بخشی از مقاله

چکیده

در طول تاریخ ادیبان بزرگ در هر کشوری بر زبان و فرهنگ و نحوه زندگی هموطنان خویش تاثیرات ماندگار داشتهاند. هومر در یونان باستان، شکسپیر در انگلستان، دانته در ایتالیا از این قاعده مستثنی نیستند ولی هیچ یک از این شعرا همانند فردوسی در جنبههای مختلف بر فرهنگ و هویت کشور خود تاثیرگذار نبودهاند. رد پای این شاعر بزرگ در جای جای فرهنگ ایرانی قابل پیگیری میباشد. آوازه این حماسهسرای ایرانی به مرزهای جغرافیایی ایران محدود نمیشود و سراینده شاهنامه علاوه بر فارسی زبانان غیر ایرانی مخاطبان از دیگر فرهنگهای مختلف را به تمجید واداشته است. شاید بتوان گفت که فردوسی علاوه بر اینکه به گفته خود عجم را زنده کرده، بلکه آن را زنده نیز نگه داشته است. با توجه به نقش بسزای فردوسی در شناساندن فرهنگ ایرانی به مخاطب جهانی و تاثیر آن بر تمدنهای دیگر، مقاله پیشرو به تاثیر جایگاه این شاعر بزرگ ایرانی در ادبیات جهان میپردازد.

کلیدواژهها: فردوسی، شاهنامه، تمدن، فرهنگ.

مقدمه تعریف تمدن

تمدن در لغت به معنای شهرنشینی آمده که تنها به معنای اجتماع انسانی در یک منطقه با خانه ها و خیابان ها و..نیست، بلکه مدنیت به معنای وجود قوانین مکتوب و مدیریت شهری است. بنابراین تمدن دراصطلاح، نوع خاصی ازتوسعه مادی و معنوی است که درجامعه ویژه رخ مینماید. تمدن مجموعهای پیچیده ازپدیدههای اجتماعی قابل انتقال، شامل جهات دینی ومذهبی، اخلاقی، زیباشناختی، فنی یا علمی مشترک درهمه اجزای یک جامعه وسیع و یا چندین جامعه مرتبط با یک دیگراست.واژهٔ تمدن به تلقی های گوناگون از حالتهای جامعه انسانی میپردازد. اشاره به تکامل و شکلگیری روابط بشری یکی از جنبههای رایج این کلمه در زبان ادبی است .

کلمه تمدن از کلمه لاتینی شهر نشین بودن یا civis و شکل وصفی آن civilis مشتق میشود.کلمه تمدن همچنین میتواند به معنی استانداردی برای رفتار مشابه رفتار محترمانه و رسمی اجتماعی استفاده شود. رفتار متمدن یا مدنی نقطه مقابل بربریت یا رفتار بد و ناخوشایند تلقی میشود. در این مفهوم، تمدن به معنی مهارت و تخصص نیز می باشد. به عنوان مثال، مردمی که در یک روستایی کوچک کار میکنند اما دارای مهارتهایی هستند، می توانند افراد متمدن یا مدنی بشمار آیند.از لحاظ ادبی، یک تمدن عبارت از یک جامعه پیچیده است که از یک جامعه ساده و ابتدائیتر متمایز میشود هر فردی در یک جامعه و با یک فرهنگ متفاوت زندگی می کند ولی همه افراد در یک تمدن زندگی میکنند.

از نظر تاریخی، تمدنها بعضی چیزهای مشترک دارند و همه وجوه مشترک فوق را دارند.تمدن مجموع پدیدههایی است به قدر کافی متعددو مهم که در تعداد قابل ملاحظهای از سرزمینها بسط یافته باشد . و به طور کلی تمدن و فرهنگ به معنی تمام خلاقیتهای ذهنی و مظاهر اجتماعی و فردی مانند رفتار، گفتار، کردار و آداب و رسوم و اندیشه و آثار ادبی و هنری مردم یک کشور است و درجه تمدن و فرهنگ افراد، اجتماعات و ملت ها را از همین راه میسنجند و بدست میآورند و تعیین می کنند - زمینه فرهنگ و تمدن ایران: - 43

جایگاه زبان فارسی در تمدن

ایران به عنوان یکی از قدیمی ترین مراکز تمدن جهانی، محل نشو و نمای ادیان قدیمی همچون زردشتی گری، محل انشاء و صدور اولین منشور حقوق بشر، یکی از اصلی ترین زادگاهها و کامل ترین خطوط باستانی، سنتهای تاریخی، هنر و معماری کم نظیر دردوره باستان و بالاخره زادگاه فرهنگ و تمدن چند هزار ساله، همواره مورد توجه اندیشمندان، خردورزان و محققین و تاریخ نگاران بالاخص در اروپا بوده است.ایران در طول تاریخ بمنزله چهارراهی بوده که در آنجا ملل مختلف با هم تماس گرفته و تمدنهای مختلف با هم مخلوط میشده اند. در نتیجه ایران در همه ادوار سرنوشت تاریخی خود را که التقاط و ترکیب عناصر تمدنهای مختلف شرقی و غربی بوده است ادامه میداده و این هنر ایران و ایرانی است.

ایران کشوری است که سهم بزرگی در تمدن بشری دارد، میراث گرانبها و گرانمایهای مه به جا مانده به حدی است که نمیتوان آنرا به قلم آورد . - قدیانی: - 42 و این ایرانیان بوده اند که در طول تاریخ پربار خود گنجینه عظیمی را بر تمدن جهان، چه از نظر مادی و چه معنوی افزو ده اند وایرانیان باید به خو ببالند که در تمدن جهان سهمی بی نظیر داشته اند.فرهنگ و هنر جزء ذات این تمدن بوده و موجب بقاء و گسترش آن بوده است. غنای فرهنگی در تمدن ایران باستان، دوران اسلام و بعد از آن همواره وجود داشته و بعد از ورود اسلام به ایران فرهنگ ایرانی اسلامی جایگاه خاصی پیدا کرد و تمدن ایرانی با تمدن اسلامی عجین شدند و امروز هم جدا کردن آندو بسیار کار دشواری است.

در بین عوامل تشکیل دهنده فرهنگ در ایران، زبان و ادبیات فارسی جایگاه خاصی داشته و نقش تعیین کننده در حفظ میراث تمدن ایرانی و اسلامی ایفا نمود و گنجینه فرهنگی و تمدنی ایران را در آثار اندیشمندان فرهنگی و ادبی ایران همچون سعدی، حافظ، فردوسی، مولوی، خیام و دیگران که همه شان با فرهنگ ایرانی و دین اسلام هم آشنائی کامل داشته اند می توان مشاهده نمود. همه این بزرگان که در دایره ادبیات کلاسیک میگنجند تلاششان بر این بود که فرهنگ ایران باستان را در کنار فرهنگ اسلامی به مخاطبین نسلهای بعدی منتقل بکنند و همین امر موجب غنای بیشتر فرهنگ و تمدن ایرانی شده است.

زبان فارسی در طول حیات باشکوه خویش، نمایانگر فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی بوده و همواره این فرهنگ عظیم را به جهانیان انتقال داده است. این زبان در طول قرون و اعصار، نه خود را بر دیگران تحمیل نموده و نه در مقابل هجوم بیگانگان، کوتاه آمده و میدان را به رقیب واگذار کرده است و این نشان از عظمت و فراخی و شکوه این زبان دارد."قدرت زبان فارسی از جهات عدیده است که توسط زبان شناسان مورد بررسی قرار گرفته است و همه آنها معتقدندکه زبان فارسی، یکزبان زنده، شیرین، گستردهو برخوردار از خصوصیاتبرجستهزبانشناسیاستکههیچمحدودیتیندارد و بهلحاظ دایرهگستردهلغاتو جنبهواژگانی و قدرتترکیبیآن، زبان نیرومندی استو اهمیتو ارزشبسیار بالایی دارد.زبان فارسی، خصوصیتش ترکیبپذیری است و میتواند بینهایت مفهوم را در خودش جای بدهد."

"زبان فارسیدر برههایاز زمان، زبان رسمیبخشوسیعیاز جهانبودهاست. یک روز از چین تا روم و همین آسیای صغیر، مرز زبان فارسی را تشکیل میداده است" و در کشورهای متعددی به زبان فارسی گفتگو میکردند و هنوز هم در کشورهائی مثل هند و پاکستان، مصر و آسیای میانه زبان فارسی از جایگاه خاصی برخوردار است.نفوذ زبان فارسی در این کشورها دلائل زیادی دارد که مهمترین آنها در خود ذات این زبان است؛ یعنی ترکیب، شیوایی ویژه و آهنگی که این زبان دارد. دلیل دوم نفوذ زبان فارسی آن بار معنایی است که این زبان با خودش حمل می کند.زبان فارسی، فرهنگ غنیای را با خودش میبرده است؛ که همان فرهنگ اسلامی است.

زبان فارسی محموله عظیمی از معارف را در اختیار دارد و می-تواند نقش بزرگی را در انتقال آن به جوامع بشری ایفا کند. بخش عظیم و غیرقابل اغماضی از مواریث کهن بشریت اعم از فلسفه، دین، علم، اخلاق، عرفان و سیاست به وسیله زبان فارسی منتقل شده است. زبان فارسی در واقع جویبار پرفیضی از گنجینه عظیم مواریث فرهنگی ایرانیان و ملتهای فارسی زبان است. آنچه از حکمت، معرفتو اندیشه والای بشری در دیوانهای شعری زبان فارسی همچون شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی گنجانده شده است بسیار مهم و قابل توجه است. زبان فارسی وسیلهای انحصاری برای دست یافتن به مفاهیم والا وحکمت عظیم و بینظیری است که توسط مولوی، عطار، حافظ، سعدی، فردوسی و دیگر بزرگان علم و ادب. پایهریزی شده است.

زبان فارسی برای تمام کسانی که علاقهمند به معارف والای بشری هستند، یک ذخیره مهم، باارزش، قابل فراگیری و پیگیری است. هر کس به معارف بشری علاقه مند باشد، باید برای زبان فارسی ارج و مرتبهای خاص قائل باشد؛ زیرا این زبان پرظرفیت، شیرین، رسا و زیبا توانسته است بخش عظیمی از مناطق جغرافیایی جهان را تحت تسلط و سیطره معنوی خود درآورد و با نفوذ معنوی،کارآیی، شیوایی و قدرت بلاغت خود، در دل ملتها جا باز کند و برای آنان فرهنگ، دین، معرفت و تمدن به ارمغان آورد با این فرضیه و پیش زمینه است که حکمتهای دینی و اندیشههای ادبی شخصیتهای زبان فارسی همچون فردوسی، سعدی،حافظ، خیام، فارابی، ابن سینا، ابن مسکویه، شهریار، پروین اعتصامی و...وابسته به مرز جغرافیائی خاصی نبوده و محدودیت زمانی هم نداشته اند لذا در همین اروپا، ادیبان و شخصیتها و دانشمندان بزرگی همچون شکسپیر، گوته، مدینسکی، اسکندروف، کاسیمجانوا شیفته ادبیات غنی فارسی شدند و به نوعی از محتوا و مفاهیم ارائه شده توسط آنها بهره جستند و مشابهتهایی بین اشعار و نوشتههای آنها بوجود آمد و از این گنجینه بهره جستند. در ایتالیا هم ایرانشناسان بزرگی مثل بائوزانی، اسکارچیا و غیره با تسلط بر زبان فارسی توانستند در تقریب دو فرهنگ ایرانی و ایتالیائی تلاش نمایند و خدمات فرهنگی خود را بر جامعه انسانی بر جای بگذارند.

جایگاه تمدن در شاهنامه فردوسی

شاهنامه فردوسی بی تردید اثری سترگ است که برای غربیان و اروپاییان، حکم فرهنگ، تمدن و سند هویت ایرانیان را دارد. اگرچه شاهنامه حکیم فردوسی، نماد باورهای ایرانی است، اما با مطالعه آن میتوان با اساطیر، جغرافیا، تاریخ، فلسفه، ادبیات، زبان و هنر سرزمین کهن ایران نیز آشنا شد. این اثر ارزشمند ادبی، در هیچ قالبی محدود نشده است و در جغرافیای خاصی هم نمیگنجد این اثر ادبی پندارها، باورها و حکایتهای ایرانی را با بهره گیری از الگوهایی کهنه ناشدنی به تصویر درآورده است تا آن جا که هنوزهم از سوی ایران شناسان، شاهنامه پژوهان و ادب دوستان بیشتر نقاط جهان کارآیی دارد، آن هم به شکلی زیبا، دلنشین و تاثیرگذار.شاید به همین خاطر است که اندیشههای این شاعر پرآوازه فارسی زبان، بیشتر شاعران و نظریه پردازان اروپایی و غربی را به بازخوانی و ترجمه شاهکار بی بدیلی چون شاهنامه، سوق داده است.

هر زمان شاهنامه را میخوانیم، نمی توان تصویر حماسههای زیبا، ظریف، باشکوه و سرشار از زندگی آن را، از خاطر برد. چرا که فردوسی را سرآمد شاعران حماسه سرای جهان میدانم. در سرودههایش چنان چیره است که هیچ فیلسوف، مورخ و شاعری توان هماوردی با وی را ندارد. به جرئت میتوان گفت زیباترین، ستایش آمیزترین واژههای مبارزه و پیروزی را میتوان در شاهنامه فردوسی سراغ گرفت این اثر سترگ ادبیات ایران به دلایل بسیاری ادیبان و شاعران سراسر جهان را به شدت تحت تاثیر قرار داده است تا آن جا که بیشتر آن ها را وادار به تحسین و ستایش فردوسی کرده است. شاهنامه هنوز هم این توانایی را دارد که جنبههای ناگفته و نامکشوفی از ادبیات حماسی را، به جهان عرضه کند. فردوسی به عنوان شاعری بلندمرتبه و سخنوری بی بدیل نامش را جدای از مرزهای ایران زمین، در دیگر کشورها نیز به ثبت رسانده است بی شک او پدر شعر فارسی است.

شاهنامه او جزو کم شمار آثاری است که در تک تک ابیاتش، فرهنگ، هنر، تمدن و زبان ایرانموج می زند. بیشتر داستانهای حماسی شاهنامه، روایتی از ابعاد گوناگون شایستگی قهرمانان ایران زمین را برای دیگران بازخوانی میکند. شاهنامه فردوسی شاهکاری بی بدیل است که هرچه زمان میگذرد لایههای پنهان آن، دستمایه خلق تحقیقات و مطالعات بسیاری قرار میگیرد اگرچه فردوسی شاهنامه را به عنوان سندی از زبان، هویت، تمدن و ادبیات پارسی و ایران زمین سال ها پیش سروده است، امابی هیچ اغراقی باید اذعان کرد با توجه به داستانهای سرشار از اسطوره پردازی شاهنامه، بیشتر اسطورههای مغرب زمین در مواجهه با قهرمانان فردوسی پارسی زبان کم میآورند.

با بررسی ادبیات برخی کشورها، میتوان به بازتاب و تاثیر داستانهای شاهنامه در رمان های حماسی غرب و اروپای قدیم پی برد. آرامش، نیکی، حکمت و زندگی در سراسر اثر ارزشمند فردوسی میدرخشند. جادوی کلام در سراسر سرودههای ارزشمند این شاعر ایرانی، حکمت، عرفان، صلح، مبارزه، پایمردی و جاودانگی است. در بیشتر فصلهای شاهنامه، می شود شاهد نبرد میان خیر و شر بود. او در شاهنامه اش قهرمانانی را بازآفرینی میکند که ردپای آن ها را در کم تر اثر ادبی دیگر، می توان سراغ گرفت. در دهههای اخیر بیشتر همسایگان ایران، از جمله اعراب، ترک ها و هندیها با شاهنامه انس و آشنایی بیشتری دارند و این کتاب جاودان را به زبانهای مادری خویش ترجمه کرده اند با بررسی، مطالعه و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید