بخشی از مقاله

چکیده:

منغیتها در روزگار حکومت جانیان بر آستاراخان، نفوذ زیادی یافتند و درنیمهی دوم قرن هجدهم میلادی با فروپاشی هشترخانیان در بخارا و با کمک نادرشاه افشار قدرت را در دست گرفتند. اقدامات امیران منغیت، تفاوت درنوع برخورد آنها و نیز سابقهی تمدنی و فرهنگیشان را نشان میداد. در زمان حکومت سلالهی جدید، اماراتنشین بخارا، با وجود تحمل شکستهای سنگین خارجی و داخلی، هیچگاه موردحمله قرار نگرفت.

سرکوب ازبکها بهشدت ادامهیافت، امارات خوقند برای مدتی به تصرف منغیتها درآمد. احیای کشاورزی، بازرگانی و همچنین اسکان دادن ازبکها و اعطای زمین به آنها، از اقدامات مهم این دوران به شمار میآمدند. در اواسط دوران منغیتیه، روند رو به زوال امارت منغیتها در سرزمین بخارا، شتاب گرفت و با رویکار آمدن امیرمظفرالدین خان، که در پی آن بخارا تحتالحمایه روسیه قرارگرفت، به عنوان دست نشاندهی روسها به حکومت خود ادامه دادند. با توجه به آنچه گذشت، هدف از این مقاله بررسی و نقد دوکتاب سلاطین منغیتیه و تحفهی سامی در باب ادوار حکمرانی این سلاله است.

مقدمه:

تاریخ سلاطین منغیتیه کتابی درباب تاریخ شاهان و فرمانروایان منغیتیه است که با بیانی خردهگیرانه روزگار امیران بخارای عصر خود را شرح میدهد. این اثر توسط میرزا محمد عبدالعظیم بوستانی بخارایی مشهور به میرزا عبدالعظیم سامی، شاعرو مورخ معروف در بستان در شمال بخارا به نگارش درآمد. میرزا عبدالعظیم در بخارا تحصیل کرد و در آنجا از محضر شاعران و نویسندگانی چون احمد دانش بخارایی و ملا سعدالدین ماهر بهره برد و سرانجام از ماهر تخلص سامی گرفت.

وی پس از پایان تحصیلات به حرفهی منشیگری روی آورد و به خدمت امیرمظفرالدین بن نصراالله امیرمنغیت بخارا آمد و درجنگهای امیربخارا با فرمانروایان ازبک شهر سبز 1280 - ه.ق - و جنگهای روسیهی تزاری و امیران بخارا بهعنوان وقایعنگار رسمی سپاه شرکت کرد. وی بارها با سفرای بخارا به روسیه سفر کرد و در این سفرها با شیوهی مملکتداری و وضعیت ادارهی حکومت آنها آشنا شد که در تغییر رویه و نوع تفکر او تأثیر شایانی گذاشت. بعد از مقایسهی حکومت خاندان منغیتیه با روسها فساد اخلاقی امیران، والیان، روحانیان و راتبهگیران بخارا را نکوهش کرده است که این شاید دلیلی در روند رانده شدن او از دربار سلاطین منغیتی و روی آوردن به نوشتن گردید.

وی در شرح اوضاع سلاطین ماوراءالنهر دست به تالیف کتاب تحفه شاهی زد که درباب خانات بخارا است و در آن منغیت را قبیلهای از قبایل مغول و بادیه نشین آسیا میداندکه در قرن دهم هجری از دشت قبچاق برخاسته و پیرو شیبک خان ازبک شدند. آنها منتسب به حکیم بن خدایار آتالیق بودند. علاوه براین از روزگار عبیدااللهخان 1114-1123 - ه.ق - تا روزگار خود را به رشته تحریر درآورده است که بهخاطر گزارشهای عینی از دوران حکمرانی امیرمظفرالدین اهمیت دارد. لذا این مقاله سعی بر آن داشته تا چگونگی شیوهی حکمرانی سلاطین منغیتیه بر این منطقه را بر اساس نقد این دو اثرکه به فاصله نه چندان زیادی از هم به نگارش درآمدند، مورد مقایسه و بررسی قراردهد .

تاریخ سلاطین منغیتیه:

نویسنده مقدمهی کتاب را اینگونه آغاز میکند:

»بعد از اظهار عجز از تحمید شایان جناب قدس الهی بردارآیندگان عرصه شهود عرضه میدارد که از ابتدای ظهور اسلام در دیار ماوراء النهر ودر دارالفاخره بخارای شریف از چند فرقه سلاطین صاحب اقتدار به نوبت در سریر حکمرانی نشستند و از آن جمله بعد از خروج و غلبهی چنگیز از اولاد نسل بعد از نسل تا ابوالفیض خان لوای حکومت برافروخته احوالات هریک شرح وبسط و کتب تواریخ مسطور گشته اما ابواالفیض خان از جهت عدم رشد وقابلیت میل به جانب هوای نفسانی کرده به مصاحب مرد ونسوان رغبت نموده غیر از تجرع بادهی ارغوانی وتعیشیارباردواغانی کاری نداشت لاجرم امورات ملکی مختل واحکام شرعی معطل شده هر سری و مویی سرداری و هرکسی ادعای سالاری نمود و علاوه بر این خان مذکور در هدم بنیان خاندانهای قدیم و سفک وماء امرای اعاظم کوشیده وچندی از امرا وسرکردگان را به فضل رسانیدو حکومت را درکف کفایت حکیم آتالیق ابن خدایار خان اتالیق منغیت پدر رحیم خان گذاشته وخود به غیر از راحت روح وجام عشرت کار نداشت دراین ایام نادرشاه افشار عروج نمودونامه تهدید فرستاد« سامی در این مقدمه قصددارد به این مبحث اذعان کند که، بعد از فتح بخارا توسط مسلمانان از فرق مختلف بر این سرزمین تسلط یافتند.

بهطوریکه سیر گسترشی این حکومتها بیشتر با ظهور مغولان چنگیزی و نسلهای بازمانده آنها بود. وی با اشاره به ابوالفیض خان، از خانات هشترخانی، سعی در پرداختن به ضعف او و بیارادهگیاش درادارهی حکومت دارد که از همان دوران با استخدام افرادی از خاندان منغیت زمینهی قدرت طلبی و ظهور آنها را برای حکومتگری فراهم کرد و به این طریق ضعفشان را به حکومتهای ممالک همجوار نشان داد که در ایران مقارن با ظهور نادرشاه افشار بود.

در ادامه نویسنده به خروج نادرشاه افشاراشاره میکند و بعد از بیان ماجرای به قتل رسیدن ابوالفیض خان و نادرشاه بهطورهم زمان به ذکر این قطعه شعر میپردازد: »نباشد درجان زین کار عجب /جهان زین رنگها بسیار دارد /که هر ساعت به زنگی سربردارد/نه درمهرو وفایش اعتباری /نه درکین ونقارش اختیاری« - سامی، همان: - 3 بعد از دوران جانشینی ابوالفیض خان پسرش عبدالمؤمن خان رویکار میآید که ذکر تاریخ آن در حاشیه متن سال 1156ه.ق را نشان میهد و بلافاصله بعد از آن به برسرکارآمدن عبیداالله خان پسردیگر ابوالفیضخان اشاره کرده که تاریخ آن را سال1157ه.ق دانسته و درحقیقت هدف او نشاندادن زوال حکومت هشترخانیان و رویکارآمدن منغیتیان است. زان پس دوران ظهور رحیم خان است که سال جلوس او نیز در همین سال بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید