بخشی از مقاله
چکیده
خانواده زبانهای هند و اروپایی خانواده ای متشکل از چند صد زبان زنده دنیاست که اکثر زبانهای که امروزه در نواحی چون اروپا، فلات ایران و شبه قاره هند،بدان تکلم میشود را شامل شده و با بررسی دقیق هریک از آنها میتوان مقادیر قابل توجهی از مشترکات لغوی و زبانی یافت. نظریه زبانهای هندواروپایی برای اولین بار در قرن هجدهم توسط سر ویلیام جونز زبانشناس و خاورشناس انگلیسی مطرح شد.
وی با اشاره به شباهتهای موجود در بین زبانهای سانسکریت، یونانی، و لاتین به نتیجه گرفت که آنها بایستی از یک زبان مشترک منشاء گرفته باشند که احتمالا زبانهای فارسی، آلمانی و سلتی هم از همان زبان ریشه سرچشمه گرفته اند، ولی پس از اثبات این فرضیه پژوهشگران سعی کردند که خاستگاه و موطن این خانواده زبانی را بیابند و در نهایت فرضیات زیادی در این رابطه شکل گرفت که در میان آنان نیز برخی با اقبال بیشتری مواجه شدند از جمله دو فرضیه رقیب و مطرح یکی کورگان ها و دیگری آناتولیای که دیدگاه اول به سبب برخورداری از شواهد زبانی و باستان شناختی پذیرفته تر می نماید و بر اساس آن موطن این زبان ها را 6000 سال پیش و در ناحیهای واقع در شمال دریای سیاه یعنی سبز دشت ها - استپ - پونتیک بین اقوام کوچ رو رایج بوده دانسته اند، که نهایتا در اثر مهاجرت اقوام گوناگون و انشعابات زبانی صورت گرفته از هند تا اروپا را در بر گرفت اما بر اساس نظریه رنفرو2که در جهت اثبات آن سعی شده علومی چون ژنتیک را در اختیار گیرند ریشه این خانواده زبانی به 8000 تا 9500 سال پیش و منطقه آناتولی نسبت داده اند که با گسترش کشاورزی این زبان نیز گسترش یافت. یافتههای ژنتیک نظریه سومی را مطرح میکنند که به گونهای آمیختهای از دو نظریه فوق است. زمانی که مردم برزگر آناتولی را ترک کردند، برخی از آنها بسوی شمال مهاجرت کرده و فرهنگ کورگان را پدید آوردند، که متعاقبا در سطح استپها پراکنده شدهاست.
مقدمه
جستجو برای یافتن موطن اصلی یا اورهامیت پیش از تاریخ زبانهای هند و اروپایی در ابندا بعنوان یک کاوش باستان شناسی در کنار پژوهش های زبانشناسی شروع شد تا در نهایت به بازسازی زبان اصلی یا نیای مشترک بیانجامد. بنابر گفته، نظریات نویسندگان مختلف در میانه سالهای 1982 تا 1963 منبع الهام تمامی دیگر کارهای صورت گرفته در این زمینه به حساب می آید . و بنابراین کارها و دلایلی چون"به دلیل تمرکز یافتن زبان هایی چون یونانی،آناتولیایی و هند و ایرانی در یک منطقه خاص ، باید نوار جنوبی روسیه یعنی حد فاصل بین این ناحیه وشمال دریای سیاه را به عنوان خواستگاه اصلی اولین گویشوران زبان نیای هند و اروپایی مطرح کرده اند. [1]
نظریه کورگان ها
برای اولین بار نظریه کورگان ها توسط ماریا گیم بیوتاتس و به سال 1956 مطرح شد و به واسطه همین بود که برای اولین بار زبان شناسی و باستان شناسی درهم آمیختند تا پرده از راز منشاء و خواستگاه نیای مشترک زبان های هند و اروپایی بردارند.وی پس از مشاهده طریقه خاکسپاری متفاوت قبیله ای خاص از دیگر ساکنین آنان را گورکان نامید و رفته رفته پراکنش آنها را به اروپای شرقی و شمالی تعقیب کرد.[2] بنابر نظریه وی گویشوران زبان نیای هند و اروپایی قبایل کوچ روی ساکن در - سبز دشت های پونتیک خزر - بوده اند که به صورت متناوب و در مراحلی به صورت موجی از فرهنگ و زاد وبوم کورگان ها در هزاره سوم پیش از میلاد مهاجرت کردند.همچنین وی در فرهنگ کورگان معتقد به سه مرحله متوالی به ترتیب زیر می باشد.
کورگان 1، در ناحیه دنیپر و ولگا در نیمه اول هزاره چهارم پیش از میلاد. که کاملا از بین رفته اند اما طبق شواهد باستان شناسی میتوان گفت که سامارا و سموگلازکوو1زیر شاخه هایی کورگان یک به حساب می آمده اند. کورگان 2 و :3در نیمه دوم هزاره چهارم پیش از میلاد ،فرهنگ های سردنی استاگ 2و مایکاپ3 در شمال قفقاز جزو این گروه به حساب می آیند چرخ های سنگی،ارابه های دوچرخه اولیه ،سنگهای انسان نگار استوانه ای از خدایان نیز از آثار این فرهنگ محسوب میشوند.
کورگان :4 یا فرهنگ قبرهای گودالی، مربوط به نیمه اول هزاره سوم پیش از میلاد می شود ، این گروه درگرداگرد استپ های اورال رومانی سکونت داشتند. در رابطه با پراکنش این فرهنگ هم سه موج متصور است که بنابر آن: موج 1 .پیش تر از کورگان 1، دامنه گسترش از وولگا پایین دست به سمت دنیپر بوده که حاکی از همزیستی کورگان 1 وفرهنگ کوچوتنی4 است. دامنه این مهاجرت ها تا نواحی بالکان کرانهء دانوب و تا فرهنگ های وینچا و لینگیی5 در مجارستان کشیده شده است . موج2؛ از اواسط هزاره چهارم پیش از میلاد شروع شد، که از فرهنگ مایکاپ نشات گرفته و باعث تسریع و توسعه کورگانیزه شدن فرهنگ های مختلط اروپای شمالی عصر نوسنگی هزاره سوم پیش از میلاد در آن ناحیه گردید. موج 3، 3000 تا 2800 ،این انتشار از فرهنگ پیت گرا6 تا ورای استپ ها ادامه پیدا کرد،به عبارت دیگر از نواحی رومانی امروز، بلغارستان و مجارستان شرقی.[3]
نظریه موطن اصلی یا اورهامیت
نظریه موطن اصلی یا اورهامیت اولین سخنگویان زبان نیای هند و اروپایی در دامنه زمانی بین 4500 تا2500 پیش از میلاد تخمین زده شده است که ترتیب انتشار آن به گونه زیر نشان داده شده است . فرهنگ یامنا7 از 3600 تا 2200 پبش از میلاد به حیات خود ادامه داد . در این زمان اولین ارابه ها به دست بشر ساخته شدند .مردگان بصورت چمباتمه زده در زیر تلی از خاک دفن می شدند یعنی دقیقا به طریقی که تا مدتها در بین اقوام هند و اروپایی رواج داشت .. در طول این دوران یعنی از 3600 تا 3000 هند و اروپایی 2 پیش هند و اروپایی 3 و پیش نیای آناتولیایی ها منشعب شدند . از 3000 پیش از میلاد گویش های متاخری از نیای جدا شده و تا 2500 به سمت غرب - نیای زبان های هند و اروپایی - ، در امتداد جنوب - نیای زبان های یونانی - و به سمت مشرق - نیای زبان های آریایی ، و پیش نیای توچاریان1 گسترش یافتند [4].
