بخشی از مقاله
مقدمه
ادبیات فارسی و گنجینهی شعر دری، همچون مجموعهی واحدی است که بررسی هر جزء آن نیازمند توجه به کل آن است.یکی از مستندترین و مطمئنترین شیوه برای شناخت سخن هر شاعر و فهم ارزش شعری آثار او، بررسی تأثیر سخن گذشتگان بر سخن او و نفوذ اشعار و افکار آن شاعر در آثار شاعران پس از اوست ؛ چراکه نتایجی که از این کندوکاوها بهدست میآید، علاوهبر تبیین شخصیت آن شاعر و شناسایی سرچشمهی مضامین و اندیشههای او، در حل بسیاری از مشکلات سخن آن شاعر کارگشا خواهد بود.دربارهی میزان اثرپذیری حافظ، این شاهین بلندپرواز شعر فارسی، از شاعران گذشته خود بهویژه تأثر از سعدی، کمال اسماعیل، مولانا، جمال عبدالرزاق، ظهیر فاریابی، نظامی، عطار، خاقانی، معزی، ادیب صابر و... پژوهش و بررسیهای بهجایی شده است؛ اما هنوز ارزش مطالعه و تحقیق را دارد، بهویژه در شعر شاعران کمتر شناخته و ناشناختهی شعر فارسی.
البته این نکته را باید یادآور شد که وجود اشتراکات لفظی و معنایی، تعبیر، صور خیال و... در شعر دو شاعر،همیشه به معنای سودجویی مستقیم یکی از دیگری نیست؛ چراکه شاعرانی که زبان و فرهنگ مشترک دارند، در ادای مفاهیم ذهنی و مقاصد خود، خواه ناخواه از واژگان، تعابیر و صورخیال نزدیک به هم استفاده میکنند. اما باید گفت که حافظ، در اثرپذیری در مضامین و اندیشهها زمان ناپذیر است و تأثر او از شاعران دیگر به شکل بارزی نمایان است؛ خرمشاهی مینویسد: »این بحث و فحص از یکسو تا حدودی اعجاب ما را به هنرمندی حافظ کاهش میدهد؛ چراکه پیشینهی بسیاری از مضامین و اندیشهها و صنایع و ظرایف شعری او را در آثار پیشینیان مییابیم؛ ولی از سوی دیگر تعجب و اعجاب دیگری در ما بر میانگیزد که پی میبریم حافظ تا چه حد سخنشناس و طبعش نسبت به ظرایف آثار دیگران حساس بوده است.
چنانکه به حق مشهور است، حافظ اغلب بلکه همهی مضامین یا صنایع مقتبس از دیگران را از صاحبان اصلی آنها بهتر ادا میکند.« - خرمشاهی، . - 40:1372به هر حال این نوع تحقیقات باعث شناخت بیشتر عظمت شعری حافظ و شیرینکاریها و نازک خیالیهای او میشود. بهویژه آنکه بیشتر مضامین و مفاهیم شعری که حافظ از دیگران گرفته با نوعی ارتقا و اعتلابخشی به آن، شیواتر و زیباتر از صاحبان اصلی اثر، بیان کرده و به بازآفرینی آن پرداخته است. فتحاالله مجتبایی مینویسد: »آنچه را که از دیگران گرفته، چنان در کارگاه ذوق و اندیشه و خیال خود آرایش داده و کمال بخشیده است که صورت اصلی در برابر آن سست و خام مینماید. هنر او در این کار همچون هنر گوهر تراش چیرهدستی است که دانههای تراشیده را از نو تراش میدهد و جلوه و تابناکی او را چند چندان میکند - .« مجتبایی،. - 59:1385
یکی از شاعرانی که دربارهی اثرپذیری حافظ از او، تاکنون پژوهش جداگانهای نشده است،سید سراجالدین سگزی، متخلص به سراجی و سیدسراجی است.نگارنده، در این نوشتار سعی کرده به سودجویی حافظ از تعابیر و مضامین او بپردازد. این شاعر گمنام قرن هفتم هجری، بخشی از عمر خود را در هندوستان بوده و از شاعران قویدست و توانمند شعر فارسی است که بهخاطر بهکار بردن التزامات دشوار، ردیفهای بسیار سخت اسمی، فعلی و حتی جملهای، او را مصارع الشعرا - کشتی گیرنده و به خاک افکنندهی شاعران - لقب دادهاند. ذبیحاالله صفا مینویسد: »از شرح احوال او در تذکرهها اطلاعات وافی بهدست نمیآید و آنچه در تذکرههایی از قبیل خلاصه الاشعار تقیالدین کاشانی و در صحف ابراهیم و مجمع الفصحاء هدایت آمده، حاوی اطلاعات مبهم و گاه غلط است و بر روی هم اطلاعات تقیالدین، صرف نظر از بعضی اشتباهات درباره او مشروحتر و غالبا صحیحتر است.« - صفا، . - 362/3 : 1372
دربارهی محل ولادت او باید گفت که برخی او را از »مکران« و »کج« میدانند و برخی از »بلخ.«چنانکه ذبیحاالله صفا تحقیق کردهاند، انتساب او به بلخ، اشتباه و بهسبب همانندی نام او با شاعر دیگری بهنام سراجی بلخی است - پیشین، ص - 363و اهل کج و یا مکران دانستن این شاعر، به خاطر آن است که بخش فراوانی از عمر خود را در مکران در جوار طوایف کوچ گذرانیده و به مدح پادشاهان و امرای آن سامان پرداخته است. چنانکه خود در ضمن قصیدهای میگوید:
ای سراجی آنکه اندر راه توحید خدای مینماید هر زمانی معجز و برهان تویی
گوهر نظم تو بر خاک خراسان طعنه زد شاید ار در کنج گنج کفج و در مکران تویی
دیوان این شاعر تاکنون در ایران به چاپ نرسیده و آنچه از اشعار این شاعر باقی مانده است، نسخهای است که اصل آن در اختیار سعید نفیسی بوده و عکسی از آن در کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران موجود است. این نسخهی بهنسبت کامل، 255 صفحه دارد و به قطع وزیری به خط نسخ تعلیق در دو ستون نوشته شده و حدود 4500 بیت دارد.ویژگی اصلی اشعار سراجی آن است که با وجود التزامات فراوان و استفادهی بسیار از معلومات شخصی خود در شعر، اشعار او همچنان سلیس و روان است. ذبیحاالله صفا مینویسد: