بخشی از مقاله
نقش فرهنگ وقف در توسعه تمدنها
در دین مسیحیت ، عمل وقف یکی از فضیلت های برجسته و از اعمال بسیار نیکو و خود پسندانه در اخلاق و رفتار انسان تعریف شده است. از این رو کشورهای غربی به علت عشق ورزی و گرایش به دین مسیحیت، ارزش قابل توجهی قایل شده اند. فلاسفه قدیم نظیر سقراط، ارسطو، افلاطون عمل وقف اموال و دارائی را برای توسعه شهر، روستا، و افزایش سطح آگاهی مردم و رهائی از جهل و نادانی به پیروان خویش توصیه و تاکید نموده اند.
"عشق" لطیف ترین واژه و مناسب ترین عامل پیوند بین انسان و خود و مخلوقات روی زمین است، و بهمین دلیل هنگامی که به خداوند تبارک و تعالی عشق می ورزیم و وی را عبادت می کنیم. بطور طبیعی به مخلوقات وی، یعنی به انسان توجه داریم و باید به او کمک کنیم تا از سختی ، غم ، و اندوه ها نجات یافته و به رفاه و آسایش نسبی دست یابد.
اهداف اصلی وقف، مبارزه با جهل و نادانی و فقر و فلاکت و توسعه دانش بشری و توسعه علم و تکنولوژی و دستیابی و بهره برداری از گنجینه های عظیم ارضی و سماوی است. کلیساها و مساجد و حسینیه مهمترین مرکز جمع آوری هدایا و اعانات و بذل و بخشش بشمار می آیند.پس از جنگ جهانی دوم توجه دانشمندان و صاحبان فکر و اندیشه بسوی "وقف" و حمایت از کودکان ، نوجوانان و سالمندان ، بیماران و مستمندات و تعلیم و تربیت و تشکیل موسسات خیریه جلب گردیده است.
مکتب فیلانتروپیسم (phila thropism) یا مکتب انسان درستی در ابتدای قرون هفدهم و هجدهم به وجود آمد و موسه ای تحت عنوان جمس اسمیت سان (james smithson) و جرج پی بادی (george camegie) و جان.دی.رکفلر (john.rockfeller) با سرمایه چند میلیارد دلاری شروع بکار کردند. سازمان عظیم و گسترده صلیب سرخ جهانی با اندوخته مالی هزاران میلیارد دلار نقدینگی و پشتیبانی صندوق های موسسات خیریه کشورهای وابسته به سازمان ملل متحد در طول چند دهه گذشته تحولات شگرف در عمران و آبادانی کشورهای غربی به وجود آورده اند.
مقدمه:
در کتاب مقدس تورات آمده است که خداوند تبارک و تعالی تعداد هفت فضیلت برای رستگاری انسان در نظر گرفته است. از این هفت فضیلت (Virtues)تعداد چهار فضیلت با طبیعت و ذات انسان سروکار دارد و سه فضیلت دیگر با اعتقادات و ایمان و شناخت و اطاعت از اوامر الهی و انتخاب شیوه زندگی انسان وابسته است.
علت اینکه عدد هفت فضیلت برجسته را در این مقدمه به کار بردهایم، غرض اشاره به یک سلسله نفسانیات و خیر و شر در علم فلسفه و اخلاق است که از زمان بسیار قدیم مورد بحث و مناقشه فلاسفه و علما بوده و در عصرحاضر نیز درباره هر یک از فضیلتهای انسان مباحث گوناگون وجود دارد که متکلمان متجدد هر کدام به تناسب ظرفیتهای علمی و فرهنگی و سوابق تاریخی، کتب و رسالات فراوانی به رشته تحریر درآوردهاند. از این هفت فضیلت تعداد چهار فضیلت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، زیرا فقدان هر یک از آنها باعث تباهی و فساد جامعه انسانی و خشم و غضب خداوند خواهد شد. حضور فعال فضیلت نیکوکاری و خیرات و مرات و عمل مستحسن رشد سریع تکامل روح انسان را تکامل میبخشد. از اینرو، کشیشهای مسیحی درباره این فضیلتها در کشورهای غرب تاکید ورزیدهاند.
