بخشی از مقاله
مقدمـــــــه:
صرف نظر از مباحثي چون ادله حجاب، محدوده حجاب اسلامي، فلسفه آن و مباحث ديگر، يكي از مباحث لازم در اين باره، بررسي پيشينه اين حكم است; به اين معنا كه آيا اسلام خود قانون و دستور خاصي براي پوشش زنان در برابر مردان نامحرم ارائه داده است يا نه، رسم موجود بين بانوان مسلمان ريشه اي ديرينه دارد؟ ضرورت طرح اين بحث از آن جا ناشي مي شود كه برخي مدعي شده اند: «ارتباط عرب با ايران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد»2 و معتقدند كه «حجاب رايج ميان مسلمانان عادتي است كه از ايرانيان، پس از مسلمان شدنشان به ساير مسلمانان سرايت كرد». برخي ديگر نيز گفته اند: «حجاب از ملل غير مسلمان روم و ايران به جهان اسلام وارد شده است».3 اين مقاله در صدد كشف اثبات اين مسئله است.
مفهوم شناسي :
قبل از ورود به بحث لازم است معناي واژه حجاب و مقصود از حجاب بيان شود.
مفهوم لغوي حجاب :
به گفته اهل لغت اين واژه به صورت متعدي و به معناي در پرده قرار دادن به كار مي رود. ابن دريد مي گويد: «حجبت الشيء. .. اذا سترته، و الحجاب: السِّتر...، احتجبت الشمس في السحاب اذا تستترت فيه.4 حجاب، پوششي است كه روي شيء را فرا مي گيرد و حجاب يعني پرده...، زماني كه خورشيد در ابر فرو مي رود عرب مي گويد: احتجبت الشمس في السحاب». فيومي اين واژه را چنين توضيح مي دهد:
حجب فعلي متعدي است و به معناي مانع شدن به كار مي رود. به پرده، حجاب مي گويند، زيرا مانع از ديدن است، و به دربان، حاجب گفته مي شود، زيرا وي مانع از ورود افراد است. اين واژه در اصل بر موانع جسماني اطلاق مي گردد، ولي برخي مواقع به موانع معنوي نيز حجاب گفته مي شود.
از گفتار اهل لغت مي توان نتيجه گرفت كه در زبان عرب، حجاب به پوششي گفته مي شود كه مانع از ديدن شيئي پوشانده شده مي شود. شهيد مطهري نتيجه تحقيقات لغوي خود را درباره اين واژه، چنين بيان مي كند:
كلمه حجاب هم به معني پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب، بيشتر استعمالش به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي دهد كه پرده وسيله پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نيست; آن پوشش حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد.
اين واژه در قرآن و حديث نيز با عنايت به همين معناي لغوي به كار رفته و معناي خاصي پيدا نكرده است. شهيد مطهري مي فرمايد:
در قرآن كريم در داستان سليمان غروب خورشيد را اين طور توصيف مي كند: «حتي توارت بالحجاب» يعني تا آن وقتي كه خورشيد در پشت پرده مخفي شد. تعبير حجاب با همين معنا در آيه 51 سوره شوري و نيز در آيه 53 سوره احزاب به كار برده شده است... . در دستوري كه امير المومنين(عليه السلام) به مالك اشتر نوشته است مي فرمايد: «فلا تطولن احتجابك عن رعيتك» يعني در ميان مردم باش كمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان كن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نكند بلكه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.
مفهوم اصطلاحي حجاب :
حجاب در علومي چون عرفان و طب و شايد ديگر علوم، اصطلاح خاصي دارداما در مسئله مورد بحث اين نوشتار كه مسئله اي فقهي است داراي معناي خاصي نيست. اين واژه در فقه در معناي لغوي خود كه همان پرده حائل ميان دو چيز باشد به كار رفته و معناي جديدي براي آن ايجاد نشده بود. در دوران متأخر اين واژه معناي اصطلاحي خاصي پيدا كرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است. شهيد مطهري در اين باره مي فرمايد:
استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جديدي است. در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمه ستر كه به معني پوشش است به كار مي رفته است. فقها چه در كتاب الصلوة و چه در كتاب النكاح كه متعرض اين مطلب شده اند كلمه ستر را به كار برده اند نه كلمه حجاب را. بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمي شد و ما هميشه همان كلمه پوشش را به كار مي برديم، زيرا چنان كه گفتيم معني شايع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده مي شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عده زيادي گمان كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود. پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خود نمايي نپردازد. آيات مربوطه همين معني را ذكر مي كند و فتواي فقها هم مؤيد همين مطلب است... در آيات مربوطه، لغت حجاب به كار نرفته است. آياتي كه در اين باره هست چه در سوره مباركه نور و چه در سوره مباركه احزاب حدود پوشش و تماس هاي زن و مرد را ذكر كرده است بدون آن كه كلمه حجاب را به كار برده باشد. آيه اي كه در آن كلمه حجاب به كار رفته است مربوط است به زنان پيغمبر اسلام.
معناي اصطلاحي جديد اين واژه، عبارت است از پوششي كه زن در برابر نامحرمان بايد استفاده كند و از جلوه گري و خود نمايي بپرهيزد. در اين نوشتار نيز همين معناي اصطلاحي مورد نظر است، نه پرده نشيني زنان. ترديدي نيست كه حجاب در اين اندازه يكي از احكام مشترك اديان ابراهيمي و از احكام ضروري اسلام بوده و همه طوايف اسلامي بر آن اتفاق نظر دارند.
حجاب در اديان الهي
فطري بودن پوشش:
حجاب و پوشش در تمام اديان و مذاهب، داراي جايگاه خاصي است، و يكي از دلايل اساسي آن اين است كه حجاب و عفاف، يك امر فطري است.
داستان حضرت آدم و حوا نيز فطري بودن پوشش را اثبات مي كند. در تورات (كتاب مقدس يهوديان كه براي مسيحيان نيز مقدس است)، مي خوانيم:
«و چون زن ديد كه آن درخت براي خوراك نيكوست و به نظر، خوش نما و درختي دلپذير و دانش افزا، پس، از ميوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد * آنگاه چشمان هر دوي ايشان باز شد و فهميدند كه عريان اند، پس برگهاي انجير به هم دوخته، سترها براي خويشتنن ساختند...».
بعد ادامه مي دهد:
«و آدم، زن خود را حوا نام نهاد، زيرا كه او مادر جميع زندگان است* و خداوند رخت ها براي آدم و زنش از پوست بساخت و ايشان را پوشانيد».
بر طبق اين متن، آدم و حوا لباسي نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهميدند كه عريان اند كه بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعدا خداوند لباسي از پوست به ايشان ارزاني داشت.
در قرآن كريم در مورد داستان حضرت آدم و حوا چنين آمده است:
فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة
آن گاه كه آدم و حوا از درخت ممنوعه چشيدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشكار گرديد) و به سرعت، با برگ درختان بهشتي خود را پوشاندند.
طبق آيات شريفه قرآن كريم، حضرت آدم و حوا قبل از چشيدن درخت ممنوعه داراي لباس بوده اند، اما با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغواي شيطان) لباس خود را از دست دادند كه بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند.
به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگي (خواه طبق نقل تورات قبل از آن داراي لباس نبوده و يا طبق قران كريم داراي لباس بوده اند) بلافاصله خود را با برگهاي درختان بهشتي پوشاندند. اين احساس شرم از برهنگي حتي بدون حضور ناظر بيگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسيله برگ ها (ولو بطور موقت)، از آن جهت كه تحت هيچ آموزش يا فرماني از جانب خداوند يا فرشته وحي و يا تذكر هريك به ديگري صورت گرفته است، بيانگر فطري بودن پوشش در انسان است و ثابت مي كند كه لباس و پوشش، به تدريج و بر اثر تمدن ها ايجاد نشده است، بلكه انسان هاي نخستين، يا به تعبير بهتر، نخستين انسان ها، به طور فطري بدان گرايش داشته اند. و بنا به گواهي متون تاريخي، در اكثر قريب به اتفاق ملت ها و آيين هاي جهان، حجاب در بين زنان، معمول بوده است. هر چند حجاب در طول تاريخ، فراز و نشيب هاي زيادي را طي كرده و گاهي با اعمال سليقه حاكمان، تشديد يا تخفيف يافته است، ولي هيچ گاه بطور كامل از بين نرفته است.
اگر به لباس ملي كشورهاي جهان بنگريم، به خوبي حجاب و پوشش زن را در آن مي بينيم. دقت در لباس ملي كشورها ما را از ورق زدن كتب تاريخي براي يافتن ملل و اقوامي كه زنان آنها داراي حجاب بوده اند، بي نياز مي سازد و به خوبي اثبات مي كند كه حجاب در ميان اكثر ملت هاي جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب يا ملت خاصي نداشته است.
تمام اديان آسماني، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشري را به سوي آن دعوت كرده اند؛ زيرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبيعي در فطرت زنان به وديعت نهاده شده است و احكام و دستورهاي اديان الهي هماهنگ و همسو با فطرت انساني تشريع شده است، پس در همه اديان الهي پوشش و حجاب زن واجب گشته است.
در اديان زرتشت، يهوديت، مسيحيت و اسلام، حجاب زنان امري لازم بوده است. كتاب هاي مقدس مذهبي، دستورها و احكام ديني، آداب و مراسم و سيره عملي پيروان اين اديان الهي، بهترين شاهد و گواه اثبات اين مدعاست.
حجاب در شريعت زرتشت:
«آشو زرتشت» با توصيه ها و اندرزهاي خود، كوشيده است تا پايه هاي حجابي را كه زنان ايراني به عنوان يك فرهنگ ملي در ظاهر عرف خود رعايت مي كنند، در عمق روح آنان مستحكم نمايد و از اين راه، ضمانت اجراي قانون حجاب را در آينده نيز تامين نمايد و بدين سان، جامعه خويش را در مقابل امكان انحرافهاي اخلاقي پنهان، بيمه كند.
قسمتي از پند و اندرزهایي كه «آشو زرتشت» به پيروان خود توصيه نموده را نقل مي كنيم، تا اين اقدام مهم «آشو زرتشت» بهتر نمايان گردد و حركت او در جهت تعالي و آموزش ريشه هاي «حفظ حجاب» و بيان لزوم توام نمودن حجاب ظاهري با عفت باطن، روشن ترشود.
او مي فرمايد:
◄ اي نوعروسان و دامادان! روي سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهيد و گفتارم را به خاطر بسپاريد و با غيرت، در پي زندگاني پاك منشي برآييد. هر يك از شما بايد در كردار نيك و مهرورزي، بر ديگري پيشدستي جويد تا آن زندگاني مقدس زناشویي، با خوشي و خرمي همراه باشد.
◄ اي مردان و زنان! راه راست را دريابيد و پيروي كنيد. هيچ گاه گرد دروغ و خوشي هاي زودگذري كه تباه كننده زندگي اند، نگرديد، زيرا لذتي كه با بدنامي و گناه همراه باشد، همچون زهر كشنده اي است كه با شيریني در آميخته و همانند خودش دوزخي است. با اين گونه كارها زندگاني گيتي خود را تباه مسازيد.
◄ پاداش رهروان نيكي، به كسي مي رسد كه هوا، هوس، خودخواهي و آرزوهاي باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خويش چيره گردد. كوتاهي و غفلت در اين راه، پايانش جز ناله و افسوس، چيز ديگري نخواهد بود.
