بخشی از مقاله
چکیده
پیکرهي جامعهي انسانی با دو بال زن و مرد میتواند به اوج برسد امّا در طول تاریخ رشد نامتوازن دو بال پرندهي جامعه باعث شده است تا جنس لطیف با بیمهريها و ظلمهایی مواجه شود. البتّه در برههاي از تاریخ بشري، زنان وضعیّت بهتري داشتهاند امّا با پیشرفت صنعت و زراعت به تدریج مردان استیلاي خود را وسعت دادهاند. در اغلب تمدّنهاي قبل از اسلام نظیر یونان، روم، هند، جزیره العرب و...نگاه فرهنگ بشري به زن بدبینانه بوده است و تنها در تعالیم دین زرتشت پیامبر وضعیّت زنان از بغرنجی خارج شده است. با طلوع خورشید اسلام با الهام از آیههاي قرآن کریم، زنان داراي حقوق و جایگاه بهتري میشوند. و اسلام تنها ملاك برتري انسانها چه زن و چه مرد را میزان تقوا بیان میکند. با وجود تفاوتهایی که در آفرینش و سرشت زن و مرد و استعدادها و تواناییهاي آنها وجود دارد اسلام با نگاه برابري به زنان و مردان مینگرد و از این منظر زنها نیز همانند مردان ارج و قربی همسان مییابند. تفاوتها، بیانگر این واقعیّت و حقیقت است که زن و مرد، هر کدام براي هدف خاصّی آفریده شدهاند و نباید انجام وظایف هر یک را از دیگري انتظار داشت. این تفاوتها بیانگر برتري یکی بر دیگري نیست، بلکه به میزان کسب معرفت، ایمان و تقواي الهی است.
مقدّمه
جامعهي انسانی از بدو خلقت تا به امروز با انسانی از دو جنس متفاوت از لحاظ جنسیّتی آغاز شده، ادامه یافته و اداره شده است. مدیریّت جامعهي انسانی در گذر تاریخ همیشه در دست یک جنس خاصّی - مرد یا زن - نبوده است. گویا در جوامع ابتدایی و قبایل بدوي به دلیل مشغله کشت و کار و اهمّّیت تولید و زایش و باروري، زنان در موقعیّت بهتري نسبت به مردان بودهاند. » بدیهی است همین توانمندي در باروري و دیگر جنبههاي آن موجب پیدایش ساختار جامعهي بدوي بر اساس محور »زن-مادر]«شده است«[ - توسّلی؛1381 ،. - 62 جوامع قبیلهاي با محوریّت زنان ادره و مادر /زن سالاري در قبایل رایج شده است.
» قدیمیترین نشانههایی که از وجود قدرت زنانه در خاك ایران فرهنگی به دست آمده به حدود 6000 سال ق.م تعلّق دارد همزمانی این نشانهها با آغاز گذار از مرحلهي کشاورزي میتواند نقطهي عطفی در تحوّل مقام زن در سرزمین کهن ما ]ایران[ به شمار آید - «آرام؛1373، . - 183 اندك اندك به دلیل نیروي بدنی و ّقوت و زور بازو و شریط کار مردان، مرد/پدر سالاري جایگزین آن شده است » هنگامی که صنعت و زراعت پیشرفت پیدا کرد و سبب به دست آمدن عاید بیشتر شد جنس مرد به تدریج استیلاي خود را بر آن وسعت داد « - همان؛ - 184 و از این رهگذر اغلب زنان زیر دست و مطیع مردان شده و در طول تاریخ با پیشرفت و تمدّن بشري قوانینی وضع شده که اغلب به نفع مردان و به زیان زنان بوده است .