در فضیلت نیکوکاری تعداد چهار عامل دخالت دارند: (1)
اول: تدبیر و خردمندی (Prudence)، دوم: اعتدال (Temperance)، سوم: بردباری (Fortitude)، چهارم: عدالت (Justice) مبتکر اصلی معرفی این چهار فضیلت فلاسفه قدیم و علماء علم اخلاق و معرفتهای دینی هستند. افلاطون، ارسطو، و کشیشهای مذهب عیسویت و پیشتازان ترویج دین حضرت مسیح علیه اسلام با تمام قدرت روی این فضیلت، تاکید داشتهاند. از جمله آمبروز و
آگوستین و توماس آکینوس همواره توجه پیروان خود را به این فضیلت، جلب نمودهاند. سه فضیلت دیگر عبارتند از ایمان (faith)، رجاء (Hope)، عشق (Love) در(2) این فضیلتها، عشق مقام بسیار رفیع و رشته و فصلالخطاب مظهر تجلیات و فیوضات الهی را تشکیل میدهد. در مکتب عیسویت، عشق به خدا و نیکوکاری چنان قوی و مستحکم است که بدون آن هیچ حرکت ارزشمندی صورت نخواهد گرفت.(3)
مراجع دینی نقل کردهاند که حضرت مسیح علیهالسلام از انسان طبیعی و عادی خلق نشده است، بلکه وجود وی حاصل یک سلسله تعاملات روحی و رخدادهای عاشقانه است که مالاً پیوند ناگسستنی با روحیه مریدان و هواداران خود دارد و حلقههای زنجیر از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و حرکت و تکامل جسم و روح انسان را باعث میگردد.
عشق یک پیام زیبا و دلنشینی و لذتبخش نظیر سخاوت، بخشش، خدمت به خلق، جلب رضایت خداوندی را به ارمغان میآورد و «افلاطون» و رفتار و سلوک انسان را در جایگاه رفیع انسانیت شکوه و جلال ویژهای میبخشد.
عشق مترادف شده است با واژه «خیرات و مبرات» که در فرهنگ غرب با یک واژه لاتین (Charity) به طور جامع طبقهبندی و نامگذاری شده است: در کتاب لغت (American Heritage) در زیر واژه مذکور آمده است:
1- خدمت به محرومان و مستمندان و مستضعفان جامعه انسانی
2- صدقه و بخشش و کرامت
3- خیرخواهی نسبت به عالم بشریت و تداوم انسان دوستی
4- سازمان مستقل یا موسسه خیریه که فقط برای خدمت به فقرا و مستمندان تاسیس گردیده است
5- کرامت و عزت نفس در داوری بین مردم
6- از نقطهنظر معارف دینی، یعنی فضیلت شناخت عشق خداوندی و حرکت به سوی او و تقویت ایدههای معرفت دینی و خدمت به همسایگان به عنوان عامل تقرب به عشق لایزال الهی
از آنچه در این مقدمه بیان شد، نتیجه میگیریم که در مکتبهای غربی موضوع «وقف» برابر است با ایثار و بخشش و عشقورزی به خداوند تبارک و تعالی و انسان برای اثبات عشقورزی به خداوند، از جان و مال خویش به آسانی گذشته و بدین ترتیب به تلطیف و تصفیه و تزکیه خلقیات خویش میپردازد. (4)
بخش اول
اهداف وقف از دیدگاه غرب:
انسان در طول مدت حیات خویش، پستی و بلندیهای زیادی را تحمل میکند، انواع بیماریها، فقر، جنگ، زلزله، سیل و حوادث غیرمترقبه دیگر در اوالم و مشکلات و خسارت روحی و جسمی اجتنابناپذیر به دنبال خواهد داشت که برای گریز از هر یک از آنها نیاز به گذشت و فداکاری و بذل و بخشش جان و مال است که در زمانهای بسیار دور توجه کلیسا، و کنیسه و مساجد و تکایا و حسینیهها در شرق و غرب بوده است.
حیات و شادابی و فرار از درد و رنج حق طبیعی هر موجود بشری است و از آنجایی که انسان با قطرات آب دریاها و اقیانوسها و رودخانه را به هم پیوستهاند، خداوند تبارک و تعالی با فرستادن انبیاء و اولیاء و اوصیاء و پیشوایان دینی همواره در گردش چرخ زندگی و تبدیل عناصر روی زمینه به حیوانات و جمادات و نباتات جامعه بشری را از پوچی و بیتفاوتی نجات بخشیده است احساس دلسوزی نسبت به همنوعان و تاسیس موسسات خیریه، احداث بیمارستان، درمانگاه، کلینیک، مدرسه، رزمگاه، اندرزگاه، مهدکودک، پرورشگاه، سرای سالمندان، سرای مهجورین، سرای جوانان و نوجوانان، مجتمعهای فرهنگی، باشگاههای ورزشی، مساجد، تکایا، حسینیهها، خانقانهها و زاویهها، بدون عشق به الله و وابستگی عاطفی با ابناء بشر از محالات است. در دنیای غرب، پس از جنگ جهانی دوم به عواطف و نیازهای طبیعی انسان بهای بیشتری داده شد تا تبلیغات تخریب و نابودی بشر. و به همین دلیل سازمانهای منع آزمایشات اتمی و کمیسیونهای دفاع از حقوق بشر، کمیته حمایت از کودکان، انجمن حمایت از زنان بیوه، سرای سالمندان و سازمان مبارزه با بیماریهای خاص، بنیاد همیاری، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان و جانبازان با اهداف بشردوستانه در سراسر جهان تاسیس گردید.
مردم سراسر جهان برای درک واقعیتها و ابراز احساسات و هیجانات روحی با هزینههای شخصی موسسات خیریه غیردولتی را به وجود آوردند که از زمان افلاطون (270-204ق.م) تاکنون اثرات و تبعات بسیار ارزشمند خود را با شدت و حدت هر چه تمامتر حفظ نمودهاند.(5) برای مثال آکادمی افلاطون با سرمایه نیکوکاران و خیراندیشان یونان و روم قدیم پایهگذاری شد. در قرون وسطی، با اینکه کشیش با کلیساها در خدمت سرمایهداران جهان بودند، مردم گرایش قابل توجهی نسبت به وقف اموال و دارایی و تاسیس مدارس و دانشگاه و اندرزگاه و شیرخوارگاه و درمان یا اهداف عالیه
بشردوستانه (Philanthropist) از خود نشان دادند. جهان اسلام نیز با تبعیت از آیات کریمه قرآنی، نظیر ان الله یحب المحسنین (خداوند نیکوکاران را دوست دارد)(6) و ثم اتقوا و احسنوا واله یحب المحسنین (پس تقوا پیشه کنید و نیکی کنید، زیرا خداوند نیکوکاران را دوست دارد)(7) زمینه و روحیه «وقف» و «نیکوکاری» را در مردم مسلمان تقویت نمود و بسیاری از بازرگانان و پیشهوران و متفکران و سرمایهداران و پیلهوران و خیراندیشان در راه نجات انسانهای «دردمند» تشویق و تحریص کرد.
در دایرةالمعارف بریتانیا، موضوع خیرات و مبرات، به عنوان یکی از بزرگترین و باشکوهترین تجلی عشق و وابستگی بین انسان و خداوند تبارک و تعالی تعریف شده است. «سنت پول» یا «قدیس پولس» در کتاب شرح و تفسیر تورات، «عهد جدید» بخش 13، توضیحات بسیار جالب و خواندنی در مورد علم اخلاق و الهیات و عشق و ارتباط آن با مسایل اوقاف و امور خیریه آورده است.* در فرهنگ یونان در شرح واژه «اگیپ» (aqape)** که یکی از فصیحترین و زیباترین واژه در لابلای پند و اندرز و حیات پربرکت و مرگ حضرت عیسی مسیح است، مباحث شورانگیزی برای پیوند «عشق» با خیرات و مبرات آورده شده است.
________________________________________
* ترجمه آزاد از واژه "charity" یا خیرات و مبرات در صفحه 103 جلد سوم بریتانیا
** در فرهنگ "American Heritage" به معنی " حیرت" و " عشق عیسوی " آمده است.
________________________________________
قدیس آگوستین(st.Augustine)،* تفکر مکتب عیسویت را درباره خیرات و مبرات، اینگونه خلاصه کرده است:
«خیرات و مبرات ابزار بسیار قوی و برنده در روابط جاودانه انسانی که شرح عشق و محبت با خداوند تبارک و تعالی را استحکام میبخشد. باریتعالی از طریق محبت و نیکوکاری قلبها را به هم نزدیک خواهد کرد بنابراین ما باید نیکی و خیرات و مبرات را پاس بداریم تا از عشق الهی و پیوند و درستی با خداوند محروم نشویم در قرون وسطی، بسیاری از متکلمان و پیروان حضرت عیسی
مسیح علیهالسلام، به خصوص قدیس توماس اکیناس موضوع خیرات و مبرات و بذل و بخشش را به متون دینی و عقیدتی افزودند و از آن پشتیبانی کردند و اعلام داشتند که بذل و بخشش محور اصلی اعتقادات و جزو فضیلتهای دینی است و ما باید اساس و شالوده هر نوع رفتار و کردار انسان را منبعث از این صفات حسنه بدانیم گرچه مباحث گوناگونی درباره شرح ایمان و عقیده به موازات «امید» یا «بذل و بخشش»، از طرف اصلاحطلبان دینی مطرح شده است ولی اساس
«اصلاحطلبی» بر پایه وحدت «محبت» الهی استوار است. بنابراین خیرات و مبرات و بذل و بخشش، یک حلقه مستحکم و ارزشمند بین خالق و مخلوق است و سیر تکاملی انسان در اثر حضور بیوقفه این فضیلت الهی در جامعه بشری بارور و متجلی میگردد.
فلاسفه جدید، فلسفه خیرات و مرات را به سایر مفاهیم عشقورزی ارتباط و پیوند دادهاند. نظیر «اروس» که نشانه شور و اشتیاق و آتش جانسوز انسانهاست.
________________________________________
* نام اولین کشیش ( 430-354 میلادی) در کلیسای عیسوی در الجزیره
________________________________________
سازمانهای وقف و امور خیریه:
1- سازمان وقف و امور خیریه «خواهران» که موسس آن زنان راهبه غیرمنزوی در دین مسیحیت هستند و اجتماع عظیمی از نیکوکاران کشورهای غربی را تحت عنوان کنگره (congregations)در برمیگیرد.
اعضاء این کنگره از دستورات دینی «قدیس ونیست پول» با شعار معروف «دختران سازمان امور خیریه» تبعیت میکنند. به مروز زمان این سازمان تغییر وضعیت داده و شعبات فراوانی در سراسر جهان تاسیس نموده است. از جمله موسسه نیکوکاری کشور آمریکا و کانادا که به وسیله مادر الیزابت بیلی ستون Mother Elizabeth Baylry Seton در سال 1809 در محل امیس برگ ( Emmisburg) به عنوان اولین مرکز کمکرسانی به مردم تاسیس گردیده است.
2- سازمان وقف و امور خیریه قدیس ونیست:
این سازمان از طرف کنگره دینی و مذهبی کاتولیک روم در سال 1633 توسط ونیست(vincet) و قدیس لوئیس(louis) در پاریس تاسیس شد. این کنگره براساس ضوابط و استانداردهای قرن هفدهم فعالیت خود را با قاطعیت تعقیب کرد.
این کنگره اولین موسسه زنان نیکوکار «غیرراهبه» را تشکیل میداد و با تمام قدرت در اختیار طبقات فقرزده جامعه بود. «ونیست»، مرکز ثقل انجمن نیکوکاری را در پاریس قرار داد و سپس به مرور ایام در سایر شهرها و کشورها شعبه و نمایندگی ایجاد نمود. اکثریت اعضاء این انجمن، زنان ثروتمند و مشتاقات به امر نیکوکاری بودند برای گسترش فعالیتهای نیکوکاری از دختران کشاورز و کارگران و رعایا در انجمن مذکور استفاده میشد. این انجمن بعدها تحت عنوان «دختران نیکوکار» قدیس ونیست به فعالیت خود ادامه دادند. در اوایل فعالیت، هدف این انجمن خدمت و پرستاری از خانوادههای فقرزده در منازل و محل سکونت بود ولی پس از مدت زمان کوتاه مسئولیت تعلیم و تربیت فرزندان خانوادههای مستضعف و محروم جامعه را به عهده گرفتند و آنگاه به درمانگاهها و
بیمارستانها راه یافته و از مصدومان و مجروحان و بیماران خدمات ارزندهای ارائه دادند. با گذشته زمان ابعاد کمکرسانی این انجمن گسترش یافت و با آغوش باز به استقبال مجروحان و مصدومان جنگی در میدان جنگ شتافتند و به همین دلیل کشورهای جهان نام آنان را «فرشته نجات در میدان جنگ» گذاشتند. در اواخر قرن بیستم انجمن مذکور به عنوان یکی از فعالترین سازمانهای نیکوکاری زنان جهان معروف شد و هماکنون زیرنظر انجمن میسون (Mission) یا ونیست فعالیت میکند.