◄ فريب خوردگاني كه دست به كردار زشت مي زنند، گرفتار بدبختي و نيستي خواهند شد و سرانجامشان خروش و فرياد و ناله است، ولي زنان و مرداني كه به اندرز و راهنمایي من گوش فرامي دهند، آرامش و خوشي زندگي بهره شان خواهد بود و سختي و رنج از آنان دور خواهد گشت و به نيكنامي جاوداني خواهند رسيد.3
و در كتاب «وندي داد» اين جمله به طور مكرر آمده است: «كلام ايزدي است كه كردار زشت را نابود مي كند: از تو- اي مرد! – خواهش مي كنم پيدايش و فزوني را پاك و پاكيزه ساز! از تو- اي زن! خواهش مي كنم تن و نيرو را پاك و پاكيزه ساز! آرزو دارم صاحب فرزند باشي و شير تو فراوان شود!»4
در كتاب پوشاك باستاني ايرانيان در ذيل عنوان «پوشاك اقليت هاي ميهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتي چنين مي خوانيم:
«اين پوشاك كه بانوان زرتشتي از آن استفاده مي كنند، شباهتي بسيار نزديك به پوشاك بانوان نقاط ديگر كشور ما دارد، چنانكه روسري آنان از نظر شكل و طرز استفاده، نظير روسري بانوان بختياري است و پيراهن، شبيه پيراهن بانوان لر در گذشته نزديك است و شلوار، از لحاظ شكل و برش، همان شلوار بانوان كرد آذربايجان غربي است و كلاهك، همان كلاهك بانوان بندري است».
دين زرتشت، بر سه اصل اساسي، «انديشه نيك»، «گفتار نيك» و «كردارنيك» استوار گشته است.
موبدان در تفسير انديشه و كردار نيك مي گويند:
«يك زرتشتي مؤمن، بايد از نگاه ناپاك به زنان ديگر دوري جويد».
در اندرز «آذرباد مارا سپند» موبد موبدان آمده است: «مرد بد چشم را به معاونت خود قبول مكن»5
حجاب در شريعت يهود:
رواج حجاب در بين زنان قوم يهود، مطلبي نيست كه كسي بتواند آن را مورد انكار يا ترديد خود قرار دهد. مورخين، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بين زنان يهود سخن گفته اند، بلكه به افراط ها و سخت گيريهاي بي شمار آنان نيز در اين زمينه تصريح كرده اند. در كتاب «حجاب در اسلام»، آمده است:
«گرچه پوشش در بين عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولي در ملل غير عرب، به شديدترين شكل، رواج داشت. در ايران و در بين يهود و مللي كه از فكر يهود پيروي مي كردند، حجاب به مراتب شديدتر از آنچه اسلام مي خواست وجود داشت. در بين اين ملتها وجه و كفين (صورت و كف دستها) هم پوشيده مي شد. حتي در بعضي از ملتها سخن از پوشيدن زن و چهره زن نبود، بلكه سخن از قايم كردن زن بود و اين فكر را به صورت يك عادت سفت و سخت درآورده بودند»
ويل دورانت، كه معمولا سعي مي كند موارد برهنگي يا احيانا تزيينات و آرايش هاي زنان هر قوم را با آب و تاب نقل كند تا آن را طبيعي جلوه دهد، در اين مورد مي گويد:
«در طول قرون وسطا، يهوديان همچنان زنان خويش را با البسه فاخر مي آراستند، لكن به آنها اجازه نمي دادند كه با سر عريان به ميان مردم روند. نپوشاندن موي سر، خلافي بود كه مرتكب را مستوجب طلاق مي ساخت. از جمله تعاليم شرعي يكي آن بود كه مرد يهودي نبايد در حضور زني كه موي سرش هويداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد»
او در توصيف زنان يهودي مي گويد:
«زندگي جنسي آنان علي رغم تعدد زوجات، به طرز شايان توجه، منزه از خطايا بود. زنان آنان دوشيزگاني محجوب، همسراني ساعي، مادراني پرزا، و امين بودند و از آنجا كه زود وصلت مي كردند، فحشا به حد اقل، تخفيف پيدا مي كرد»
در كتاب مقدس يهوديان، موارد متعددي يافت مي شود كه به طور صريح و يا ضمني، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تاييد قرار گرفته است. در برخي از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به كار رفته است كه نشانگر كيفيت پوشش زنان آن عصر است. اينك به پاره اي از آن موارد اشاره مي گردد.
پوشش كامل در مقابل نامحرم:
در «سفرپيدايش» تورات چنين مي خوانيم: و رفقه، چشمان خود را بلند كرد و اسحاق را ديد و از شتر خود فرود آمد. زيرا كه از خادم پرسيد: «اين مرد كيست كه در صحرا به استقبال ما مي آيد؟» و خادم گفت: «آقاي من است». پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانيد.
عدم تشبه مرد و زن به يكديگر:
در «تورات» آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد، زيرا هركه اين كند، مكروه يهود (خداي تو) است»
نزول عذاب در اثر آرايش دختران يهود براي بيگانگان:
در «تورات» مي خوانيم:
«و خداوند مي گويد از اين جهت كه دختران صهيون متكبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه مي روند و به ناز مي خرام اند و به پاهاي خويش، خلخالها را به صدا مي آورند* بنابراين، خداوند فرق سر دختران صهيون را كل خواهد ساخت و خداوند، عورت ايشان را برهنه خواهد نمود* و در آن روز، خداوند زينت خلخال ها و پيشاني بندها و هلال ها را دور خواهد كرد* و گوشوارها و دستبندها و روبندها* و انگشترها و حلقه هاي بيني را* و رداها و شال ها و كيسه ها را* و آينه ها و كتان هاي نازك و عمامه ها و برقع ها را* و واقع مي شود كه: به عوض عطريات، عفونت خواهد شد وبه عوض كمربند، ريسمان و عوض موهاي بافته، كلي و به عوض سينه بند، زنار پلاس و به عوض زيبایي، سوختگي خواهد بود* مردانت به شمشير و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد* و دروازه هاي وي ناله و ماتم خواهند كرد و او خراب شده، بر زمين خواهد نشست»
در تورات، از چادر و برقع و روبنده اي كه زنان با آن سر و صورت و اندام خويش را مي پوشانده اند، صريحا نام برده شده است، كه نشانگر كيفيت پوشش زنان است.