تاریخ تمدّن بشریّت، ترازویی است که میتواند معیار رعایت حق در گذشته و حال را وزن نماید. هرگاه رعایت حقّ انسانها در بستر تاریخ مطالعه میگردد، چنین استنباط میشود که حقوق زن در بستر تاریخ بشریّت از جایگاه نامتوازن برخوردار بوده است؛ زنان در طول قرون و اعصار متمادي، رنجها و ستمهاي فراوانی کشیدهاند که حقیقتاً براي یک انسان عاقل و متعالی بسیار درد آور و سنگین است.افزون بر سیر تاریخی در تضعیف موقعیّت و حقوق زنان و تقویت مردان نقش ادیان و تمدّنهاي مختلف در تحول جایگاه زن و مرد را نیز نمیتوان نادیده گرفت. تمدّنها و ادیان مختلف هر کدام با منظر متفاوت به جنسیّت انسانها نگریستهاند و داراي فراز و نشیبهایی در این مورد بودند که ما در این جستار جایگاه و مقام زنان را در تمدّنها و ادیان مختلف به بحث مینشینیم. لذا براي آشنایی بیشتر از حقوق و مقام زن، نوع نگاه به زن را در تمدّنهاي قبل و بعد از اسلام به طور مختصر تبیین مینماییم .
-1 حقوق و مقام زن در جوامع و ادیان قبل از اسلام
نگاه به زن در بیشتر تمدّنها و ادیان قبل از اسلام معمولاً غیرانسانی و غیراخلاقی بوده است و به زن از حیث انسان نگریسته نشده است. در این قسمت براي آشنائی بیشتر با جایگاه زن در چند تمدّن قبل از اسلام اشاره میکنیم:
-1-1 یونان و روم
کشور یونان یکی از جوامع متمدّن و مترقّی از لحاظ علم و فرهنگ بهشمار میآید، امّا در اجرا و رعایت حقوق زن بیاندازه تاریک به نظر میرسد زیرا طوريکه تاریخ گواهی میدهد، در این عصر نه تنها زنان را جسماً در خانه محبوس ساخته بودند بلکه روحاً نیز در رنج و عذاب قرار میدادند؛ زیرا از میراث محروم بودند و صرفاً یک وسیلهي تولید نسل شناخته میشدند و مقامی جز مستخدم در خانه نداشتند. زن در این جامعه از هیچ نوع احترام و مقامی برخوردار نبود و در حقارت و ّذلت به سر میبرد. همهي مقام عالی و احترام و آبرو از آن مردها شناخته میشد و بس. افلاطون یکی از فیلسوفان یونان، همواره میگفت: » من خدا را سپاسگزارم از این که یونانی هستم نه بربر، آزاد هستم نه بنده، مرد هستم نه زن؛ و مخصوصاً اینکه در عهد سقراط به دنیا آمدهام. - «اسعدي، - 69 :1387 ارسطو - یکی از شاگردان برجستهي افلاطون – با اینکه مرد را برتر از زن میداند ولی معتقد است که عدالت را دربارهي او باید رعایت کرد: » زن هر چند با شوهر برابر نیست و باید پیرو او باشد ولی حقوق خود را دارد و باید دربارهي او هم عدالت و مردانگی، منظور داشت و او را شریک در امر خانواده پنداشت. - «اسعدي، - 90 :1387
و در جاي دیگر از قول ارسطو آوردهاند: » به اعتقاد ارسطو زنان به طبیعت خود براي زاد و ولد و به خاطر حفظ نوع و نسل بشر خلق و آفریده شدهاند.« - همان: - 533در یونان و روم، زن همچون دیگر کالاها و اجناس در بازار خرید و فروش میشد و با مرگ شوهرش حقّ حیات نداشت و حتّی شوهر میتوانست زنش را به کسی قرض یا هدیه بدهد. » در روم قبل از میلاد، دختران و زنان، کنیز و بدبخت بودند و مانند اشیا و حیوانات، خرید و فروش میشدند و از تمام حقوق اجتماعی محروم بودند. نه ارث میبردند و نه میتوانستد مالکچیزي بشوند.« - محمّدي نیا، - 35-6 :1389 یونانیان زن را موجودي نجس و زادهي شیطان میدانستند1 و او را از هر گونهکاري جز کنیزي و ارضاي غرایز جنسی مرد، منع میکردند. ازدواج یک امري اجباري بوده و زن به طور کامل از ارث و حقّ طلاق محروم بوده است.