نظریه کورگان
در نظریه کورگان گفته شده است که " از انتقادات وارده گرفته تا رویکردهای پس نگرانه همگی را میتوان در زمره احتمالات در نظر گرفت که با رخدادهای باستان شناسی شروع شده تا تعقیب سیر انتشار دنبال شده است . اصل این رویکرد برگرفته از نظریه ای در رابطه با مکانیزمی است که به واسطه آن باید زبان های هند و اروپایی از یکدیگر منفک و نهایتا در نواحی مفروض انتشار پیدا کرده باشند. البته باید توجه داشت الزامی نیست که مسیر گذر از نوع شجره نامه ای باشد که یک باستان شناس رسم میکند بلکه میتواند رخدادهای اجتماعی دیگری را در بر گیرد که میتوانسته در بین فرهنگ ها رخ دهد.
برای مثال در قرون نوزده و تا اواخر قرن بیستم گفته میشد که انتشار هند و اروپایی ها اقتصادی تولیدی داشته و همین پراکنش حمعیت وابسته میتواند در راستای توضیح خانواده زبانی به گستردگی هند و اروپایی انجامیده باشد. این نظریه ارتباط تنگاتنگی با مدلی دارد که هندو اروپایی ها را از آناتولی و در حدود هزاره ششم پیش از میلاد یعنی عصر نوسنگی میداند که نهایتا به جنوب شرق اروپا و سپس در گستره کل قاره امروزین گسترش یافته است که اسفورزا از آن به عنوان ʽ یا موج انتشار2 نام برده میشود که به یکی از مدل های مهاجرتی اطلاق می گرددموج مهاجرت نام گرفته است.
[5] مکانیزم دیگر میتواند مهاجرت جوامع دامداری باشد که توانستند اسب و بعدها ارابه را به خدمت گیرند و زبان جدیدی را در هزاره های پیش از مبلاد در آسیا و اروپا بگسترانند. فرضیه پایه در اینجا اینست که محور گسترش زبان های هند و اروپایی بسته به یک سازمان اجتماعی مهاجم و مسلح بوده که اقتصادی سبال داشته و از فن آوری حمل و نقل پیشرفته تری نسبت به دیگر همسایگان برخوردار بوده. از آنجاکه این نظریه موطن اصلی را شمال دریای سیاه و دریای خزر و در بین فرهنگ هایی میداند که برای مراسم تدفین خود از ارابه استفاده میکنند, و در کل به نام تئوری گورکان شناخته میشود.
اگرچه که در بین موج انتشار و نظریه کورگان تمایزات آشکاری دیده میشود،اما هردو توضیح یکسانی از گسترش زبان های هند و ایرانی در آسیا دارند - البته هردو در توضیح تاپاریان ها به یک اندازه با دشواری مواجه اند - مهاجرت جوامع دامدار کوچرو به سمت جنوب و به سمت فلات ایران و هند، علاوه براین با بهره گیری از تئوری نوسنگی3 این نتیجه حاصل میگردد که موج انتشار به کناره های اروپا - مدیترانه مرکزی و شرقی،آتلانتیک و اروپای شمالی - نرسیده و این مردمان کشاورزی را از همسایگانشان فرا گرفته اند تا اینکه بگوییم توسط آنان جایگزین گشته و تحت اشغال آنها در آمده اند.[5]
ژنتیک - باستان شناسی و مهاجرت اقوام هند و اروپایی
کاوالی اسفورزا4 و آلبرتو پیزا5 بر این بحث تاکید دارند که رنفرو و گیمبیوتاس بیشتر همدیگر را تائید میکنند تا اینکه در مقام مخالفت با همدیگر برآیند،. گفته میشود از دیدگاه ژنتیک مردمان کورگان نوادگان مهاجرینی نوسنگی خاورمیانه ای هستند که از آناتولی بدینجا مهاحرت کرده اند".[6]