3- مدرسه خیریه:
این مدرسه با نام «مدرسه کت آبی» (Blue coat School) در اوایل قرن نوزدهم، برای تدریس دروس دوره ابتدایی، در کشور انگلستان شروع به کار کرد. و از کلیه دانشآموزان فقرزده و محروم آن کشور ثبتنام نمود. نوع و روش تعلیم و تربیت آن زمان اساس سیستم آموزشی دوره ابتدایی در قرن نوزدهم را پایهگذاری کرد. هزینه جاری این مدرسه به وسیله تعدادی از افراد خیر و غالبا از طرف مردم مذهبی تامین میشد. افراد نیکوکار هزینه لباس و پوشاک و کتاب و دفتر و تغذیه و تعلیم و تربیت آنان را به طور رایگان به عهده گرفتند. هدف اصلی این انجمن نیکوکاری، ریشهکن سازی زمینه فقر و بدبختی از طریق تعلیم و تربیت در دوره ابتدایی بود.
مسئولین این انجمن برای تحقق بخشیدن به آرمانهای خود در اقصی نقاط کشور، در روستاها و شهرها، به ویژه در شهرهای بزرگ شعبه ایجاد کردند در حال حاضر مشابه این مدارس را میتوان در مستعمرات آمریکا و قارههای محروم مشاهده نمود. ولی این اصطلاح «کتب آبی» دیگر مرسوم نیست، و واژههای دیگری جایگزین آن شده است.
بخش دوم
تاریخچه وقف:
در قرون هفدهم و هجدهم و نوزدهم میلادی توجه مردم غرب و شرق در ایجاد تشکلها و موسسات و انجمنهای خیریه شدت یافت و برنامهها و پروژهها و تدابیر سخاوتمندانه و خردمندانهای، در سایه آزادی عمل و بیان به جهان عرضه داشت. بسیاری از انسانهای آزاده و بشردوست (philanthropists)، پس از پایان جنگ جهانی دوم به ابعاد گوناگون و سودمند موسسات خیریه و وقف اموال و دارایی بیشتر نموده و با میل و رغبت و سبق تصمیم به سوی بارور کردن اهداف عالیه ادیان الهی و خدمت به جامعه بشریت قدم برداشتند.
در اواخر قرن هجدهم، در کشور آمریکا موسسهای به نام جمس اسمیتسان (james Smithson)و جرج پیبادی(George Peabody) با یک سلسله برنامههای گسترده شروع به کار کردند و موسسه آموزشی «پی بادی» (1867) برای ادامه تحصیل خانوادههای مستضعف و مستمند کلاسهای رایگان در نظر گرفتند. در قرن نوزدهم آقایان «آندریو کامجی»(Andrew Cameige) و جان.ری.راکفل(john D.Rockefeller) اولین موسسه خیریه و اوقاف را با عضویت عهده کثیری از صاحبان علم و ادب و سرمایه تاسیس کردند.(8)
مسایل مربوط به امور وقف و کمک به مستمندان و دردمندان از یک سابقه بسیار طولانی و در عین حال تحسینبرانگیز برخوردار است. روحیه عاطفی و خیرخواهی مردم، انگیزههای ایجاد حکم زکات در دین مبین اسلام و تصویب مقوله «مالیات» در فرهنگ غرب را برانگیخته و انسانها به شکرانه برخورداری از سعادت و نیکبختی و نعمتهای الهی و به میمنت ایام خوش و سلامت جسم و روح، مقداری از اموال و دارایی خود را وقف نیازمندان کردهاند. پرداخت اجباری مالیات و عوارض از زمانی آغاز شده که مردم به دلایل گوناگونی از کمکهای داوطلبانه طفره میرفتند و سازمانهای دینی و عقیدتی قادر به جمعآوری منابع مالی و ارائه برنامه منسجم و زمانبندی شده برای خدمت به نیازمندان در اختیار نداشتند.
کشور آلمان از جمله کشورهایی بود که قانون وصول مالیات اجباری را تحت عنوان کمک به مستمندان را در سال 1520 میلادی به تصویب مجلس رساند و به موجب این قانون (قانون فقرای شهری)* هر شهروندی به تناسب میزان درآمد مجبور به پرداخت مبلغی از درآمد خویش به صندوق خیریه ویژه فقرا بود
.
در سال 1530 میلادی، قانون مذکور در کلیه شهرهای آلمان بدون استثناء به مرحله اجرا گذاشته شد. از آنجایی که ثمره این قانون بسیار کارساز و پاسخگوی نیازهای اجتماعی بود، دولت آلمان در سال 1794 قانونی تصویب کرد که به موجب آن هر شهروندی باید مسئولیت تغذیه، پوشاک و مسکن و مایحتاج عمومی مستمندان همان شهر محل زندگی را بر عهده بگیرد. از قرن شانزدهم به بعد کشور انگلستان متوجه یک سلسله بحرانهای اجتماعی، نظیر بیکاری، دلگرمی،
بیبندوباری، شرارت و انحرافات اخلاقی جوانان شد و برای رفع این معضلات اجتماعی قانونی به تصویب رساند که به موجب آن دولت میبایست موسسات خیریه در هر کوی و برزن ایجاد نماید تا از طریق صندوقهای خیریه جلوی رشد تبهکاری و ولگردی، شرارت گرفته شود.
________________________________________
Town Poor Law#
(قانون فقر زدایی از شهرها)، مشابه آن توسط حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری و ریاست جمهوری در ایران پیشنهاد کرده اند. رجوع شود به مطبوعات سال 1379
________________________________________
از سال 1598 میلادی به کلیه کلیساها و بخشهای دولتی دستور داده شد تا برای تقویت بنیه مالی سازمان وقف و امور خیریه، از ثروتمندان و صاحبان کارخانجات تولیدی کشور انگلستان به منظور نگهداری از معلولین و سالمندان و تامین نیازهای مستمندان به طور ماهیانه و یا سالیانه
مالیات منصفانهای وصول گردد. و این به صورت «قانون فقرزدائی ملکه الیزابت»* این قانون بعدها، هسته مرکزی کمکهای اجتماعی را تشکیل داد و در یک مقیاس بسیار وسیع گسترش یافت.
«قانون فقرزدایی ملکه الیزابت» در قرن هفدهم، آن قوام و کارایی سالهای گذشته را از دست داد و سستی و اهمالکاری در قسمتهای اجرایی به وجود آمد، به طوری که در قرن هجدهم صاحبان سرمایههای بزرگ با وجود برخورداری از امکانات و تسهیلات شهری و درآمدهای بسیار بالا و زندگی مرفه، احساس همدردی با فقرا را از دست دادند و از پرداخت اعانه به صندوقهای خیریه غالباً
غفلت میورزیدند. در سال 1834 میلادی، که میزان فقر و بیماری و ناتوانی مالی شهروندان به اوج خود رسیده بود. مجدداً قانون جدیدی از طرف هیات حاکمه وضع گردید که به موجب آن از صاحبان کارخانجات و موسسات تولیدی خواسته شده تا افراد بیکار و مستمندان را به نحو مقتضی به کار
گمارند. متاسفانه این قانون نیز با اینکه از طریق کلیساها و موسسات دینی و مذهبی پشتیبانی از ابعاد گوناگون اخلاقی برخوردار بود، جامه عمل نپوشید و به زودی به دست فراموشی سپرده شد و مقبولیت خود را از دست داد. در ایالات متحده آمریکا، قانون مشابهای به تصویب رسید ولی به هر حال این قانون شامل کلیه افراد مستمریبگیر نمیشد، مثلاً مهاجرین از این قانون مستثنی شده بودند. در سال 1682 میلادی «قانون فقرزدائی انگلستان» با همان خصوصیات در کشور
جامائیکا(jamaica) به تصویب رسید. این قانون در سال 1902 میلادی در ماری تیوس(Mauritius)** و در سال 1931 در کشور ترینیداد(Trinidad) به مرحله اجرا گذاشته شد.
________________________________________
The Elizabetham Laws #
** این نام در فرهنگ یعنی موریتانیا (لفظ فرانسه) نوشته شده است که بهر حال کشوری است با حکومت اسلامی واقع در ساحل غربی آفریقا به مساحت 000/080/1 کیلومتر مربع در سال 1903 تحت قیومت فرانسه شد. در نوامبر 1958 حکومت خود مختار تشکیل شد و نام رسمی آن جمهوری اسلامی موریتانیاست.
________________________________________
در کشورهای آمریکای لاتین، مستعمرات اسپانیا، به جای تاسیس سازمانهای عریض و طویل بچههای اجتماعی دولتی به تاسیس وقف و امور خیریه پرداختند و به کمک این سازمانهای غیردولتی تعداد کثیری درمانگاه و بیمارستان و نهادهای اجتماعی برای کمک به مستندان ساخته شد. در کشور پرتغال نیز با تبعیت از کشورهای غربی اقدامات مشابهای تحت عنوان «مایزرکوردیا»(Misercordia) به منظور کمک به درماندگان و بیچارگان تاسیس گردید و« انجمنهای اخوت»* را از جمله تشکیلات مردمی برای جمعآوری خیرات و مبرات و نذورات است که مانند نگین انگشتری در آن کشور میدرخشد. با پیشرفت فرهنگ تمدن بشری، افکار تازهای در اذهان عمومی پیدا شد و مسئولین شهرها و روستاها و نمایندگان مردم در مجلس، درصدد تاسیس تشکیلات و سازمان جامع کمکرسانی به مردم برآمدند تا براساس آن همه افراد آسیبپذیر قادر به بهرهبرداری از مزایای قانونی آن باشند. مثلاً در سال 1883 میلادی در کشور آلمان قانون بیمه تامین اجتماعی(Social Insurance) به وجود آمد و اساساً دارای سه بخش و برنامه عظیم و گسترده و همهجانبه بود. اولین بخش آن شامل تشکیلات صنف و اتحادیههای شغلی و پیشهوری میشد، به طوری که هر عضو از اعضای اتحادیه صنفی مجبور بود همه سال مبلغی از درآمد خود را وقف احداث بیمارستان، عیادت از بیماران و یا دفن و کفن و تشییع جنازه مردگان و کمک به مستمندان و
ساخت و ساز دارالمساکین و دارالایتام و نواخانه نماید.** برای جمعآوری کمک، صندوقهایی (شبیه صندوقهای صدقه کمیته امداد امام خمینی مدظلهالعالی) در نظر گرفته شده بود و هر بازرگان و یا پیشهوری بر حسب توانمندی و قدرت مالی و درآمد موظف بود مقوله از منابع دریافتی خود را به این صندوق اختصاص دهد. مسئولین این صندوقها، وظیفه قانونی و شرعی داشتند تا از مجموع کمکهای مردمی برای سالمندان، بیماران و خانوادههای تنگدست و اطفال بیسرپرست و مستمندان، غذا، پوشاک و مسکن و سایر مایحتاج عمومی تهیه نمایند.
________________________________________
brotherhood institutes #
** نوانخانه مرکزی است برای اطعام فقرا
________________________________________
تا اواسط قرن چهاردهم میلادی انجام این فریضه دینی و قانونی، براساس یک سنت مسلم و تثبیت شده در اقصی نقاط کشور دمکراتیک آلمان، بدون هیچگونه غفلت پیگیری میشد. پس از گذشت چند دهه این صندوقها با دیدگاههای وسیعتری توسعه یافت و معدنکاران و یا صاحبان منابع
زیرزمینی صنف ویژه معدنکاران را تشکیل دادند و کمک مالی خود را به این صندوق واریز میکردند. فلسفه وجودی صندوق معدنکاران، شاید بدین لحاظ باشد که در کشور آلمان، ساخت تونلهای زیرزمینی، کشف و استخراج سنگهای قیمتی و سنگهای آهن و مس و غیره توسعه یافته بود و کارگران زحمتکش با تلاش و کوشش فراوان دل سنگها و کوهها را میکاویدند تا چرخ اقتصاد
کشور آلمان را به حرکت درآورند و طبیعی است در این راه ایثارگری و فداکاری و حوادث بیماری و جراحت و شکستن دست و پا و معلولیت و از کارافتادگی و مرگ وجود داشت و بخش خصوصی یا اتحادیه صنفی مناسبترین موسسه برای پاسخگویی به خانواده معدنکاران و کارگران به شمار میرفت تا در صورت بروز حوادث غیرمترقبه از محل صندوقهای تعاون، کمکهای مادی و معنوی را به حادثهدیدگان ارائه نماید.
بخش دوم، فرمان تاریخی سال 1810 میلادی شهر پروس* را تشکیل میداد که به موجب آن کلیه کارفرمایان موظف بودند همه کارگران و کارمندان خود را تحت پوشش بیمه بیکاری، بیماری، درآورده و از آنان با تمامقدرت حمایت کنند. از سال 1849 قانون جدیدی تصویب شد که براساس آن کارفرما و کارگر هر دو مکلف به پرداخت حق بیمه و یا حق تعاون شدند و از سال 1854 میلادی، قانون اجباری بهداشت عمومی و حوادث معدنچیان و وصول «حق بیمه اجباری» به مرحله اجرا گذاشته شد.
________________________________________
Prussian Ordinance of 1810 #
________________________________________
بخش سوم، شامل پرداخت خسارت و غرامت ناشی از حوادث کارگران در حین کار میشد که به موجب آن کلیه کارفرمایان مجبور به پرداخت حق بیمه حوادث غیرمترقبه بودند.
در این بخش اکثر کارفرمایان در شیوه کار موسسات تامین اجتماعی دولتی راضی به نظر نمی رسیدند و به همین دلیل در سال 1874 میلادی به تشکیل سازمان بیمه های خصوصی پرداختند. تا کارگران آسیب دیده بتوانند پس از وقوع حوادث با تشریفات و نگرانی و اتلاف وقت کمتر ، خسارت آسیب دیدگی را از صندوق تعاون دریافت دارند. در سال 1883 میلادی، بیمه زمان بیماری توسط فردی بنام «بیسمارک» (Bismarck) ابداع شد.
براساس قانون بیمه بیسمارک، به کلیه آسیبدیدگان و بیماران در طول مدت استراحت از محل صندوق تعاون هزینه خدمات درمانی و حق بیمه نقدی پرداخت میشد. در سال 1884 برای حفظ جان شهروندان، بیمه تصادفات و حوادث جادهای و خیابانی و کارخانهای به طور اجباری به تصویب رسید و به موجب این قانون کلیه کارگران و کارمندان از محل چندین صندوق تعاون و امور خیریه حمایت میشدند. سرانجام در سال 1889 میلادی قانون بیمه کاملتری ابداع شد که به موجب آن کلیه کارگران ساختمانی، معدن، صنعت و کشاورزی و سالمندان در سن هفتاد سالگی تحت
پوشش سازمان تعاون و خدمات بیمهای قرار میگرفتند. به مرور ایام این صندوقهای بیمه تحت سرپرستی سازمان بیمه شاهنشاهی (Imperial Insurance Office) که یک نهاد دولتی بود اداره میشد. در سال 1888 میلادی سازمان بیمه مشابهای در کشور اطریش تاسس گردید و از طرح بیمه کشور آلمان تبعیت کرد.
در سال 1893 سازمان بیمه در کشور ایتالیا پا به عرصه وجود گذاشت و در سال 1901 شرکتهای مشابهای در کشورهای هلند و سوئد به وجود آمدند.
همانطوری که میدانیم، اتو (شاهزاده) بیسمارک (1815-1862)*، صدراعظم آلمان یکی از موسسان وحدت آلمان به شمار میآید. وی حماسه جنگ با دانمارک، اتریش، فرانسه و کشورهای ژرمن را بهم متحد کرد و عقیده داشت که اگر کشورها «فقر» را ریشهکن سازند، وقوع انقلاب و آشفتگی و هرج ومرج در حکومت به حداقل خواهد رسید. بنابراین، طرح بیمه همگانی بیسمارک
میتواند نقطه عطفی در تاریخ سیاست کشورداری و رشد سوسیالیزم به شمار آید. زیرا وی با تمام قدرت از سرمایهداران و صاحبان ثروت و کارخانجات تولیدی خواست تا همه مبلغی از درآمد خویش را به صندوق تعاون و امور خیریه و اوقاف اختصاص دهند تا از این طریق بتوان از زنان بیوه، اطفال بیسرپرست و از بیماران و مصدومان و سالمندان و حادثهدیدگان به شیوه شایستهای نگهداری
کرد. در این طرح کارگر و کارفرما هر کدام به نسبت معینی از درآمد خودر ا به این صندوق اختصاص داده بودند و احدی حق طفره رفتن از پرداخت حق بیمه را نداشت. در کشور اطریش، از نیروی مذهبی و کلیساها و کشیشها برای جمعآوری کمکهای مردمی استمداد شد و عیسویت جامعهگرا (Socialist Christian) یا پیروان دین حضرت مسیح که در جهت سوسیالیست پیش میرفتند، خدمات شایانی در جهت تامین رفاه نسبی کارگران ارائه دادند. گرچه کشور انگلستان اولین کشوری بود که صنعتی شدن را پذیرفت، توسعه و عمران و آبادانی در کشور آلمان و اطریش
نتوانست به طور کامل توجه کشور انگلس را به خود جلب نماید و این نکته ریشه در دخالتهای سیاسی داشت و ظاهرا هر چه امکان وقوع انقلاب را تقلیل میداد به همان اندازه توسعه سوسیالیزم انگلستان را به تاخیر میانداخت در کشور انگلستان طرح" همیاری " (self-help) از طریق انجمنها و اتحادیههای صنفی و بانکها و صندوقهای تعاون دوستانه به وجود آمد تا جلوی انقلابهای احتمالی گرفته شود انجمنهای دوستانه(Friendly Societies) توسط کارگران، بدون مشارکت کارفرمایان اداره میشد