بخشی از مقاله

چکیده

هویت ویژگی شاخصه ماست و بحران هویت حالت ناپایداری از آن است . زندگی مدرن در راستای تامین منافع سرمایه داری سبک تعریف شده ای از زندگی و فضای زندگی را تعیین می کند که در این فضا انسان از معنویات خود غافل مانده ،ارتباطات با طبیعت کمرنگ شده و طبیعت با وجود تلاش برای احیا - معماری پایدار - همچنان در حال تخریب و نابودی است.الگوی معماری ایرانی کهن که درچهارچوب ارتباطی پایدار با طبیعت وهویت ایرانی – اسلامی ما شکل گرفته بود با شروع ارتباطات با غرب دچار خود فراموشی شد و ارایه الگوی معماری در زمان مدرن دچار بحران شدیدی گردید .در این مقاله سعی بر آن است به وجود آمدن این بحران را در معماری ریشه یابی کنیم وبا مقایسه تطبیقی سبک زندگی و معماری در گذشته و حال به ارایه الگوی مناسبی مطابق با هویت اسلامی –ایرانی دست یابیم.

واژگان کلیدی:معماری پایدار  بحران هویت

مقدمه

در نگاهی در باب هویت میتوان گفت هویت ویژگی های خاص افراد است که موجب تمایز آنها از هم می شود .بحران در لغت به معنی تغییر حال بیمار و در علوم فلسفی به معنی شور و سرگشتگی در واقع بحران حالت ناپایدار فکری یا مادی است که در آن نمی توان وضعیت خود را ثابت نگه د اشت .بحران ها می توانند زمینه ساز عاملی مثبت یا منفی گردند ،بحران را میتوان مثبت تعبیر کرد در صورتی که جهت گیری آن همسو با هدف باشد و موجب نا به سامانی سیستم نشود.از نمونه های منفی بحران هویت میتوان به اواخر دوران قاجار و شروع سقوط معماری ایرانی اشاره کرد - نقره کار،حمزه نژاد،رنجبر کرمانی،. - 1387در این مقاله سعی بر آن است ریشه های این سکون در معماری که از این دوران آغاز شد را بیابیم.

تمام مکاتب معماری بوجود آمده در صدد راهکاری برای حل این بحران ها بوده اند اگر چه در بسیاری از موارد خود زمینه ساز بحران دیگری می شدند.برای مثال :مکتب ذات گرایی پاسخی بود به سطحی نگری،مصرف گرایی و سلطه ی ماشین الات صنعتی که راه حل آن را در تجدید ذات طبیعت دانست و یا مکتب حکمت اسلامی که به دلیل تشویش در نظام فکری به دنبال تهاجمات فرهنگی و گسست از بنیادهای آسمانی و انسانی شکل گرفت و راهکار خود را در بهره گیری از هستی و اسلام شناسی جست . - نقره کارو همکاران،. - 1387برای درک بهتر موضوع بهتر است نگاهی تاریخی بیندازیم بر سیر تاریخی رابطه انسان ،طبیعت و معماری از دیدگاه مهندس بدیعی که در یک پژوهش به 5 دوره تقسیم می شود:

-1دوره تابعی - از پیدایش بشر تا انقلاب کشاورزی - :انسان ها برای رفع نیاز های اولیه خود از جایی به جای دیگر میرفتند در نتیجه معماری متحرک است.

-2دوره تطبیقی: - از انقلاب کشاورزی تا انقلاب صنعتی - :با کشف کشاورزی تحول عظیمی در زندگی انسان روی داد ،انسان یکجا نشین می شود و معماری از حرکت به سکون در می آید.این دوران،دوران گسترش ادیان بشری است .

-3دوره بی اعتنایی: - از انقلاب صنعتی تا پایان جنگ جهانی اول و ابتدا قرن : - 20با رشد دیدگاه امانیستی انسان خود را مسلط ومستقل و حاکم بر طبیعت میبیند و این دیدگاه او را از طبیعت جدا می کند.

-4دوره تخریبی: - از ابتدا قرن 20 تا جنگ اعراب و اسراییل - :

-5دوره بازگشت و احیا: - از جنگ اعراب و اسراییل تا کنون - :مطرح شدن مسیله نفت انسان را متوجه آسیب های زیست محیطی و تمام شدن منابع طبیعی کرد از این سو انسان با نگاه تازه ای به دنبال حفاظت از طبیعت رفت برای مثال معماری پایدار شکل گرفت ولی با وجود تمام این اقدامات طبیعت رو تخریب و نگاه انسان به آن از دریچه منافع مادی است.

بعد از انقلاب صنعتی با رشد تکنولوژی و جمعیت سیستم سرمایه داری شکل گرفت .از پیامدهای این دوره ماشینی میتوان ماشینی شدن خود انسان اشاره کرد .انسان با ساعت ها کار در کارخانه خود را قطعه ای از یک ماشین تصور میکند و محیط روی روحیه لطیف فرد اثر منفی می گذارد و وی را از معنویات و طبیعت دور می کند.شاید مثال این تخریب در فیلم عصر چاپلین مشهود باشد که انسان چگونه خود را در ماشین نابود میکند.پیامد دیگر این دوران آلودگی های زیست محیطی و تخریب طبیعت است.سیستم سرمایه گذاری بدین شکل کار می کند که هزینه برای احداث خط تولید ثابت بود و سرمایه دارها برای رقابت تولید و مصرف را بالا و سود را پایین آوردند - بازار چین - .با توقف رشد جمعیت ،مصرف کم شد و تولید همچنان بالا باقی ماند برای حل این معضل سیستم سرمایه دار نیاز به بالا بردن روحیه مصرف گرایی در مردم داشت.

به وجود آوردن این روحیه کاری فراتر از تبلیغات نیاز به یک انقلاب فرهنگی اساسی درون ما داشت.برای تغییر شکل دادن فرم فکر ما ابتدا می بایست شخصیت جامعه را در هم بشکنند تا به آن گونه که خود میخواند بسازند .فرهنگ،تاریخ و از همه مهمتر مذهب است که شخصیت یک جامعه را شکل می دهد زیرا وقتی انسان خود را وابسته به نیرویی معنوی میبیند شخصیتی استوار در درون خود حس می کند بنابراین در راس همه ی این تخریب ها مذهب قرار میگیرد برای مثال :به وجود آمدن نهضت مبارزه با تعصب توسط روشن فکرها و یا به وجود امدن فلسفه مد . آنچه امروز در قالب مد می بینیم عین مصرف گرایی است و این مصرف گرایی در جامعه ما نشان از تمدن شده!در تمام فرهنگ ها اسراف امری نکوهیده است و قناعت مطلوب است .حتی با رجوع به طبیعت اصول خلا و بهینه سازی را مشاهده می کنیم حال چگونه مصرف گرایی نماد تمدن ما شده؟

دکتر شریعتی در رابطه با تمدن و یا تجدد میگوید :آنچه که غرب در قالب تمدن به ما القا می کند تجدد است.تجدد عبارت است از تغییر سنت ها و مصرف های گوناگون زندگی مادی از کهنه - انسان ساز - به نو - ماشین ساز - .تمدن چیزی است که هر انسانی خواستار آن است و با قالب کردن تمدن به جای تجدد غرب خواستار تغییر در طرز تفکر ماست به گونه ای که فرد علینه - حلول جن در انسان - می شود و خود و سلیقه خود را فراموش میکند.امروزه شاهد آنیم که باوجود رشد امکانات اقتصادی، رضایت اقتصادی کاهش یافته از طرفی این سوال مطرح است که نیاز های اساسی انسان همواره ثابت بوده :خوراک ،پوشاک،مسکن و امنیت که تا تحقق این نیاز ها نمیتوانیم در جهت نیاز های معنوی خویش گام برداریم ،پس چگونه این نارضایتی با وجود این همه امکانات بیشتر افزایش یافته است؟

سیستم زندگی مدرن به گونه ای است که فرد در فعالیت های روزانه همیشه مشغول برآوردن یک سری نیاز های کاذب تحمیلی است که همه اینها وقت را از انسان میگیرد و انسان از معنویات خود غافل می ماند.هدف کلی این مقاله ارایه الگویی جدید از زندگی است که مناسب دوران مدرن باشد تا در آن انسان به معنویات خود برسد و ارتباط خود را با طبیعت قوی کند.معماری ایرانی از اواخر قاجار دچار بحران هویتی شد ما به دنبال ریشه یابی این بحران هستیم. از جایی که سبک زندگی ما به معماری ما گره خورده در قسمتی به هویت معماری در گذشته و تاثیر آن در سبک زندگی و مقایسه آن با دوران مدرن داریم و سعی می شود از آن در ارایه الگویی مناسب با زمان مدرن بهره برد.

مبانی نظری:

ریشه یابی بحران معماری و دلایل از بین رفتن معماری سنتی :

تاریخ معماری معاصر کشور ما ،گویای نوعی پریشان مغزی و نوعی جدایی و ناهمگنی کامل بوده است به گونه ای که تبلور کالبدی متضاد با اندیشه ها و محتواهاست .آنچه تحلیل اندیشه اجتماعی معماری ایران را در این مفهوم پیچیده تر می کند ،حرکت از ذهنیت های فردی به جمعی و در همان حال حرکتی تاریخی است که با گذشت از اعصار گوناگون نابود شده و بار دیگر بسیار متفاوت شکل گرفته است . - فکوهی، ،112ک - 1392 در معماری به دلیل ماندگاری اثر و هم نشینی بناها بی هویتی بیشتر به چشم می آید. از دوره صفوی رابطه ای یک سویه بین ایران و
اروپا پدید آمد و الگو برداری ظاهری از غرب اغاز شد در ابتدا در هنرهای انتزاعی نظیر نقاشی و نگار گری بود .

نفوذ تفکر مدرن به دلیل پذیرش ناشی از خود باختگی سران کشور در برابر بیگانه بود که در پی سفر به فرنگ مسحور توسعه صنعتی انها شده بودند.این مسیله در دوره پهلوی اول به اوج خود رسید .در دوره مدرن مفهوم هویت دچار دگرگونی شد .انسان مدرن نمیتوانست هویت خود را به صورت گذشته بپندارد در این دوران معیارهای معین سنجش سنتی هویت افراد مردود اعلام شد و هویت در بطن و متن گفتمان های نوین جای گرفت.مسیله اصالت انسان شکل می گیرد و در تفکر مدرن انسان در مقابل با طبیعت قرار می گیرد.در دنیای مدرن هویت باید شفاف ،خالص و ناب باشد .هویت باید از آن ذهن فاعل - عقل - او باشد.در دیدگاه انسان مدرن نیک و بد مطلق وجود ندارد و آنرا اکثریت تعریف می کنند.

مفهوم هویت پس از مدرنیته:یکی از تغییراتی که در دوران مدرن روی داد تبدیل شدن جامعه سنتی به جامعه مدرن بود .این تقابل سنت و مدرنیته با دو جهان بینی مختلف مفهومی تازه از هویت را بازگو می کند .از جایی که مدرنیته ادعای جهانی دارد و این موضوع در تقابل با خرده هویتهاست در کشورهایی مثل ما که سابقه تاریخی و فرهنگی دارند مسیله بحران هویت حساس تر می شود.فرا مدرن اعتقاد به کثرت در هویت را دارد در اینجا هویت جهان شمول نداریم بلکه با هویت های مختلف مواجه هستیم.تحت تاثیر قرار گیری از هویت های مختلف انسان را از داشتن هویتی یکپارچه باز می دارد.در این تفکر انسان ها بر یکدیگر تاثیر میگیرند و تاثیر می گذارند.انسان کثرت گرای فرا مدرن در پی یافتن هویت گم شده نیست ،بلکه در پی هویت ویژه ای برای خود است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید