گسترده درماهیت فضای اجتماعی است. انتشار و گسترش ارتباطات فوق قلمروگرایی ، موجب پایان یافتن قلمرو گرایی است. یعنی به وضعیتی منجر خواهدشد که درآن جغرافیای اجتماعی کاملاً مربوط به یک قلمرو یا سرزمین است .

.4.2 جهانی شدن از دیدگاه آنتونی گیدنز

آنتونی گیدنز با بیان اینکه جهانی شدن با ارتباطات عجین شده ، مهمترین نیروی دگرگون کننده زندگی مارا ارتباطات دانسته و می گوید : جهانی شدن پدیده ای دیالکتیک بوده و هست و این مقوله به عاملیت برمی گردد . ما عاملان این فرآیند هستیم . همانطورکه همزمان تحت تاثیر آن قرار می گیریم و زندگیمان بطورکلی توسط آن تغییرمی کند . دامنه این بحثها و تعبیرات ازخانواده تا ماهیت زندگی اقتصادی ، حاکمیت سیاسی، زندگی فرهنگی و جامعه گسترده جهانی که دارای سازمان های جهانی هست را دربرمی گیرد.

.3 جهانی سازی - Globalism -

جهانی سازی پروژه ای در جهت تامین منافع و تسلط ارزشهای مورد نظر قدرتهای اقتصادی و سیاسی درعرصه جهانی بر دولتها و ملتهاست. درواقع جهانی سازی می تواند به صورت بالقوه رویکردی انحصارطلبانه داشته و هدف آن کسب سلطه اقتصادی بر مبنای تامین منافع است . خصوصیت بالقوه ای که در برخی موارد بالفعل هم شده است. برخی جهانی سازی را پروژه ای می دانند که نظام سرمایه داری آن را به منظور تسلط بر جهان طراحی کرده وخصوصیت اصلی این نظام ، انباشت سرمایه است . دراین نظام ، از ابزار فرهنگ و رسانه درجهت فتح بازارهای جدید و گسترش سرمایه گذاری و کسب منفعت اقتصادی استفاده می شود. البته برخی به طور افراطی این پدیده را شکل جدیدی از استثمار و استعمار ارزیابی می کنند و برخی آن را پیش زمینه جهانی شدن می دانند ، که هر دوی این تعاریف قابل تامل اند.

.4 تفاوتهای جهانی شدن و جهانی سازی

برخلاف روند تدریجی ، تکاملی و طبیعی فرآیند جهانی شدن که می تواند به رشد و توسعه همه جانبه آحاد ملتها منجر شود ، جهانی سازی پروژه ای آگاهانه تعریف می شود که منافع عده ای خاص را بیش از سایرین مد نظر دارد. مقوله فرهنگ، درجهانی شدن جایگاه خاصی دارد . به گونه ای که شناسایی و احترام متقابل به فرهنگهای مختلف و حتی دستیابی به فرهنگ جمعی جدید درسایه تبادلات فرهنگی و حفظ ارزشها ، یکی از دغدغه های مهم است . برخلاف آن درجهانی سازی ، درراستای تحقق اهداف اقتصادی ، ازفرهنگ هم می شود استفاده ابزاری کرد وآن را به دیگران تحمیل کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید