بخشی از مقاله
چکیده
معمولأ مدرسین دانشگاهها، متخصصان رشته های خود هستند و کمتر برای تدریس، آموزش دیده اند. این امر سبب می شود که مطالعات روانشناسی آموزش، کمتر در آموزش دانشگاهی ، تبلور یابد. این نوشتار تلاش دارد خوانندگان را به مصداقی از این ارتباط، که تحقق آموزش سازنده گرا در آموزش سازه در معماری است ، توجه دهد. در این مقاله، نگارنده، به بررسی تطبیقی دو کتاب آموزش سیستمهای سازه، در دانشگاههای غرب، سازه در معماری و فرم و نیروها می پردازد و درونمایه های آموزش سازنده گرا را، در آنها، جستجو می نماید. نتایج این نوشتار نشان می دهد که کتاب متأخر فرم و نیروها، در قیاس با کتاب سازه در معماری، تغییرهایی را به خود پذیرفته که همسو با گسترش آموزشهای سازنده گرا است. اهمیت این نوشتار، آگاهی دادن به مدرسان و برنامه ریزان، برای کاربردی کردن مفاهیم روانشناسی آموزشی در رشته های دانشگاهی است.
-1مقدمه
روانشناسی آموزش، در ارتقاء یادگیری، نقش دارد: اگر این امر را بپذیریم، ارتباط بین روانشناسی آموزش و محیطهای یادگیری، بسیار کلیدی است. معمولأ مدرسین دانشگاهها متخصصان رشته های خود هستند و کمتر برای تدریس آموزش دیده اند. این امر سبب می شود که مطالعات روانشناسی آموزش، کمتر در آموزش دانشگاهی ، تبلور یابد. این نوشتار تلاش دارد خوانندگان را به مصداقی از این ارتباط، که تحقق آموزش سازنده گراست ، توجه دهد.
در این نوشتار، دو کتاب، سازه در معماری - سالوادوری - 1380 - اولین ویرایش - 1963، فرم و نیروها - آلن و همکاران - 2010 که نخستین نماینده آموزش سیستمی، و دومی نماینده آموزش پس از گسترش سازنده گرایی، هستند، مورد بررسی و مقایسه قرارمی گیرند. هر دو کتاب، به عنوان کتاب درسی برای آموزش سیستمهای سازه در معماری، در دانشگاهها، مورد استفاده و مشهور بوده اند. مفاهیم و راهبردهای آموزشی سازنده گرا، با شیوه نگاه کتابها، مورد مقایسه و بررسی، قرار می گیرند.
محققان درسالهای اخیر، بر تقدم استقراء بر قیاس، در آموزش مهندسی تأکید داشته اند - نگاه کنید به پرینس و فلور - - 2006 و... - . پرینس و فلور - - 2006 مبانی روشهای استقرایی در آموزش مهندسی را در سازنده گرایی ، تحقیقات شناخت و رشد ذهنی می دانند. از این رو، این چهارچوب نظری ، مورد توجه متخصصان آموزش مهندسی در سالهای اخیر بوده است. اشخاص گوناگونی در زمینه سازنده گرایی ، نقش داشته اند و دیدگاه های متفاوتی را ارائه نموده اند .دیدگاههای سازنده گرا در نظریه های پیاژه، دیویی ، برونر و ویگوتسکی دیده می شوند: نظریه های یادگیری شناختی ، بر مبنای کمابیش مشترکی بنا شده اندکه از نگاه فلسفی آن برخاسته اند. جاناسن - 1994 - ، سیف - 1379 - ، فردانش - - 1380 - و بسیاری از محققان دیگر، ویژگیهای محیط سازنده گرا را توصیف کرده اند.
برخی ویژگیهای آموزش سازنده گرا که دستمایه ای را برای مقایسه در این نوشتار فراهم می کنند، می توان این گونه بر شمرد: رویکرد سازنده گرایی، شناخت موقعیتی1 را در مقابل شناخت کلی، مطرح می کند و معتقد است، یادگیریهای یک موقعیت ، در موقعیت های دیگر مفید نیستند - توجه با استدلال زمینه ای - پرینس ، فلور و دیگران، . - - 2006 فعالیت های اصیل2، محور یادگیری هستند. آنها انتزاعی نیستند، بلکه واقعی هستند - سیف،. - 1379 مسأله ها در رویکرد سازنده گرا بد تعریف شده3 - مسأله واقعی با چالش - می باشند - سیف. - 1379 یادگیری، در رویکرد سازنده گرایی، مسأله محور4 است و محتوا و مهارتها، باید مربوط و معنیدار5 باشند - سیف. - 1379 در رویکرد سازنده گرایی، آموزش از بالا به پایین6 ،انجام می پذیرد - سیف. - 1379 روبرویی دائم و مکرر با مفاهیم، داربست زنی ، ایجاد فرا شناخت، کشف محتوای دوره، بهره گیری از نظام های فکری متفاوت برای یادگیری - نگاه کنید به - جاناسن - - 1994، از دیگر ویژگیهای آموزش سازنده گراست.
-2مقایسه کتابهای آموزشی با راهبردهای آموزشی سازنده گرایی
هر دو کتاب مورد بحث این نوشتار، به عنوان کتاب درسی، در زمان خود، مورد استفاده بوده اند. آشنایی با سیستمهای سازه ای و مفاهیم آن، مورد توجه هردو کتاب بوده است. در اینجابا توجه به درونمایه های آموزش سازنده گرا، ، به مقایسه این دو کتاب با یکدیگر می پردازیم. بهره گیری از نظامهای متفاوت برای یادگیری آموزش، در کتاب سازه در معماری، مبتنی بر انتقال نوشتاری مطالب است. در کتاب فرم و نیروها، روشهای گرافیکی، اینترنت ونرم افزار با امکان تبادل دو سویه اطلاعات، مورد استفاده قرار می گیرند.
تأکید بر آموزش مبتنی بر بازنمایی حرکتی و هندسی به جای بازنمایی عددی. در کتاب سازه در معماری، بازنمایی حرکتی، هندسی و عددی، مورد توجه هستند و اما در کتاب فرم و نیروها، تکیه ویژه ای بر بازنمایی حرکتی و هندسی می شود: تصاویر واقعی از آزمایش رفتار مصالح، ساخت مدلهای هندسی برای ادراک رفتار مصالح مانند مدلسازی با جریان آب و.... از جمله این موارد هستند. یکی از نظریه های رشد شناختی، نظریه جروم اس. برونر1 است که پایه یک نظریه یادگیری قرار می گیرد.
در این نظریه سه مرحله مشخص وجود دارد، مرحله حرکتی2، تصویری3 و مرحله نمادی4 - سیف. - 1379 اشاره برونر به اصل حاکم بر الاکلنگ5 ، برای توضیح دیدگاه خود، نزدیکی بسیار، با مفاهیم تحلیل سازه ای دارد :"یک کودک خردسال می تواند طبق اصل الاکلنگ - تیر تراز - به خوبی عمل کند. او این کار را با بازی برروی الاکلنگ نشان می دهد. او می داند برای این که خودش را پایین ببرد در فاصله دورتری از مرکز الاکلنگ بنشیند. کودک قدری که بزرگ تر می شود همین اصل را برای خودش بازنمایی می کند.
او این کار را یا به کمک الگویی انجام می دهد که در آن حلقه های مختلف، برای آویزان کردن از بازوی ترازو - تیرتراز - و ایجاد تعادل استفاده می شود و یا اصل مورد نظر را با رسم شکل، نشان می دهد و باز هم، در سنهای بالاتر، می تواند اصل حاکم، بر تیر تراز را به صورت نمادی، به کمک زبان و بدون نیاز شکل توصیف کند، یا حتی می تواند آن را به کمک ریاضیات و با اشاره به قانون حرکت، در فیزیک نیوتون نشان دهد." - سیف. - 1379 وی اضافه می کند که انسان برای یادگیری و ادراک ، حتی بعد از رسیدن به مرحله عددی، بازهم از هر سه روش، استفاده می نماید.
دیدگاه کتاب فرم و نیروها مشابهتی با نظر برونر دارد. نویسندگان کتاب در رد تمرکز دانش و یادگیری مهندسی بر عدد، جمله ای را از درتوزس نقل می کنند: این اندیشه که طراحی سازه، بر اساس محاسبات عددی، تشکیل شده است، مانند این است که یک بازیکن تنیس تصورکند بجای نگاه کردن به توپ باید به صفحه الکترونیکی امتیاز نگاه کند و یا یک خلبان در هنگام عبور از کوهستان، به دستگاهها خیره بماند، بدون آنکه از پنجره به بیرون نگاه کند نویسندگان اضافه می کنند گرچه روشهای عددی بسیار دقیق هستند اما امکان تصویرسازی و بازنمایی برای درک رفتار سازه از طریق آنها وجود ندارد: نمی توان تأثیر متقابل فرم و نیروها را در محاسبات عددی یافت - آلن و همکاران. - 2010 آنها اضافه می کنند که یادگیری محاسبه عددی برای بسیاری خسته کننده است - آلن و همکاران. - 2010 این کتاب برخاسته ازجریانی است که در سالهای اخیر برای توجه مجدد به ایستایی ترسیمی، ایجاد شده است.
تغییر از نگاه انتزاعی به آموزش مبتنی بر کار واقعی. کتاب سازه و معماری، برای آموزش سازه ها، از مدل هندسی وگاه عددی استفاده می کند. اما محاسبات اولیه، به روش هندسی، و جزییات اجرایی آن ارائه نمی شود. اگر چه، محاسبات در اصل باید توسط مهندس سازه، انجام پذیرد، اما معماران برای تطبیق طرح نهایی با واقعیت، باید از محاسبات اولیه استفاده کنند. از این رو، گرچه این کتاب بر آموزش هندسی تأکید می کند، اما از نظر تطبیق با کار واقعی، مناسب به نظر نمی رسد.
در کتاب فرم و نیروها، ابتدا از مدل هندسی استفاده می شود، اما محاسبات ساده اولیه بدان اضافه می گردد: آنچه که معماران برای برآورد اولیه طرح بدان نیاز دارند. پس از محاسبه ، طراحی با راه حلهای اجرایی، دنبال می شود و جزییات و ابعاد اعضاء، به صورت اولیه، مشخص می گردند. از این رو، فعالیتها متکی بر فرآیند کار واقعی طراحی است. به عنوان مثال، در طراحی سازه کششی، همزمان با محاسبه، نیروهای کششی، به صورت مجرد، جزییات واقعی اجرایی بنا معرفی می گردد و نحوه استفاده از کاتالوگ یک شرکت، برای دانشجویان، توضیح داده می شود - شکل. - 1 نحوه نصب سازه ها نیز در این کتاب، مورد بحث قرار می گیرد.