براي نمونه در كتاب «روت» مي خوانيم:
«بوعز گفت: زنهار كسي نفهمد كه اين زن به خرمن آمده است. و گفت: چادري كه بر توست، بياور و بگير. پس آن را بگرفت و او شش كيل جو پيموده بر وي گذارد و به شهر رفت»
در مورد عروس يهودا مي خوانيم:
« پس رخت بيوگي را از خويشتن بيرون كرد. برقعي به رو كشيد و خود را در چادري پوشيد و به دروازه عينايم كه در راه تمنه است، بنشست»
لزوم پوشاندن سر از نامحرمان:
ويل دورانت مي نويسد:
اگر زني به نقض قانون يهود مي پرداخت، چنانكه مثلا بي آن كه چيزي برسرداشت به ميان مردم مي رفت، و يا در شارع عام نخ مي رشت، يا بر هر سنخي از مردان، درد دل مي كرد، يا صدايش آن قدر بلند بود كه چون در خانه اش تكلم مي نمود، همسايگانش مي توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه اي او را طلاق دهد.
او همچنين مي نويسد:
...و به استعمال سرخاب و سرمه، نكوهيده مي شمردند. موافق بودند كه مرد، بايد براي پوشاك زن خويش سخاوتمندانه خرج كند، لكن غرض آن بود كه زن، خود را براي شوهر خويش بيارايد نه براي ساير مردها.
در كتاب «حكمة الحجاب و ادلة وجوب النقاب»، براي تاييد اين كه منشا حجاب زنان يهودي، وجوب حجاب در شريعت موسي (علیه السلام) بوده، به داستان حضرت موسي و دختران شعيب اشاره شده است كه در آن، حضرت موسي به آنان امر كرد تا پشت سر او حركت كرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدايت كنند.
حجاب در مسيحيت:
همان طور كه اشاره شد، اديان الهي، به خاطر تناسبشان با فطرت و احكام كلي، جهت و شيوه واحدي دارند. در مسيحيت، همانند دين زرتشتت و يهود، حجاب زنان امري واجب به شمار مي آمده است.
«جرجي زيدان»، دانشمند مسيحي در اين باره مي گويد:
«اگر مقصود از حجاب، پوشانيدن تن و بدن است، اين وضع، قبل از اسلام و حتي پيش از ظهور دين مسيح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقي مانده است».
مسيحيت نه تنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب زنان را تغيير نداده و قوانين شديد آن را استمرار بخشيده است، بلكه در برخي موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاكيد بيشتري وجوب حجاب را مطرح ساخته است، زيرا در شريعت يهود، تشكيل خانواده و ازدواج، امري مقدس محسوب مي شد و حتي در كتاب «تاريخ تمدن» آمده است كه: «ازدواج در سن بيست سالگي اجباري بود، اما از ديدگاه مسيحيت كه تجرد، مقدس شمرده شده است جاي هيچ شبهه اي باقي نخواهد ماند كه براي از بين رفتن تحريك و تهييج، اين مكتب، زنان را به رعايت پوشش كامل و دوري از آرايش و تزيين، به صورت شديدتري فراخوانده است.»
در اين ارتباط، نگاهي به انجيل مي اندازيم:
«...و همچنين زنان خويشتن را بيارايند به لباس مزين به حيا و پرهيز، نه به زلفها و طلا و مرواريد و رخت گرانبها* بلكه چنان كه زناني را مي شايد كه دعواي دينداري مي كند به اعمال صالحه*...»
«همچنين اي زنان، شوهران خود را اطاعت نمایيد تا اگر بعضي نيز مطيع كلام نشوند، سيرت زنان ايشان را بدون كلام دريابد* چون كه سيرت طاهر و خدا ترس شما را ببينند* و شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و متحلي شدن به طلا و پوشيدن لباس* بلكه انسانيت باطني قلبي در لباس غير فاسد روح حليم و آرام كه نزد خدا گران بهاست* زيرا بدين گونه، زنان مقدسه در سابق نيز كه متوكل به خدا بودند، خويشتن را زينت مي نمودند و شوهران خود را اطاعت مي كردند* مانند ساره كه ابراهيم را مطيع بود و او را آقا مي خواند و شما دختران او شده ايد»
همچنين درباره وقار و امين بودن زن مي خوانيم:
«و به همين گونه زنان نيز بايد با وقار باشند و نه غيبتگو؛ بلكه هوشيار و در هر امري امين»
در روايات ما نيز چنين آمده است: حضرت عيسي فرمود: از نگاه كردن به زنان بپرهيزيد، زيرا شهوت را در قلب مي روياند و همين، براي ايجاد فتنه در شخص نگاه كننده كافي است.
حواريون و پس از آنها پاپ ها و كاردينال هاي بزرگ كه دستورهاي ديني آنان از طرف كليسا و مذهب مسيحيت لازم الاجرا شمرده مي شد، با شدتي هرچه تمام تر زنان را به پوشش كامل و دوري از آرايش هاي جسمي فرا مي خوانده اند.
دكتر «حكيم الهي» استاد دانشگاه لندن در كتاب«زن و آزادي» پس از تشريح وضعيت زن نزد اروپایيان، در مورد حكم پوشش و حجاب زن نزد مسيحيت، عقايد «كلمنت» و «ترتوليان»، (دو مرجع مسيحيت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو مي كند:
«زن بايد كاملا در حجاب و پوشيده باشد، الا آن كه در خانه خود باشد، زيرا فقط لباسي كه او را مي پوشاند، مي تواند از خيره شدن چشم ها به سوي او مانع گردد. زن نبايد صورت خود را عريان ارائه دهد تا ديگري را با نگاه كردن به صورتش وادار به گناه نمايد. براي زن مؤمن عيسوي، در نظر خداوند، پسنديده نيست كه نزد بيگانگان به زيور آراسته گردد و حتي زيبایي طبيعي آن نيز بايد مخفي گردد، زيرا براي بينندگان خطرناك است»
تصويرهایي كه از پوشاك مسيحيان و مردم اروپا انتشار يافته است، به وضوح نشان مي دهد كه حجاب در بين زنان، كاملا رعايت مي شده است. «براون و اشنايدر»، در كتاب «پوشاك اقوام مختلف»، برخي از تصاوير مربوط به زنان مسيحي را آورده اند كه نشان مي دهد همگي آنها داراي لباسي بلند و پوشش سر مي باشند.
حجاب در شريعت اسلام:
اسلام كه آخرين آيين الهي و بالطبع كامل ترين دين است و براي هميشه و همه بشريت، از طرف خداوند عالم، نازل شده است، لباس را «هديه الهي» معرفي نموده و وجوب پوشش زنان را با تعديل و انتظام مناسبي به جامعه بشري ارزاني داشته است. از انحرافات و يا افراط و تفريط هايي كه پيرامون پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشريح قانون، حد و مرزي متناسب با غرايز انساني را در نظر گرفته است.
در حجاب اسلامي، سهل انگاري هاي مضر و سختگيري هاي بي مورد، وجود ندارد. حجاب اسلامي آن گونه كه غرب تبليغ مي كند، به معناي حبس زن در خانه يا پرده نشيني و دوري از شركت در مسائل اجتماعي نيست، بلكه بدين معناست كه زن در معاشرت خود با مردان بيگانه، موي سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه گري و خود نمایي نپردازد.
با توجه به غريزه قدرتمند جنسي، احكام و دستورهاي اسلام، تدابيري است كه خداوند براي تعديل و رام كردن و همچنين ارضاي صحيح اين غريزه، تشريح فرموده است.
حجاب در قرآن كريم:
در قرآن كريم، آياتي چند به طور صريح، در مورد وجوب حجاب و حد و كيفيت آن نازل شده است. در سوره نور، طي آيه مفصلي آمده است:
« ... و به مردان مؤمن بگو كه چشم هاي خود را فرو پوشند و نيز دامان خويش را، كه براي ايشان پاكيزه تراست. همانا خداوند به آنچه انجام مي دهند، آگاه است. و به بانوان با ايمان بگو چشمهاي خود را فرو پوشند و عورتهاي خود را از نگاه ديگران پوشيده نگاه دارند و زينت هاي خود را جز آن مقداري كه ظاهر است، ننمايند و زينت هاي خود را آشكار نسازند، مگر براي شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، زنان هم كيششان، كنيزانشان، مردان سفيهي كه تمايلي به زنان ندارند، و يا كودكاني كه از امور جنسي بي اطلاع اند (غيرمميز). و پاهاي خود را بر زمين نكوبند تا زينتهاي پنهانشان آشكار شود. و همگي به سوي خداوند باز گرديد، اي مؤمنان! باشد كه رستگار شويد»
همچنين در سوره احزاب آمده است:
«اي پيامبر! به همسران و دختران خويش و بانوان با ايمان بگو كه روپوش خود را برگيرند تا به عفاف و حريت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگيرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است»
«اي زنان پيامبر! شما اگر تقوا داشته باشيد، همانند ديگران نيستيد. بنابراين، هرگز نرم و نازك با مردان، سخن مگویيد تا آن كه دلش بيمار است، به طمع افتد. بلكه متين و نيكو سخن بگویيد و خانه را منزلگاه خويش قرار دهيد و هرگز مانند دوره جاهليت نخستين، [براي نامحرمان] آرايش و خود آرایي نكنيد و نماز را برپا داريد زكات را بپردازيد و از خدا و رسولش اطاعت نمایيد»
حجاب در روايات:
پيامبر گرامي اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومين (علیهم السلام) علاوه بر تاكيداتي كه بر رعايت حجاب داشته اند، با ارائه دستورالعمل هایي، جامعه اسلامي را به سوي تهذيب و پاكي، رهنمون گشته اند كه در اين قسمت، برخي از آنها را نقل مي كنيم.
پرهيز از پوشش بدن نما و نازك:
روزي اسماء - كه خواهر زن پيامبربود-، با جامه بدن نما و نازكي به خانه پيامبر آمد. پيامبر، روي خود را از او برگرداند و فرمود: «اي اسماء، زن به حد بلوغ رسيد، نبايد جایي از بدن و اندامش ديده شود، مگر صورت و دستها»
نهي از آرايش و استعمال عطر در خارج از خانه:
پيامبر، در ضمن حديثي، نهي فرمودند از اين كه زن، براي ديگران، خود را بيارايد، و فرمود: «اگر براي غير شوهر، خود را آرايش نمود، لازم است خداوند او را با آتش بسوزاند»
پرهيز زنان از شبيه ساختن خود به مردان:
پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند، مرداني را كه شبيه زن مي شوند و زناني را كه خود را شبيه مرد قرار مي دهند، نفرين كرده است»
امام باقر (علیه السلام) نيز، در ضمن حديثي فرمودند: «جايز نيست كه زن، خود را شبيه مرد نمايد، زيرا پيامبر، مرداني را كه مشابه زنان مي شوند و همچنين زناني را كه خود را شبيه مردها قرار مي دهند نفرين كرده است»
در قرآن و روايات، علاوه بر دستورهایي كه در مورد حفظ حجاب زنان آمده است، مسؤليتهایي نيز به مردان واگذار شده است كه ذيلا به آنها اشاره مي گردد:
عفت نسبت به زنان مردم:
پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «نسبت به زنان مردم، عفيف باشيد تا زنان شما عفيف بمانند»
دوري از چشم چراني:
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده كه مي فرمايد: «چشم چراني، تيري است مسموم از تيرهاي شيطان، چه بسا، نگاهي كه حسرتهاي طولاني را در پي دارد».
در نگاه فقيهان و دانشمندان مسلمان:
همان طور كه اشاره شد، حجاب، از ضروريات اسلام است و تمام فرق اسلامي، آن را واجب مي دانند، و در اين كه زنان بايد به هنگام اداي نماز و در حضور مردان بيگانه، موي سر و تمامي اندام خود را به استثناي صورت و دستها (از مچ به پايين) بپوشانند، اتفاق نظر دارند، البته شافعيان و برخي از علماي شيعه پوشاندن صورت را نيز در حضور بيگانگان، لازم شمرده اند.
پايان اين نوشتار را به پرسشي از امام خميني (ره)، در مورد حجاب و حد آن، و پاسخ ايشان، كه مي تواند نشانگر نظرات دانشمندان مسلمان باشد، اختصاص مي دهيم:
سوال: آيا حجاب از ضروريات اسلام است و منكر آن و كساني كه به اين دستور الهي مخصوصا در جامعه اسلامي بي اعتنایي مي كنند، چه حكمي دارند؟
پاسخ: اصل حكم حجاب از ضروريات است و منكر آن، حكم منكر ضروري را دارد و منكر ضروري، محكوم به كفر است، مگر اينكه معلوم باشد كه منكر خدا يا رسول نيست.
سوال: حدود حجاب اسلامي براي بانوان چيست؟ براي اين منظور، لباس آزاد و شلوار و روسري كفايت مي كند؟ و اصولا چه كيفيتي در لباس و پوشش زن در برابر افراد نامحرم بايد رعايت شود؟
پاسخ: واجب است تمام بدن زن بجز قرص صورت و دستها تا مچ، از نامحرم پوشيده شود و لباس مذكور اگر مقدار واجب را بپوشاند، مانعي ندارد، ولي پوشيدن چادر، بهتر است و از لباسهایي كه توجه نامحرم را جلب كند، بايد اجتناب شود.
در مورد حضرت آدم و حوا و فرزندانشان آنچه از پوشش آمده تنها پوشيدن شرمگاه آدم و حوا با برگهاي درختان بهشتي است كه در متن قرآن كريم آمده است و جز آن هيچگونه مطلبي در دست نيست. البته تا پيش از بلوغ نوادگان آدم و حوا، خانواده واحد و محرم يكديگر بودند، اما از وضعيت پس از آن هيچ نشاني در دست نيست.
حجاب در دوران نوح و ابراهيم(ع):
از امام باقر(ع) نقل شده كه در زمان نوح(ع) هفت صد نفر از زنان جامههاي رنگ شده پوشيدند و خود را به زيورها و عطرها آراستند و از پردههاي خود به در آمدند و در شهرها متفرق شدند! و در مجالس مردان در عيدها حاضر و جمع ميشدند و در صف آنان مينشستند.
از عبارت در شهرها معلوم ميشود كه اين سخن مربوط به پيش از طوفان است؛ چرا كه پس از طوفان با حداكثر 80 نفر باقيمانده تنها دهي را يا در كوفه و يا در موصل در شمال عراق بر پاي نمودند و شهرها و جمعيتي اين چنين و عصياني در اين حد نداشتند. از عبارت از پردههاي خود، معلوم ميشود كه زنان در آن زمان پردهنشين بودهاند و يا حجاب داشتهاند كه در متن اصل عربي خبر همين كلمه آمده است و شگفتا كه اين نخستين متن خبر معتبري است كه در آن حكايت حجاب از پيش از آن زمان و نقض آن در آن دوران آمده است. پس بانوان باايماني كه به همراه نوح(ع) در طوفان به كشتي وي سوار بودهاند با حجاب بودهاند، بنابراين الزاماً يا لااقل ترجيحاً و غالباً جداي از مردان بودهاند اما نسبت به حضرت ابراهيم(ع) كساني جز خانواده و خالهزادهاش لوط(ع) مؤمني شمرده نشده است. امام صادق(ع) فرموده است:
دختر خاله حضرت ابراهيم، ساره كه خوشصورت بود به او ايمان آورد و همسر او شد و پس از بتشكني ابراهيم(ع) و محكوميت به آتش سوزي و سالم ماندنش و تبديل محكوميت وي به تبعيد و جلاي وطن به شام، حضرت ابراهيم(ع) براي اين سفر الزامي صندوقي تهيه كرد تا همسرش ساره را در آن نهاده و از ديد مردم پنهان دارد كه البته اين بيش از مقدار حجاب لازم شرعي و به جهت خصوصيت مورد خاص بوده است، اما اجمالاً نشاني از وجود حجاب خواهد بود به ويژه كه اين رفتار مستند به غيرت حضرت ابراهيم(ع) شده است.
شايد روشنتر از آن متني از سفر پيدايش تورات باشد كه حاكي از وجود حجاب در خاندان ابراهيم(ع) ميباشد، آنگاه كه زني به نام رفقه همراه با خدمتگزار اسحاق(ع) به سوي وي بر روي شترانشان ميروند، و اسحاق از دور به استقبال آنهاميرود رفقه اسحاق را در صحرايي ميبيند و ميفهمد كه مردي است و به استقبال آنها ميآيد اما او را نميشناسد لذا از خدمتگزاراسحاق كه همراهش بر روي شتر بود ميپرسد: «اين مرد كه در صحرا به استقبال ما ميآيد كيست؟ خادم گفت: آقاي من (اسحاق) است. پس رفقه از شتر خود فرود آمد و برقع خود را بر گرفت و خود را پوشانيد.»
حجاب در زمان موسي(ع) و موسويان يهودي :
در قرآن كريم در داستان فرار موسي(ع) از كاخ فرعون به سوي شهر مدين آمده است كه دختر شعيب از طرف پدرش، موسي(ع) را فراخواند چون به نزد پدرش شعيب رسيدند پيشنهاد كرد كه از موسي براي چرانيدن گوسفندان كمك بخواهد و گفت: او نيرومند و امانتدار است. در خبر از امام رضا(ع) آمده است كه شعيب از او پرسيد: امانتداري او را چگونه دانستي؟ گفت: چون او را از سوي شما فرا خواندم و به راه افتاديم از من خواست پشت سر او حركت كنم و راه را به او نشان دهم؛ تا چيزي از من نبيند كه اين حجب و حيا و احتشام موسي(ع) را ميرساند اين ميرساند كه نديدن جايي از زن ملاك امين بودن شمرده شده اگر حجاب و پوشش يك ارزش نبود، نديدن چيزي از زن ملاك امين بودن شمرده نميشد، بلكه حجب و حياي دختر شعيب را نيز ميرساند زيرا نديدن چيزي از زن را ملاك امين بودن شمرده است پس نزد خودش نيز پوشش يك ارزش شمرده ميشود.
اما در تاريخ تمدن ويل دورانت به نقل از اصول اخلاقي تلمود يهود آمده است كه: اگر زني به نقض قانون يهودي ميپرداخت، چنانچه مثلاً بيآنكه چيزي بر سر داشت ميان مردم ميرفت... كه به روشني حاكي است كه بيروسري به ميان مردم رفتن زنان، خلاف قانون شرع يهود است.
از دوران موسي(ع) خبر ديگري در قصص الانبياء در دست است كه گويد: عموزاده موسي(ع) قارون كه همراه فرعونيان و همانند آنان شده بود، چهارهزار جنگجو و سيصد كنيز و كلفت و خدمتگزار زن آراسته همراهشان بود اين متن تنها گزارش از نقض حجاب دارد و نسبت به وجود حجاب ساكت است.
گرچه در خبري آمده است كه پس از موسي(ع) وصي وي يوشع بن نون لشكركشي و فتوحاتي نموده است و در يكي از شهرها شخصي از بنياسرائيل كه مؤمن متديني بود و شهرت يافته بود كه اسم اعظم را ميداند و لذا مستجابالدعا ميباشد به نام بلعم وقتي كه لشكريان يوشع به آن شهررسيدند سردارشهركه قصد مقاومت داشت از بلعم خواست كه عليه لشكريان يوشع نفرين كند، بلعم نفرين نكرد امابه آن سردارگفت:به زنان دستور بده كه خود را بيارايند و به ميان لشكريان بروند و خود را بر آنان عرضه كنند و طاعون گرفتند و در ظرف سه ساعت هفتاد هزار نفر از طاعون مردند كه شايد شاهدي بر نقض حجاب باشد.
اما پرورش مريم(س) بنا به شريعت موسي(ع) بوده و در اين موضوع در خبري از امام باقر(ع) آمده است كه: چون مريم به سن بلوغ زنان رسيد خداوند به زكريا وحي فرمود كه براي مريم پردهاي بكشد كه پنهان باشد كه اين حاكي از حجاب است.
عيسي پس از موسي(ع) پيغمبر اولواالعزم جديد بود اما نه با شريعتي جديد كه مبعوث به همان شريعت موسي بود مگر موارد نادري، پس بنابر ثبوت حجاب در شريعت تورات موسي(ع) شامل مسيحيان عيسوي نيز هست، گرچه در اناجيل چهارگانه رسمي باقيمانده و همچنين در رساله پيوسته به اناجيل، حكمي درباره حجاب در دست نيست.
پولس در رساله (نامه) خود به مبشر و مبلغي قرانتيان بر پوشش و حجاب زن در وقت دعا و نيايش شديداً تأكيد دارد آنجا كه گويد: در دل انصاف دهيد، آيا شايسته است كه زن ناپوشيده نزد خدا دعا كند؟! ميخواهم شما بدانيد. اگر زن را مو بريدن يا تراشيدن قبيح است (پس) بايد بپوشد (و) اگر زن نپوشد موي را (گويا) ببرد (پس) هر زني كه سر برهنه دعا كند چنان است كه (سرش) تراشيده شود! (و) سر خود را رسوا سازد! از اين جهت زن ميبايد عزتي بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان.
پس به نظر ميرسد 1. پوشيدن در غير مواقع دعا، مفروغعنه بوده است آنچه تأكيد شده پوشش هنگام دعا يا نمازاست؛ 2. گويا حجاب به عنوان يك عزت و كرامت براي زن مطرح شده است.
حجاب در ايران و روم باستان :
پس از داريوش مقام زن خصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پيدا كرد. زنان فقير چون براي كار كردن ناچار از آمد و شد در ميان مردم بودند آزادي خود را حفظ كردند، ولي در مورد زنان ديگر گوشه نشيني زمان حيض كه بر ايشان واجب بود رفته رفته امتداد پيدا كرد و سراسر زندگي اجتماعي شان را فرا گرفت... . زنان طبقات بالاي اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمي شد كه آشكارا با مردان آميزش كنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هيچ مردي را و لو پدر يا برادرشان باشد ببينند در نقشهايي كه از ايران باستان بر جاي مانده هيچ صورت زن ديده نمي شود و نامي از ايشان به نظر نمي رسد.
شهيد مطهري از سخنان جواهر لعل نهرو چنين استنباط مي كند كه او معتقد است كه «روميان نيز (شايد تحت تأثير قوم يهود) حجاب داشته اند و رسم حرم سراداري نيز از روم و ايران به دربار خلفاي اسلامي راه يافت».
پوشش زنان عرب قبل از اسلام :
شواهد متعددي از قرآن حاكي از اين نكته است كه در جامعه عرب قبل از اسلام زنان براي حضور در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبي برخوردار نبودند. به همين دليل همسران پيامبر ـ صلوات اللّه و سلامه عليه و آله ـ از متابعت آن الگو منع مي شوند:
يا نِسَاء النَّبِي لَسْتُنَّ كَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَي; اي همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر ]نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آن كه در دلش بيماري است طمع ورزد و گفتاري شايسته گوييد. و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينت هاي خود را آشكار مكنيد.
دستورهاي اصلاحي اسلام نسبت به پوشش زنان نيز حاكي از برخي نقص ها و كاستي ها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد سفارش اسلام است:
يا أَيهَا النَّبِي قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَي أَن يعْرَفْنَ فَلَا يؤْذَينَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا;17 اي پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش هاي خود را بر خود فروتر گيرند اين براي آن كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديك تر است و خدا آمرزنده مهربان است. همين نكته، از آيات سوره نور نيز كه درباره آن ها بحث خواهد شد، فهميده مي شود. شأن نزول آيه 30 سوره نور اشاره اي به كيفيت پوشش قبل از دستور حجاب دارد. در اين شأن نزول آمده است «كان النسا يتقنعن خلف آذانهن; زنان دنباله مقنعه خود را به پشت گوش هاي خود مي انداختند» بنا بر اين، گلو و بنا گوش آن ها هويدا بود. تاريخ پژوهان نيز اين نكته را كه زنان جزيرة العرب از حجاب مناسبي برخوردار نبودند، تأييد مي كنند.
اكنون سخن در اين است كه اين وضعيت به دنبال وضع قانون اسلامي مبني بر ضرورت حجاب بر هم خورد.
حجاب در قرآن :
مسئله حجاب در دو سوره از سوره هاي قرآن مطرح شده است. ابتدا اين نكته به طور اجمال در سوره احزاب آيه 59 مطرح شده20، و سپس با تفصيل بيشتر در سوره نور آمده است:
و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيوبِهِنَّ وَلَا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يظْهَرُوا عَلَي عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيعْلَمَ مَا يخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعًا أَيهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ; و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را
[از هر نامحرمي] فرو بندند و پاكدامني ورزند و زيورهاي خود را آشكار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پيداست، و بايد روسري خود را بر گردن خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را جز براي شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همكيش] خود يا كنيزانشان يا خدمت كاران مرد كه [از زن ]بي نيازند يا كودكاني كه بر عورت هاي زنان وقوف حاصل نكرده اند آشكار نكنند و پاهاي خود را [به گونه اي به زمين ]نكوبند تا آنچه از زينت شان نهفته مي دارند معلوم گردد. اي مؤمنان!همگي [از مرد و زن ]به درگاه خدا توبه
كنيد اميد كه رستگار شويد. وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِي لَا يرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيسَ عَلَيهِنَّ جُنَاحٌ أَن يضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيرَ مُتَبَرِّجَات بِزِينَة وَ أَن يسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ; و بر زنان از كار افتاده اي كه [ديگر ]اميد زناشويي ندارند گناهي نيست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطي كه] زينتي را آشكار نكنند، و عفت ورزيدن براي آن ها بهتر است و خدا شنواي داناست.
در شأن نزول آيه 30 سوره نور « قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم ويحفظوا فروجهم...» جناب كليني به سند خويش از سعد اسكاف نقل مي كند كه امام باقر(عليه السلام)فرمود:
جواني از جماعت انصار در شهر مدينه با زني روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش هاي خود مي انداختند [در نتيجه، بنا گوش و گردن ايشان هويدا بود. ]وقتي زن از كنار وي گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان كه راه مي رفت وي را نظاره مي كرد و وارد كوچه اي شد و در حالي كه به پشت سر خود نگاه مي كرد به راه خود ادامه داد كه صورتش به استخوان يا تكه شيشه اي كه از ديوار بيرون زده بود برخورد كرد و شكست. وقتي آن زن از نظرش محو شد نگاه كرد و ديد كه بدن و لباسش خونين شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند خدمت رسول خدا مي رسم و او را از اين مسئله خبر دار مي كنم. پس خدمت رسول خدا شرفياب شد. پيامبر از حال وي جويا شد و او جريان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد: قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم ويحفظوا فروجهم ذلك أزكي لهم إنّ الله خبيرٌ بما يصنعون.21
سيوطي نيز اين شأن نزول را به نقل از ابن مردويه از امام علي(عليه السلام)نقل كرده است. از اين شأن نزول مي توان استنباط كرد كه اولين آياتي كه در تشريع حجاب و بيان محدوده نظر نازل شده، همين آيات سوره نور است.
گزارش هاي تاريخي حاكي از آن است كه مسلمانان بعد از نزول اين آيات، رويه متفاوتي را پيش گرفتند و با شنيدن اين آيات به ضرورت ايجاد تغييرات و دگرگوني هايي در چگونگي پوشش زنان پي بردند و به همين دليل بعد از نزول اين آيات، زنان با پوشش هاي متفاوتي در اجتماع حاضر مي شدند. مثلا طبري (244ـ310 ق) در تفسير خود آورده است:
عن عائشه زوج النبي(صلي الله عليه وآله) انّها قالت يرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله«وليضربنّ بخمرهنّ...» شققن اكثف مروطهن فاختمرن به;23رحمت خدا بر زنان مهاجر پيشگام باد كه هنگامي كه خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخيم ترين پوشش هاي پشمين خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند.
سيوطي (849ـ911 ق) نيز به سند خود از ام سلمه نقل مي كند كه بعد از نزول آيه «يدنين عليهن من جلابيبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش هاي مشكي خارج مي شدند به گونه اي كه به نظر مي رسيد بر سر ايشان كلاغي نشسته است.24 به گفته سيوطي اين گزارش ذيل آيه «وليضربن بخمرهن» از سوره نور نيز در جوامع روايي متعددي نقل شده است.25 در كلام ديگري آمده است كه نزد عايشه از برتري زنان قريش سخن به ميان آمد. او گفت زنان قريش صاحبان فضيلت
اند اما به خدا قسم من در پاي بندي به كتاب خدا و ايمان به قرآن كسي را برتر از زنان انصار نديدم. وقتي آيه «وليضربنّ بخمرهنّ علي جيوبهنّ» نازل شد و مردان اين آيه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر يك از آن زنان با لباس خود، سر و كناره هاي صورتش را مي پوشاند. آنان وقتي صبح پشت سر رسول خدا به نماز ايستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه اي كه خيال مي كردي بر سر آن ها كلاغ نشسته است.